جنگ بر سر دستمزد، جنگ بر سر معاش
تنها راه تجمع و اعتصاب
شهلا دانشفر
مساله دستمزد امروز بیش از هر وقت به مساله زندگی و معیشت کارگران گره خورده است. با دستمزدهای چند برابر زیر خط فقر دیگر معاشی برای کارگر به جا نمانده و تصمیم دولت مبنی بر حداقل دستمزد ٤٨٧ هزار تومان حکم به تباهی زندگی میلیونها خانواده کارگری است. این تصمیم یک اعلام جنگ به میلیونها خانواده کارگری و کل جامعه است. مدتهاست صف آرایی ها شکل گرفته است.
واقعیت اینست که کارگران از اول مه سال گذشته در ابعادی گسترده تر وارد چنین نبردی شدند. طومار سی هزار امضای کارگری بر سر خواست افزایش دستمزدها سرآغازش اول مه سال گذشته که به ابتکار اتحادیه آزاد کارگران ایران صورت گرفت، بود. یکسال گذشت. علیرغم اعتراضات این کارگران و گسترش دامنه آن در میان دیگر بخش های کارگری از جمله سندیکای شرکت واحد و تداوم طومارهای اعتراضی علیه فقر و گرانی و با خواست افزایش دستمزدها ، شورایعالی کار ٤٨٧ هزار تومان را بعنوان میزان حداقل دستمزدها تعیین کرد. این درحالیست که قیمت ها هر روز شدت بیشتری یافته است و همچنان سیر صعودی دارد. کارگران از هیچگونه تامین اجتماعی ای برخورد نیستند و هزینه های مسکن و درمان و بهداشت و تحصیل بخش مهمی از دستمزد شان را می بلعد. بگذریم که همین چندرغاز دستمزد نیز بموقع پرداخت نمیشود و این خود بخش دیگری از جنگ کارگران با صاحبان سرمایه و دولت است.
روشن است که با ٤٨٧ هزار تومان حداقل دستمزد هیچ گذرانی برای کارگر و میلیونها خانواده کارگری نخواهد بود. روشن است که نتیجه چنین تصمیمی از هم پاشیده شدن بیشتر خانواده های کارگری و فقر و تباهی کل جامعه است. نتیجه اش نیز محروم شدن کودکان بیشتر از تحصیل است. نتیجه اش بی سرپناه شدن بیشتر کارگران و کشیدن شدنشان به حواشی شهرها و حاشیه نشینی است. در همین هفته خبر چادر نشینی خانواده ای کارگری در نزدیکی بهشت زهرا را در رسانه ها خواندیم. روشن است که کارگران به این وضعیت تن نمیدهند و بطورواقعی نیز راهی جر اعتراض به تصمیم جنایتکارانه رژیم بر سر حداقل دستمزدها و وادار کردنش به پس گرفتن آن نیست.
حرف کارگران اینست که به این دستمزدهای زیر خط فقر و به دستمزد ٤٨٧ هزار تومان تن نخواهند داد. تشکلهای مختلف کارگری از جمله اتحادیه آزاد کارگران ایران، سندیکای شرکت واحد، کمیته پیگیری و هماهنگی و انجمن صنفی کارگر برق و فلز کرمانشاه، همه و همه انرجار خود را نسبت به این تصمیم بیشرمانه دولت اعلام داشته اند. بحث امروز بر سر راهکارهای مبارزه بر سر این تصمیم است و خواست افزایش فوری دستمزدهاست.
