جمهوری اسلامی محکوم است
ناصر اصغری
جمهوری اسلامی در نمایش مسخره تلویزیونی خود تحت عنوان “طراحی سوخته” تعدادی از فعالین کارگری را به کمونیست بودن و رابطه داشتن با کمونیستها “متهم” میکند و به خیال خودشان به اذهان عمومی جواب میدهند که چرا دارند فعالین کارگری را شکنجه میکنند! این منطق چهار دهه عمر ننگین حکومت اسلامی بوده که کارگران و انسانهای معترض و حق طلب را ببهانه اینکه باور و اندیشه ای داشته بگیرند و زیر شکنجه له و لورده کنند تا علیه ظلم و ستم حرفی نزنند. زیر شکنجه و فشارهای متعدد روحی و روانی جلوی اسماعیل بخشی و بقیه دستگیر شدگان سناریوهای از قبل تهیه شده خود را می گذارند که از روی آن بخوانند که بله فلان کار را کرده و با فلان کس تماس داشته اند؛ که البته هیچ آدم عاقل و بیغرض و مرضی شک نمیکند که این مزدوران دروغ میگویند و برای دستگیر شدگان پاپوش میدوزند. هیچ جای شگفتی هم نیست آخوند جماعت، که دنیا را هنوز با معیارهای باور به ظهور مهدی و خر دجال میسنجند این چیزها را درک نکنند که مردم و از جمله کارگران حق دارند کمونیست باشند. حق دارند عضو هر حزبی که بخواهند باشند. حق دارند جمهوری اسلامی را نخواهند. عضویت در احزاب از مشخصه دنیای امروز است. جمهوری اسلامی تعجب کرده و شگفت زده شده که کارگران تمایلات کمونیستی دارند. اما وقتی که کسی اعتراض میکند که چگونه است که کارگران کار کردهاند و دستمزد دریافت نکردهاند، تعجب میکند که چنین اعتراضی شده است.
جمهوری اسلامی یک حکومت نابهنگام عصر حجری است که خودشان صدها نوع روزنامه و نشریه، کانال تلویزیونی، رادیو و حزب و انجمن و شورای اسلامی و غیره را برای تولید دروغ و تحریف و اشاعه خرافات و در خدمت توجیه چپاول و ستم و کنترل اعتراض مردم درست کرده اند، و حق خود می دانند که سرکوب بکنند که از دستمزد کارگران بدزدند، زنان و جوانان را سرکوب کنند، باورهای خردجالی و زن از دنده مرد بیرون آمدن را به خورد کودکان خردسال دبستانی بدهند؛ اما کارگران و دیگر غیرخودیها حق ندارند عضو احزاب بشوند، شورا و سندیکا درست کنند، روزنامه و رادیو و تلویزیون داشته باشند، کتاب بنویسند و کتاب بخوانند. حتی حق ندارند و از نظر آنها شایسته این نیستند که به اینترنت بدون مزاحمت فیلترینگ دسترسی داشته باشند! اینها با زور گلههای پاسدار و بسیجی اجازه نمیدهند که احزاب و نهادهای غیرخودی ایجاد شوند چرا که تمام عمارات آنها افشا می شود، زیر سئوال می رود و یک روزه از هم می پاشد. تمام منابع و ثروتهای یک کشور ۸۰ میلیونی را با منابع سرشار انسانی و طبیعی، صرف این سرکوبها کردهاند که اسرار و جنایاتشان افشا نشوند و دزدیهای آنها جلوی چشم جامعه قرار نگیرد، چون میدانند که با افشا این همه جنایات و اجحافات روز بعد دادگاههای تودهای و علنی برای به محاکمه کشاندن آنها برگزار میشود.
این رژیم تروریست اسلامی حق خودش میداند که به کشورهای دیگر دنیا تروریست صادر کند، تروریستهای اسلامی را در چهارگوشه دنیا حمایت مالی و تسلیحاتی بکند، بمب اتم درست کند و امنیت کل دنیا را به خطر بیاندازد، روزانه دهها بار اعلام کند که می خواهد فلان کشور را از روی کره خاکی نابود کند؛ اما از منظر آنها کارگر حق ندارد به نپرداختن دستمزد خود اعتراض کند. زن حق ندارد برابری حقوقی بخواهد. جوان حق ندارد مثل جوان کشور بغل دستی لباس بپوشد و موسیقی مدرن تولید کند و موسیقی مورد دلخواه خود گوش بدهد.
واقعیت کارگران با واقعیت جمهوری سرکوبگران و دزدان اسلامی متفاوت است. کارگران باید کرور کرور به حزبی که حزب منافع طبقاتی شان است بپیوندند. باید دنبال ایجاد تشکلهای تودهای خود باشند و آن را با قاطعیت تمام دنبال کنند. باید تشکلهای کارگری وسیع و تودهای ایجاد کنند که خواهان لغو تبعیض و نابرابری در کل جامعه هستند. تشکلهایی که خواهان اداره شورائی جامعه هستند. تشکلهایی که هیچگونه نابرابری و تبعیض بر علیه زن و کودک و پناهنده را تحمل نکند. دستگیریهای اخیر کارگران و فعالین اجتماعی و نمایشهای امنیتی حکومت تلاش عبثی است برای سد بستن در مقابل جنبش عظیمی که برای سرنگونی این رژیم در راه است.*
۴ فوریه ۲۰۱۹