سخن روز 20 دیماه
مبارزات اجتماعی در جایگاه واقعی خودشان قرار میگیرند .
در موج اعتراضات اخیر کارگران ،دانشجویان وتهی دستان شهری ودر کل مردم به جان امده از فشار فقر و گرانی در صدر مبارزات قرار داشتند . مهم نیست که انگیزه اولیه و یا ظاهری هر کدام برای شروع و تداوم این مبارزات چه بوده است، اما به دلیل مشخص این بخش های جامعه که شاکله اصلی طبقه کارگر را تشکیل میدهند، پرچمدار مبارزات اجتماعی هستند . آنان نه با فراخوان های ساختگی ونه با انگیزه های زودگذر به میدان آمده اند و نه انکه پاسخ خواسته هایشان در وعده و وعید های تو خالی حکومتی آرام میگیرد.
اولا فشار اصلی در آن هنگام که که بحران اقتصادی در جامعه حاکم میشود بر روی دوش کارگران و زحمتکشان و تهی دستان شهری است، زیرا که قدرتمداران و توانگران اولین سنگری را که برای حفظ منافع خود ایجاد میکنند در برابر ضعیف ترین اقشار است.
در ثانی دانشجویان نیز به عنوان نیروی کار آینده با خیل عظیم بیکاران ،آینده ای را برای خود در ساختار اقتصادی بحران زده نمی یابند . علاوه بر آن بخش اعظم خیل عظیم بیکاران را نیز فارغ التحصیلان تشکیل میدهند که نیروی مهمی در این اعتراضات هستند .
به علاوه اقشار مرفه اجتماعی اغلب فرزندان خود را برای تحصیل راهی دیار دیگر کرده اند و اکثریت قاطع دانشجویان را فرزندان کارگران وزحمتکشان تشکیل میدهند که با فشار عظیم اقتصادی و با صرفه جوئی در زندگی های ساده خود توانسته اند توشه ای اندک را برای تحصیل انان فراهم کنند . آنان نه از دلارهای باد آورد نصیبی داشته اند و نه از رانت های جکومتی بهره برده اند .
در مقابل آنان که از ثروت های باد آورده و رانت های قدرت استفاده کرده و راهی دانشگاه های نظام سرمایه داری شده اند، درد کارگران و زحمتکشان را احساس نکرده و به گمان باطل، خود را قیم اعتراضات مردمی قلمداد کرده و گمان میبرند که اعتراضات اجتماعی با رهنمودهای آنان صورت میگیرد . نمونه های این گروه از دانشگاه رفتگان را میتوان در میان به اصطلح متخصصان رسانه های نظام سر مایه داری مشاهده کرد که هیچ پیوندی با مبارزات مردمی ندارند .
نمونه های اخیر اعتراضات نشان میدهد که نه دیگر خبری از طرفداران سلطنت در این اعتراضات و جود دارد و نه اصلاح طلبان حکومتی توانائی در دست گرفتن و یا رهنمود دادن به این مبارزات را دارند . زیرا که این خیل عظیم اعتراضات و مبارزات مردم نه بر بستر رهنمود های این یا آن جناح نظام سرمایه داری شکل میگیرد و نه انکه خواسته های زود گذر و مقطعی را دنبال میکند .
اگر در اعتراضات قبلی عده ای فرصت طلب میتوانستند با ایجاد کانال های دیگری از مسائلی مانند حجاب (که البته خود مساله حجاب بسیار مهم است ) استفاده کرده و به اصطلاح پرچمدار مبارزات شوند، در این دوره از مبارزات که برای به خیابان آمدگان دگرگونی اساسی در مناسبات اجتماعی حرف اول را میزند ، حنای فرصت طلبان کم رنگ میشود زیرا که دیگر در زمینه های بحران های اقتصادی و سفره خالی کارگران و تهی دستان نمیتوان با بزرگ کردن تنها یک مسئله از دهها مسئله اساسی بر موج اعتراضات سوار شد .
بسیاری از سردمداران نظام سرمایه داری و سینه چاکان آن ، نظام اسلامی را از آن جهت مورد سرزنش قرار میدادند که خصوصی سازی را به خوبی اجرا نکرده است و اکنون که اعتراضات مردمی کل خصوصی سازی و دولتی سازی را و در یک کلام مناسبات استثمارگرانه را مورد چالش قرار میدهند ، حرفی برای گفتن ندارند، زیرا که مبارزات این دوره بر بستر واقعی خود قرار دارد.
از این جهت بر مبارزان واقعی که خواهان نظامی انسان محور در برابر نظامی سود محورند و خواهان از میان برداشته شدن نظام مبتنی بر سود ها هستند، فرض است که در این برهه از مبارزات مردمی تمامی تلاش خود را در جهت هماهنگی و همراستائی و سراسری بودن این مبارزات هماهنگ کرده تا فتح این سنگر آخر را به سرانجام برسانند و در پایه ریزی یک نظامی مبتنی بر آرمانهای انسانی موفق شوند؛ نظامی که نه تنها از شکنجه و غل زنجیر و اعدام انسانها اثری نباشد بلکه اساس استثمار انسان از انسان رو به نابودی گذارد.