“اعتراض قانونی”
این گفتمان تشکلهای دست ساز دولتی کانون عالی شوراهای اسلامی، کانون عالی انجمن های اسلامی، مجمع عالی نماینده های کارگری است که نمایندگانشان خود عضوی از شورایعالی کار و بازی مسخره سه جانبه گری آن هستند و در تصمیم بر سر میزان حداقل دستمزدها نقش داشته اند. بر “اعتراض قانونی و راهکارهای قانونی ” میکوبند چون می بینند هوا پس است و فضای اعتراض در میان کارگران و کل جامعه علیه فقر و فلاکت بالاست. خشم کارگران و جامعه را در برابر فقر و فلاکت روزافزون جامعه می بینند. خشم کارگران را در برابر تصمیم دولت مبنی بر تعیین ٤٨٧ هزار تومان را می بینند، با پیش کشیدن راههای “قانونی” و گذاشتن راهکار شکایت از شورایعالی کار در دیوان عدالت اداری جمهوری اسلامی میکوشند مبارزات کارگران را به مراجع دولتی و دالانهای های قانونگذاری اش بکشانند و با سردواندنشان یکسال دیگر برای خود وقت خریده و میلیونها کارگر را همچنان به چنگ فقر و محرومیت و حقارت بیشتر رها کنند. اینان با چماق “مبارزه قانونی” جلو آمده اند تا در عین حال بر تجمعات اعتراضی کارگری و اعتصاباتشان مهر غیر “قانونی” بکوبند و راه سرکوبش را نیز باز کنند. اما چنین گفتمانی دیگر برای کارگران نخ نما شده و دست این حضرات برای آنان رو است. حق تشکل و تجمع و اعتصاب هیچگاه در جمهوری اسلامی قانونی نبوده است. اما کارگر داشتن حق تشکل را حق خود دانسته و اعلام میکند که ایجاد تشکل کارگری حق مسلم اوست و آن را ایجاد میکند. تجمعات و اعتصابات کارگری نیز امر هر روزه مبارزات کارگران در ایران است و کارگران آنرا تحمیل کرده اند. به اعتبار همین مبارزات است که امروز جنبش کارگری چنین وزن و جایگاهی در سیر تحولات سیاسی جامعه پیدا کرده است.
ضمن اینکه کارگران هر جا نیز لازم دیده اند، در حالیکه تجممعات اعتراضی شان در خیابان در جریان بوده به مراجع قانونی مراجعه کرده و به قدرت نیروی مبارزاتی شان حق و حقوشان را مطالبه کرده اند.
خلاصه کلام اینکه گفتمان بر سر شکایت به” دیوان عدالت اداری کشور” و رفتن برای برپایی مقدمات نشستی دیگر از مشتی دزد میلیارد به اسم شورایعالی کار و بالاخره بررسی شکایت کارگران یعنی حواله دادن کارگران به کرویدروهای ادارات کار و دولت و نگاه داشتن آنها در انتظار . یعنی تحمیل یکسال دیگر فقر و گرسنگی بیشتر بر میلیونها کارگر و کل جامعه. مساله دستمزد و میزانش، مساله همین امروز و معاش کارگران است. راهی جز تجمع و اعتصاب در مقابل کارگران قرار ندارد. باید به این بردگی پایان داد.
تنها راه تجمع و اعتصاب است
گفتمان امروز کارگران در برابر فقر و فلاکت موجود و تصمیم دولت بر سر میزان حداقل دستمزدها، بر پایی تجمعات اعتراضی و اعتصابات کارگری است. این گفتمان نه تنها در میان کارگران بلکه بخش های مختلف جامعه در برابر شرایط فلاکتباری است که بر زندگی و معیشتشان تحمیل شده است. اتحادیه آزاد کارگران طی بیانیه ای اشاره اش بر همین راهکار است. بطور واقعی نیز همین افزایش ٢٥ درصدی بر حداقل دستمزد جند برابر زیر خط فقر سال گذشته نتیجه مبارزات فشرده همین یکساله اخیر کارگران بر سر خواست افزایش دستمزدها است. جانیان اسلامی بحث بر سر رابطه دستمزد و اقتصاد کشور و اینکه خبری از افزایش دستمزد نخواهد بود را داشتند. بحث بر سر نهایتا ١٥ درصد افزایش دستمزدها بود. اما طومار اعتراضی سی هزار کارگر و تجمعات اعتراضی این کارگران و کارگران شرکت و احد در صحن اداره کار و زمزمه اعتراضات در میان کارگران و کل جامعه وادارشان کرد که به این تصمیم برسند. اکنون دیگر موضوع از جمع آوری طومار فراتر رفته است. طومار ها جمع شده اند. صف بندی ها شکل گرفته اند. راه دیگری جز اعتصاب و تجمعات اعتراضی در مقابل کارگران برای دفاع از زندگی و معیشت و حرمتشان بجا نمانده است. گام بعدی اعتراض این سی هزار کارگری که حول طومار اعتراضی بر سر دستمزد جمع شده اند، در برابر این چند هزار کارگر شرکت واحد که اعتراض خود را به تصمیم بیشرمانه دولت بر سر حداقل دستمزدها اعلام داشته اند و در برابر این جمعیت میلیونی کارگران و کل مردم به جان آمده از فقر و محرومیت، تجمعات اعتراضی و اعتصاب است. با این زبان است که میتوان دولت را عقب راند.
