اسماعیل ویسی– روند سرنگونی رژیم اسلامی و وظایف جنبش چپ و کمونیستی درشرایط خلاء قدرت در کردستان!
رژیم اسلامی ایران از همان ابتدای بقدرت رسیدن وغصب و مصادره انقلاب ۵۷ با بحرانهای همه جانبه و عمیقی روبرو بوده است. امروز هم به استناد شواهد موجود میبینیم که در بن بست کامل قرار دارد. سیستم اقتصادی و زیر بناهایش ویران و از کار افتاده. ادامه چنین موقعیتی ممکن نیست و هیچ راه گریزی جز سرنگونی در چشم انداز نیست. خیزش توده ای دیماه ۹۶ عملا بر علیه کلیت جمهوری اسلامی بمیدان آمد و همکنون هم عیلرغم سطحی از پراکندگی و عدم سازمانیافتگی در جریان است. مبارزات هر روزه طبقه کارگرهر چند با نبود رهبری سیاسی در بعد سراسری، اما دور تازه ای از تلاطم بنیادی و عظیم اجتماعی در حال غلیان سرنگونی طلبانه است. پیام روشن این اعتراضات سرنگونی حکومت اسلامی سرمایه داران در ایران است. این اعتراضات پایه های بنیادی این رژیم هار و ارتجاعی را به لرزه درآورده. پیام روشن آن را، سردمداران حکومت اسلامی و کل دارودسته اصلاح طلبان و مدافعین بقاء آن نیز گرفتند. ملموستر از گذشته میدانند که اکثریت مردم ایران بدون اما و اگر خواهان سرنگون شدنشان هستند به همین خاطر حفظ موجودیت و بقاء حکومت دراولویت قرار گرفته است. حافظان قدرت تلاش میکنند با تحمیل بدترین شرایط ممکن، چند صباحی دیگر به حاکمیت ضد انسانی شان ادامه بدهند. چنین وضعیتی عملا نیروهای چپ و راست را با ارائه آلترناتیو سیاسی در فردای سرنگونی حکومت اسلامی واداشته است. کنفراس ورشو، کنگره اقلیت ها و ملیتهای فدرالیست چی در کلن اواخر ژانویه ۲۰۱۹ و کنفرانس نا میمون اخیر شان در هانوفر آلمان تلاش نیروهای راست و پرو غرب برای ارايه طرح الترناتیو سیاسی راست در طی اینمدت بوده. قطب کمونیستیی وچپ در استکهلم در اکتبر ۲۰۱۸ و ۲۷ ژانویه ۲۰۱۹ در کلن نیز در راستای کسب هژمونی سیاسی و آلترناتیو چپ و سوسیالیستی در پروسه سرنگونی و حکومت جایگزین پس از سرنگونی، عملا تقابل و کشمکشی جدی سیاسی و طبقاتی است که در دو جهت کاملا متفاوت در جریان بوده.
رژیم اسلامی برای ادامه بقاء و حیات ارتجاعی خود با گسترش روزافزون اخنتاق سیاسی و سرکوبگری و عدم برسمیت شناختن هرگونه حق و حقوق ابتدائی آحاد مردم متکی است. در شرایط خطیر امروز که موج وسیع اعتراضات کارگری، معلمین، زنان و سایر اقشار اجتماعی در جریان است اگر طبقه کارگر و رهبران و فعالین کارگری و اجتماعی سازمانیافته و متشکل در این مبارزات شرکت نکنند و رهبری و هدایت قطب کمونیستی و چپ بر این مبارزات حاکم نباشد، اگر تصویر روشنی از سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی توسط قطب کمونیستی و چپ ارائه نشود واگر پرچم جنبش سرنگونی طلبی دردست کمونیستها در صف اول این مبارزات نباشد، نگرانی از اینکه تحولات با زد و بند از بالا بر اساس نفرت عمیق از موجودیت رژیم اسلامی، توسط اپوزیسیون راست پرو غرب صورت بگیرد یک خطر جدی مخسوب میشود. تحمیل آلترناتیو بورژوایی در پروسه تشکیل کنفرانس ورشو و امثالهم تلاشی است در جهت کنترل و جلوگیری از رشد رادیکالیسم انقلابی جنبش سرنگونی بشیوه انقلابی. خطر اینکه همچون انقلاب ۵۷ زد و بندی از بالا صورت بگیرد و در بر همان پاشنه ۴۰ سال پیش بچرخد جدیست، نباید غافل بود. از امروز باید وارد عمل آگاهانه شد، فردا دیر است!
