نسان نودينيان در حاشيه كنفرانس “لوكوم” در آلمان

در حاشيه كنفرانس “لوكوم” در آلمان
“همکاریهای اقتصادی و توسعه” صحنه صدم از همكاري هاي دولت آلمان با فاشيسم اسلامي!
دولت و احزاب در قدرت در آلمان(ائتلاف سوسيال مسيحي و ليبرالها) و يا(ائتلاف سوسيال دمكرات و سبزها) موئتلف جدي جمهوري اسلامي بوده و هستند. برگزاري اجلاس و كنفرانس براي جمهوري اسلامي در آلمان سابقه اي بسيار طولاني و نزديك به سه دهه قدمت دارد. مارس ١٩٨٠ بنياد فريدريش ـ ابرت (Friedrich – Ebert- Stiftung)كه يك بنياد فرهنگي معروف در آلمان بشمار ميرود با دعوت از طباطبايي به عنوان نماينده رسمي ايران در آلمان و براي برگزاري زير عنوان «جمهوري اسلامي ايران ـ مشكلات و چشم اندازهاي آن» اقدام كرد. و در ژوئن ١٩٨٠ گردهمايي ديگري با عنوان «پديداري بحران به صورت انقلاب اسلامي؟ ابعاد فرهنگي، اقتصادي و سياسي آن» از سوي بنياد فرهنگي آلماني به نام بنياد فرهنگي كوربر(Korber –Stiftung) و كميته مذاكرات آن به نام «كميته بحث و مذاكرات برگ دورفر Gesprächskreis-Bergdorfer سازماندهي و برگزار گرديد. نتيجه اين مذاكرات و حاصل اين جلسات را در فرمولبندي«امروزه مساله ي اصلي كشورهاي مسلمان جايگزيني و تاكيد همان ارزش هايي است كه در اثر تهديد و جبران كمبود هويت بومي براي چيرگي بر نفوذهاي روحي و فرهنگي بيگانه به ويژه از دوران كلونياليسم پديد آمده است. بازگشت به زبان بومي خود، مذهب و باورهاي اسلامي و نيز ايجاد ارتباط با گذشته ي تاريخي و نيروهاي راهبر آن از اين جمله اند. براي ملت هاي مسلمان، آينده اي بدون اسلام وجود ندارد». از پروتكل هيات Bergdorfer است. بنياد برگ دورفر فراتر از نتايج فوق، طي بيانيه اي ميگويد؛”انقلاب اسلامي امروز منحصر و محدود به ايران نمي شود، بلکه کل جهان اسلام را در برمیگیرد……..از دولت های غربی خواستاریم تا این گونه آزمون های اسلامی را مورد حمایت قرار دهند تا از شکست آن ها ممانعت به عمل آورند و از گزند وامادگی مصون دارند”. (بنیاد برگ دورفر نهاد فرهنگی سوسیال دمکرات ها میباشد) اين جلسات و نتايج پروتكل بنياد برگ دورفر در شرايطي است، كه جمهوري جنايتكار اسلامي تازه بقدرت رسيده دسته دسته و هزاران نفر از كمونيستها، كارگران و آزاديخواهان انقلابي را بجوخه اعدام ميسپارد. اين بنياد و عملا اطاق هاي فكري دولت حاكم در آلمان(ائتلاف سوسيال مسيحي ها و ليبرالها) چشم خود را به روي اين نسل كشي و درست در شرايطي كه هزاران زن در ايران در مارس ١٩٧٩ در دفاع از آزادي و عليه حجاب اجباري بمناسبت روز جهاني زن به خيابان آمده بودند، مي بندد. از اين جنبش فاصله ميگيرد و در برسميت شناختن جنبش برابري زنان سرباز ميزند. و البته یوشکا فیشر هم افسون شده خمینی جلاد میشود و در فوریه سال ١٩٧٩ طی بیانیه ای میگوید؛ “انقلاب اسلامی ایران به قلب اعتقادات جهان غرب به ترقی کوبید”(منبع Der pflasterstrand مجله سلحل سنگفرش. در اواخر سال ١٩٨٤ “گنشر” وزیر امور خارجه آلمان به تهران سفر رسمی میکند. این سفر او در شرایطی است که اخبار اعدام های دسته جمعی