دستمزد کارگران باید توسط نمایندگان منتخب خودشان تعیین شود. دستمزد کارگران باید تناسب واقعی با سطح قیمت همه کالاها در بازار داشته باشد. شاخص تعیین دستمزد کارگران رفاه و استاندارهای زندگی امروز بشری باید باشد. کارگران تداوم این وضعیت را دیگر نمی پذیرند.
با این گفتمان است که میشود به دفاع از زندگی و معیشت خود برخاست. خصوصا اکنون که در آستانه اول مه روز جهانی کارگر قرار داریم، بهترین فرصت است که با صفی گسترده و سراسری به استقبال این روز برویم و اعتراضمان را علیه فقر و فلاکت و محرومیت اعلام کنیم. اعلام کنیم که دستمزدهای زیر خط فقر را نمی پذیریم. شعار اول مه امسال آزادی برابری کرامت انسانی است.
امروز ما در شرایطی از اعتصابات کارگری صحبت میکنیم که علیرغم فقر و محرومیتی که رژیم اسلامی بر گرده جامعه حاکم کرده است، مردم تسلیم نشده و به مرز انفجار رسیده اند. جنبش اعتراضی کارگری نیز به دلیل گستردگی اش، نفش مهمی در فعال نگاهداشتن فضای اعتراضی جامعه داشته و وزن سنگینی در سیر تحولات سیاسی جامعه پیدا کرده است. در چنین شرایطی اعتصابات سراسری کارگری، امکان مهمی برای ابراز وجود بیشتر جنبش کارگری در صحنه سیاسی جامعه است. جریان افتادن اعتصابات قدرتمند و سراسری کارگری زمینه را برای دست بالا پیدا کردن مطالبات رادیکال و انسانی مساعد تر میکند. باید به استقبال اعتصابات کارگری رفت.
رهبران کارگری را ارج بداریم
یک تلاش فشرده رژیم اسلامی برای جلوگیری از سازمانیابی مبارزات کارگری و عقب زدن کارگران، فشار بر روی رهبران و فعالین کارگری است. خصوصا با نزدیک شدن اول مه روز جهانی کارگر این فشار ها تشدید شده است. در همین هفته شاهد صدور حکم ٦ ماه زندان برای شریف ساعد پناه و مظفر صالح نیا دو تن از رهبران شناخته شده کارگری و از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران بودیم. همیچنین با تمدید مرخصی بهنام ابراهیم زاده و رضا شهابی دو چهره محبوب کارگری موافقت نشده است. علیرغم اینکه فرزند بهنام همچنان با بیماری خطرناکش در بیمارستان بستری است و رضا شهابی بخاطر فرسوده شدن بدنش زیر شکنجه های رژیم اسلامی نیاز به استراحت و ادامه معالجاتش دارد، اما با تمدید مرخصی انها موافقت نشده است. دفاع ما از کارگران زندانی، اعتراض ما به تهدید و فشار بر روی فعالین کارگری یک بخش مهم دیگر ار مبارزات ماست. در کنار خواست افزایش دستمزدها، در کنار اعتراض به دستمزدهای چند برابر زیر خط فقر، خواست آزادی فوری و بدون قید و شرط همه کارگران زندانی و زندانیان سیاسی قرار دارد. باید رهبران مبارزات کارگری را در پوشش وسیع حمایت خود قرار دهیم و به این شکل صف اعتراضمان را متحد نگاهداریم. حمایت از رهبران و فعالین کارگری راهکاری دیگر برای اعتراضات قدرتمند ما در برابر فقر و گرانی و برای خواست افزایش دستمزدها و پیشبرد خواستها و مبارزات ماست.