روند سرنگونی و وظایف قطب کمونیستی و چپ در جامعه کردستان
تاکید می کنم که، تمامی مصائب اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی که به یمن موجودیت حکومت اسلامی به اکثریت مردم ایران تحمیل شده است در کردستان ممکن است حتی در بعد وسیع تری نیز خودنمائی کند. بر اساس همین زمینه اجتماعی، گسترش اعتراضات در شهرهای کردستان و همگامی با خیزش کارگری و اجتماعی، در این پروسه حتمی است. از هم اکنون جریانات ناسیونالیست کرد همگام شدن با راست پرو غرب و هر جریان ارتجاعی دیگر را برای سودا و معامله گری و دستیابی به اهداف سیاسی- طبقاتی خود در دستور دارند. با بازی با کارت مسئله کرد، برای بدست گرفتن سکان حاکمیت و اداره جامعه کردستان و برای جلوگیری از رشد و گسترش رادیکالیسم جامعه در روند سرنگونی برنامه ریزی کرده و خود را آماده میکنند.
در کنفرانس هانوفر عبداله مهتدی از طرف کمپ و جنبش ناسیونالیستی کرد با صراحت ” تحت پوشش جلوگیری از هم پاشیدن شیرازه جامعه کردستان در تقابل با رژیم اسلامی، بر مدیریت دوران گذار و تشکیل ستاد نیروهای مسلح پیشمرگان در کردستان تاکید نمود. این گفته ها در دنیای واقعی و عملی آماده شدن برای جلوگیری از گسترش رادیکالیسم اجتماعی در جریان سرنگونی رژیم اسلامی و ارئه طرح و آلترناتیو جنبشی که وی ان را نمایندگی میکند می باشد. قطب کمونیستی و چپ هم از هم اکنون و در صورت وقوع خلاء قدرت ویا به اصطلاح قدرت دوگانه در جامعه کردستان باید برای اداره جامعه کردستان، خود را اماده کرده و بطور هدفمند و با امادگی لازم جامعه را سازماندهی و هدایت کند!
باید هر تلاش دست راستی را از هم اکنون خنثی کرد. در این راستا و برای گسترش و سازماندهی حرکات اعتراضی در همبستگی با خیزش توده ای اجتماعی و کارگری سراسری، ضرورت یک برنامه ریزی عملی و اجرایی بسیار حیاتی است. وظیفه اساسی قطب کمونیستی و چپ در راستای بیانیه کنفرانس نیروهای چپ و کمونیست در کردستان سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار حاکمیت شورایی یک امر فوری ما است. برنامه حاکمیت مردم بر اساس شوراهای مردمی به مثابه یکی از مفاد برجسته سیاسی کنفرانس ۲۷ ژانویه ۲۰۱۹ درشهر کلن، بدون فوت وقت بعنوان یک گام و برنامه عملی برای اداره جامعه کردستان برپایه مکانیزم شوراهای مردمی همچون آلترناتیو جنبش چپ به جامعه ارائه شود.
برای متحقق شدن مفاد این بیانیه و برای ایجاد فضای همبستگی و انسجام، حفظ رادیکالیسم اجتماعی و ایجاد آمادگی بیشتر درسطح جامعه، فعالین جنبشهای آزادیخواه و برابری طلب با کسب هژمونی سیاسی و هدایت جنبش سرنگونی، جهت جلوگیری از دست بالا پیدا کردن ارتجاع قومی- مذهبی در هر شکل و قامتی لازم است از هم اکنون برای ایجاد اتحاد عمل، متمرکز و مرکزی را تحت عنوان مرکز همکاری قطب چپ اعلام کنند. فراخوانهای مشترک را برای روزهای تاریخی ۸ مارس، اول ماه مه، مسائل مختلف اجتماعی میتواند نمونه هایی از طرح کار مشترک باشد. فعالین متشکل در این مرکز میتوانند در کردستان همگام با سازماندهی اجتماعی و طرح توقع از فعالین و رهبران عملی جنبش های آزادیخواهانه با برنامه هدفمند تلاش کنند ارتجاع در هر شکل و تحت هر عنوانی را افشاء و برای ایزوله کردنشان اقدام کنند. فضای آزادیخواهی جامعه را علیه آنها بسیج و گسترش داده تا بتوان در بزنگاه سیاسی تعیین کننده حاکمیت شوراهای مردمی را با آمادگی از پیش وقدرتمند مادیت بخشند. اینگونه میتوان جامعه ای سازمانیافته را چون سدی جدی و محکم در تقابل با هر گونه ارتجاع قومی- مذهبی سازمان داد !
بدون شک، جنبش های چپ و راست در کردستان که در وجود احزاب سیاسی اجتماعی بروز عملی پیدا میکنند و هر کدام تاثیر گذاری خود را دارند. در روند سیاسی پروسه سرنگونی رژیم اسلامی این نیروها در تقابل هم قرار خواهند گرفت. این تقابل جدی و تعیین کننده طبقاتی و سیاسی و قطب بندی کنونی این جنبش ها در ارائه آلترناتیو سیاسی- اجتماعی، برای رهبری سیاسی جامعه و چگونگی اداره جامعه کردستان، بعد از حکومت اسلامی بشکل بارز وعینی در جریان خواهد بود.
