آذر ماجدی”بدحجابی”، ناسیونالیسم و کمپین انتخاباتی

“بدحجابی”،
ناسیونالیسم و کمپین انتخاباتی

آذر ماجدی
روز پنجشنبه ۲۹ فروردین به بهانه «تقدیر از دست اندرکاران ستاد تسهیلات سفرهای نوروزی» احمدی نژاد کمپین انتخاباتی جناح خود را آغاز کرد. مراسمی در استادیوم آزادی با برنامه رقص و آواز محلی برگزار شد؛ زن و مرد بشکل مختلط نشستند، دست زدند، “شادی کردند” و پرچم هایی که بهشان داده شده بود را تکان دادند؛ احمدی نژاد در سخنرانیش شعار “زنده باد ایران” سر داد. این مراسم و عکس های آن در راس اخبار رسانه های فارسی زبان قرار گرفت. رسانه ها بدون استثناء به اینکه زن و مرد در کنار هم و بشکل مختلط نشسته بودند، اشاره کردند؛ ملاهای حوضیه علمیه قم اعتراض کردند. گفته شد: “این اولین مراسم در استادیوم ۱۰۰ هزارنفری آزادی است که به صورت مختلط برگزار می شود.” با حیرت گزارش کردند که زنان از جای خود بلند شده، دست می زدند و شادی می کردند. بگذریم که نفس این مساله که در قرن ۲۱ باید از شادی مردم در یک استادیوم با تعجب و حیرت سخن گفت، از هر چیزی حیرت انگیز تر است. اما این رژیم اسلامی است و تحت این نظام قرون وسطایی تمام این کارها گناه کبیره، جرم و مستوجب شلاق و زندان است. سوال اینجاست که چه شده احمدی نژاد، این فرزند محبوب “رهبر” این چنین ناخلف شده است؟!

این داستان بیست سال اخیر رژیم اسلامی است. این رژیم مثل باسیل، جانور تک سلولی، تحت فشار اعتراضات مردم مدام به دو سلول تجزیه می شود؛ یکی از این باسیل های تازه متولد شده همیشه از جنس دو خرداد و سبز از آب در می آید؛ موقع مضحکه انتخابات که می رسد، مدافع بدحجابی می شود؛ با لبخند و شادی سر و کار پیدا می کند؛ سعی می کند فشارهای اسلامی را بر مردم و بويژه زنان شل کند و دُز ناسیونالیسم را در سخنانش بالا می برد تا بالانسی میان مذهب و ناسیونالیسم ایجاد کند. اینها همه ترفندهای انتخاباتی است. تلاشی مذبوحانه برای رای آوردن و تاکتیکی است در مقابل جناح راست که دوست دارد خود را “اصولگرا” معرفی کند. احمدی نژاد و یار عزیزش مشایی که با یکدیگر دختر و پسر هم پیوند داده اند، از مدتی پیش کوشیده اند پرچم ناسیونالیسم ایرانی را برافرازند، با این تصور که حوزه محبوبیتی میان ناسیونالیست های ایرانی برای خود بسازند. در استادیوم آزادی بعلاوه کوشیده شده که دل ناسیونالیست های قوم پرست را هم بدست آورند، رقص و آواز محلی با لباس های محلی، چراغ سبزی به این جناح از ناسیونالیسم است.

مشایی کاندید احمدی نژاد و جناح اوست. همه منتظر شرکت مشایی در مراسم استادیوم آزادی و سخنرانی او بودند. اما او در مراسم غایب بود و اسمی هم از او برده نشد. این عقب نشینی تحت فشار جناح خامنه ای انجام گرفته است. نزاع و جدال این دو جناح شدیدا بالا گرفته است؛ هر روز بر سر و کله یکدیگر می کوبند و دزدی های همدیگر را افشاء می کنند. اعلام کرده بودند که مثل ۴ سال پیش مناظره تلویزیونی میان کاندیدها نخواهند گذاشت، چرا که آن مناظره ها میان “فرزندان غیور” خمینی موجد یک “فتنهُ” خانمان برانداز شد. اما جناح احمدی نژاد و خامنه ای نیازی به مناظره تلویزیونی نداشتند، هر روز در صحن مجلس اسلامی و در سخنرانی ها و نماز جمعه ها پته یکدیگر را روی آب می ریزند. این شرایط حاصل تناقضات ذاتی رژیم اسلامی است.

در سال ۱۳۸۸ بدنبال مناظره های تلویزیونی نزدیک چند صد هزار نفر در خیابان پهلوی سابق راهپیمایی کردند؛ زنان کاملا بدحجاب بودند و با ناخن های سبز و آرایش سبز در حال شادی و آواز. با دیدن این راهپیمایی سپاه بلافاصله یک بخشنامه داد و برای بعد از پایان رای گیری در روز جمعه حکومت نظامی اعلام کرد و علیه همه “آشوبگران” شاخ و شانه کشید. احمدی نژاد هم کوشیده است که راهپیمایی دو روز پیش از رای گیری در ۴ سال پیش را این بار کارگردانی شده در استادیوم آزادی تکرار کند. مردم را با اتوبوس های وابسته به جمعیت هلال احمر، سازمان راهداری و حمل و نقل جاده‌ای، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و… از تمامی استان‌های کشور با قول نهار و دادن لبنیات مجانی به استادیوم منتقل کردند. جالب اینجاست که مردم وقعی به اهداف سیاسی احمدی نژاد نگذاشتند، موقع نهار شعار می دادند: “توپ، تانک فشفشه، نهار ما چی می شه؟”

از زمان رفسنجانی، کاندیداهای ریاست جمهوری برای بدست آوردن دل مردم، کوشیده اند خود را “مدرن، منعطف، و کمتر اسلامی و ناسیونالیست” جلوه دهند. آنها محاسبه مردم که در عالم پراگماتیستی خود میان “بد و بدتر” بد را انتخاب می کنند، در نظر می گیرند؛ می دانند که مردم از اسلام و رژیم اسلامی، از حجاب و آپارتاید جنسی متنفرند و می خواهند سر به تنش نباشد، لذا در قامت کمتر اسلامی در مقابل مردم ظاهر می شوند. اما کار این رژیم از این حرفها گذشته است. نفرت ۴ سال پیش که در تظاهرات میلیونی علیه رژیم و جنگ و گریز خیابانی بروز کرد اکنون صد چندان شده است. فقر عنان گسیخته چندین برابر عمیقتر شده است. خفقان و بیکاری و استیصال و ناامیدی، اعتیاد و فحشاء و خودکشی ابعاد بی سابقه ای یافته اند. این مردم مترصد اولین فرصت و هر فرصت برای بزیر کشیدن این رژیم هستند. جنبش برای سرنگونی رژیم اسلامی توده ای و گسترده است. جنبش آزادی زن یک دشمن سرسخت و خستگی ناپذیر این نظام ارتجاعی و سرکوبگر است. باید بکوشیم این مضحکه انتخاباتی را بر سر رژیم خراب کنیم. روز رای گیری را به روز اعتراض علیه کلیت رژیم و برای آزادی، برابری و رفاه بدل کنیم. *