سیاوش دانشور- “دختر آبی” صورت مسئله چیست؟

“دختر آبی”
صورت مسئله چیست؟

سیاوش دانشور

گفته اند و نوشته اند که سحر خدایاری بایپولار بوده، از خانواده مذهبی و “جانباز” اش وحشت داشته، بدون اجازه آنها از قم به تهران و برای دیدن بازی استقلال آمده، علیرغم دو مدرک مهم بیکار بوده، در خيابان و قبل از خودسوزی داد و بیداد کرده و کارهای “منافی عفت عمومی” انجام داده، اساسأ بدلیل ورود به استادیوم دستگیر نشده و “از سن ازدواجش گذشته بود”. این آخری را عباس عبدی الدنگ گفته است. اینها بعضا می‌تواند مثل فاکت بی جان درست باشد و البته در کنار هم قرار دادن آنها قرار است از جنایت نیروی انتظامی و حکومت اسلامی رفع مسئوليت کند.

واقعیت اینست که سحر بعنوان یک زن محکوم به بسیار محدودیت‌ و تبعیض صرفاً بدلیل جنسیت اش بوده است. قانون اسلامی، نظم آپارتايد جنسی، مردسالاری و عقاید عهد عتیقی اسلام و خانواده مذهبی اش، کابوس شکنجه و تجاوز “سربازان گمنام امام زمان” در زندان، محاسبات و تناقضاتی که فرد را احاطه می‌کند و بر حرکت و تصمیمش تاثیر می‌گذارد، همه اینها می‌تواند خروجی خودکشی باشد. اما یک چیز مسلم است و آن اینست که فرد خود را بی پناه، بدون حامی، تنها و تحت فشار شدید حس کرده و دست به خودسوزی زده است. سحر یکی از سَمبل‌های ستم بر زنان است، کم نیستند زنان محروم و گرسنه و خیابان خوابی که دست به خودکشی می‌زنند. در مواردی همراه خانواده خود و کودکان معصوم و گرسنه شان را زیر فشار فقر نابود کردند، بعبارت دقیق تر به نابودی اجتماعی و فشار بی پایان روزمره در متن یک بی افقی خاتمه داده اند. آمارها در این زمینه وحشتناک اند و متاسفانه یکصدم توجه اینچنینی را به‌خود جلب نکرده اند.

مورد سحر، به خودسوزی کارگر دستفروشی می‌ماند که از دست اوباش شهرداری و نابودی و مصادره آخرین لقمه نان شب، جان به لبش رسید و خود را وسط میدان به آتش کشید. سحر احتمالا از نظر اقتصادی چنین موقعیتی نداشت، اما بعنوان زن و از نظر اجتماعی و قانونی، موقعیت مشابهی داشت. این واقعه دلخراش، مستقل از اینکه خودکشی راه حل هیچ دردی نيست و ابداً استثنأ هم نیست، اما از شرایط دهشتناک زنان در آن جامعه سخن می‌گوید. یک هیرارشی ستم و تبعیض که از دولت و قانون تا بازار کار و خانه و مناسبات اجتماعی و خانوادگی، زنان را در چنگال خونین خود می‌فشارد و از آنها بعناوین مختلف قربانی می‌گیرد.

هر روز و هر ساعت و چه بسا هر دقیقه، این توحش قانونی و فکری و فرهنگی قربانی می‌گیرد و بعد هر تراژدی نیز همین سیاست در اشکال دیگری دنبال می‌شود. دولت و قانون تهدید می‌کند، فرهنگ مسلط که فرهنگ حاکمین است، آبروداری می‌کند، خانواده کاسه داغ تر از آش می‌شود، بازار معامله بر سر خون داغ میشود، و آنچه که رنگ میبازد و در هیاهو گم می‌شود؛ همان قربانی، همان زن، همان هویت و کاراکتر اجتماعی، همان مناسبات زن ستیز، همان بانیان این اوضاع است. اینجاست که مثلاً و در این کیس، فیفا که فسادش شهره آفاق است، میشود صاحب عزا و مرجع! فلان فوتبالیست با حرفی پخمه و بی خاصیت در واقع برای خودش بازارگرمی می‌کند! داستان قرمز و آبی فوتبالی می‌شود پرده ساتری بر یک واقعیت خشن اجتماعی و اقتصادی! دولت و اوباش نیروی انتظامی و متجاوزین در زندان‌ها و بازداشتگاه ها جایی گم و گور می‌شوند! بدتر از همه، خانواده و عقاید ارتجاعی پدر و مادر به رسم عشایر و قبایل می‌شوند محور و طلبکار که مردم را “حلال نمی‌کنند”!

سحر در این میان زیر کوهی از تحریف و چرندگویی دفن شد. چرایی اجتماعی و دلائل مادی و واقعی چنین فجایعی زیر آوار موهومات مذهبی و ناسیونالیستی و رقابت بیزنسی باشگاهها و دعوای هولیگانهای فوتبالی و تحلیل‌های صد من یک غاز رسانه ها قلم گرفته شدند. نهایتأ مسئله‌ ورود زنان به استادیوم شد سقف اعتراض و فیفا هم اداره دادرسی! اینها به اندازه جسم و جان سحر که در آتش سوخت، دردناک اند.

باید از پیله این خودمحوری و فردگرایی و خود را معاف کردن بیرون آمد! باید حداقل به نشان همدردی و اعتراض کلیه بازی‌های فوتبال را تحریم کرد‌! باید مستقيما دولت و نظام و اوباش سرکوبگر را بعنوان قاتلین واقعی بر صندلی متهم نشاند! باید علیه زن ستیزی و جامعه ستیزی اسلام و سرمایه داری در ایران بپاخواست! باید علیه جنجالهای تبلیغاتی و عوض کردن صورت مسئله واقعی ایستاد! آنوقت است که معلوم می‌شود پیشقراولان آزادی و برابری زن و مرد، رهبران جسور و سازش ناپذیر امر آزادی، زنان و مردانی که علیه ریشه های واقعی دولتی و حقوقی و قانونی و فرهنگی این ستم ها و فجایع می رزمند، چقدر برحق اند. آنهایی که سنگرهایی را نگهداشته اند تا افق آزادی زن و مبارزه علیه تبعیض براساس جنسیت، به نام نهادن فلان استادیوم یا خیابان در فلان آینده مبهم به “آبی” و این ترهات پست مدرنیستی تقلیل پیدا نکند. تا جسم جزغاله سحر که دیگر طاقت و تحمل نداشت، وسیله و ابزار تامین منافع فرصت طلبان نشود!

۱۱ سپتامبر ۲۰۱۹

***