از هم اکنون پیداست که روندی که در جریان است پروسه گسترش سرنگونی رژیم اسلامی است و هیچ راه بازگشتی وجود ندارد. باید قطب چپ جامعه در این پروسه بکوشد با سازماندهی رادیکالیسم اجتماعی و ارایه اهداف روشن، سرنگونی انقلابی حکومت اسلامی را رقم بزند! اما مشخص است که رژیم اسلامی برای بقاء خود دست به هر کاری خواهد زد. در تداوم و تشدید چنین وضعیتی و در تنگنا قرار گرفتن بیشتر در مناطق مرکزی ایران، کردستان آن اهمیت و اولویت اساسی را ندارد و کلا بندهای حاکمیت سست می شود بنوعی می شود گفت که، پیش آمدن خلاء قدرت و حاکمیت دوگانه یک احتمال بسیار ملموس است. همانطور که اشاره کردم جنبش بورژوا ناسیونالیستی کرد- قطب راست برای چنین شرایطی برنامه و سناریوی خاص خود را دارد، قطعا جنبش کمونیستی و چپ – قطب چپ وظیفه ای بسیار خطیر دارد. باید زمینه های ایجاد تشکیل شوراهای کارگری و مردمی را برای کنترل محل های کاری و زندگی، فراهم شوند. باید با آمادگی کامل در بزنگاه سیاسی تعیین کننده تحت هدایت قطب کمونیستی و چپ، بموقع و بدون فوت وقت اعمال اراده مردم را از طریق مکانیزم شوراها برای اداره جامعه، مادیت خشید. نباید اجازه داد دستاوردهای مردم زحمتکش به یغما برود. نباید اجازه داد ارتجاع بشیوه دیگر اینبار در قبای کردایتی خود را تحمیل کند!
ناسیونالیسم جنبشی اجتماعی و فعال در جهت دستیابی به منافع طبقاتی خود می باشد و تلاش میکند نه تنها در قدرت سیاسی بازی داده شود، بلکه بعنوان بخشی از این سیستم و سهیم در استثمار طبقه کارگر در کنار بورژوازی در ایران از سوی جناح ها و – جنبش راست پرو غرب اپوزیسیون بورژوائی و از طرف قدرتهای سرمایه جهانی در تقابل با رژیم اسلامی برسمیت شناخته شوند. میخواهند روند جاری مبارزات رادیکال مردم در کردستان را مهار کنند. مواضع سیاسی جریانات و احزاب سیاسی جنبش ناسیونالیسم کرد- قطب راست در این برهه از زمانه در داخل و خارج ایران تاییدی بر این واقعیت است. در این راستا لازم است هوشیارانه، نکات زیر را در دستور کار قرار داد و برایش تلاش کرد:
- سرنگونی حکومت اسلامی یک امر مهم مبارزاتی است. در این راستا نباید از هیچگونه تلاش سازمانیافته و هدفمند، دریغ نمود. اما این نفرت نباید صرفا به سرنگونی حکومت اسلامی ترجمان شود. گام اساسی بعدی و سیستم حکومتی جایگزین را نباید فراموش کرد. ازهم اکنون باید با برنامه، هدفمند، سازمانیافته و با دورنمای روشن حرکت کرد.
- لازم است در محلات آماده بود، سازماندهی کرد و متشکل شد. کنترل و فضای محلات را در دست گرفت و فضای آزادیخواهی را دامن زد. از ابراز وجود و هرگونه مزاحمت ارتجاع قومی- مذهبی و اعوان و انصارشان بویژه، مزدوران و اوباش اسلامی جلوگیری کرد.
- شبکه وسیعی متشکل از گروههای پیشرو و آزادیخواه در سطح شهرهای کردستان، را تشکیل داده وبه تبادل اطلاعات و همفکری و همگامی عملی پرداخت تا بتوان بموقع وارد عمل شد.
- در برابر هر گونه جریان ارتجاعی بویژه مزدوران کهنه و تازه رژیم واکنش نشان داده و با آگاهگری و بسیج فضای آزادیخواهی علیه تحرکات ارتجاعی، محیط را بر آنها تنگ کرده و از محله و شهر طرد نمود.
- در هر مرکز و رشته کارگری در محلات و شهرها باید زمینه ایجاد شوراهای کارگری و مردمی را ایجاد کرد و از این طریق اعمال اراده مستقیم توده کارگر و مردم را در مبارزات جاری و در فردای تحولات در جامعه کردستان تضمین کرد.
- در خاتمه برای تقابل جدی و اساسی برای سرنگونی انقلابی حکومت اسلامی و تقابل با جنبش ناسیونالیسم کرد و زد و بند از بالا و بازی با سرنوشت مردم در کردستان بعد از حکومت اسلامی، سازماندهی سراسری در ابعاد وسیع درجامعه کردستان ضرورتی مبرم است. وظیفه رهبران عملی کارگری، کمونیست، و جنبشهای توده ای اجتماعی این است که برای مرتبط شدن و ایجاد شبکه سازماندهی وسیع این محافل برای مادیت بخشیدن به اصول برنامه حاکمیت مردم بر اساس شوراهای مردمی اقدام کرد.
اسماعیل ویسی
مارس 2019