به بیش از سی هزار نفر رسیده بود. و اخبار اعزام کودکان به میدان جنگ(جنگ ایران و عراق) و کشته شدن بیش از نیم میلیون در میدانهای جنگ(جنگ ايران و عراق) و بیش از یک میلیون زخمی منتشر شده بود. در سال ١٩٨٠ صادرات دولت آلمان به ایران ٢٠در صد افزایش داشته که بالغ بر 2/8 میلیارد مارک است. و در سال ١٩٨٣ میزان صادرات آلمان به 7/7میلیارد مارک میرسد. در آگوست ١٩٨٥ در چهارچوب یک توافقنامه، بین سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور در تهران، وابسته به وزارت کار و امور اجتماعی و اتحادیه ی ملی صنایع آلمان در کلن KÖLNو نیز با موسسه ی کارل ـ دویسبرگ Carl- Duisburg – Centrenدر کلن قراردادی به امضا میرسد. ٨٠تن از نیروهای آموزشی و کارفرمایان به مدت هشت هفته برای شرکت در دوره کارآموزی ارشد به آلمان سفر میکنند. سپس مجتمع بسیار بزرگ و مشهور “فریدریش گروپ آ. گ Friedrich KruppAG به برنامه کارآموزان ایرانی میپیوندد. و در فاصله سالهای ١٩٨٨تا ٢٠٠٥تعداد ٦١٤ تن از کارفرمایان ارشد آینده ی ایران امکان یافتند در برنامه آموزشی کنسزن توسن کروپ ThyssenKrupp-Konzern شرکت کنند. در زمينه «تبادلات فرهنگي» گنشر امكان گشايش يك كنفرانس علمي دايم را در انستيتوي گوته در تهران براي وزير ارشاد و تبليغات اسلامي فراهم ميسازد. كه براي بار اول از سال ١٩٧٩ دانش پژوهان غربي در آن شركت داشتند. سال ١٩٨٦ سرويس خدماتي تبادل بين دانشگاهي آلمان DAAD امكان “سفر و ملاقات دانش پژوهان ايراني” به آلمان را سازماندهي كرد. سومين گردهمايي در اوايل ١٩٨٨ در ساختمان انستيتوي خاورشناسي هامبورگ انجام شد. چهارمين و پنچمين گردهمايي نيز در پاييز ١٩٨٨ و ١٩٩٠ در تهران، ششمين گردهمايي مجددا در تهران برگزار شد. با آن كه اين گردهمايي ها از لحاظ علمي و فرهنگي پوچ و بي معنا بودند، ولي ارزش تبليغاتي آن ها براي جمهوري اسلامي بسيار زياد و و داراي اهميت بود. به اين ترتيب از سمينار آلماني ـ ايراني در باره «حقوق بشر و قواعد و اصول آن» كه از نهم تا دوازدهم سپتامبر ١٩٩١ در تهران برگزار شد، در بخش خبري انگليسي زبان تلويزيون ايران با آب و تاب زياد گزارش گرديد و ادعا شد كه در اين گردهمايي همه ي سي صد شركت كننده توافق و اشتراك نظر دارند كه «قوانين و منشور جهاني حقوق بشر سازمان ملل ناكامل و ناقص بوده، و تنها تفسير و تعريف اسلام ناب محمدي از حقوق بشر، كامل و بدون نقص و معتبر و مستحق توسعه ي جهاني مي باشد». Atempause für den Iran, in NZZ, 22september 2005
شركت افرادي جنايتكار با سوابق جنايتكارانه از جمله “عليرضا شيخ عطار” بايد توسط سازمان و احزاب سياسي و توده مردم ناراضي و سرنگوني طلب در اعتراض به همكاري هاي بي “شائبه” دولت آلمان با فاشيسم اسلامي با اعتراض وسيع روبرو شود.
در بخش دوم به مساله ميكونوس و كنفرانس برلن و همگامي هاي دولتهاي ائتلافي در آلمان با جمهوري اسلامي ميپردازم.(اين نوشته بر اساس اطلاعات فاكتي از كتاب آلمان ها و ايران نوشته شده توسط دكتر ماتياس كونتزل و ترجمه مايكل مبشري) تهيه شده است.
نسان نودينيان