ترجمه-“حداقل دستمزد، حداقل معاش برای زنده ماندن!” مارکس- انگلس. ترجمه، حسن مرتضوی و محمود عبادیان.

“حداقل دستمزد، حداقل معاش برای زنده ماندن!”

“اکنون کار مزدی را بررسی می کنیم.

حداقل دستمزد بهای میانگین کار دستمزدی است، یعنی آن مقدار معین از وسایل معاش که مطلقا برای زنده ماندن کارگر لازم است. بنابراین، آن چه کارگر مزدبگیر با کار خود به تملک درمی آورد صرفا برای تداوم و بازتولید زندگی اش کفایت می کند. ما در صدد آن نیستیم این تملک شخصی حاصل کار را براندازیم، یعنی تملکی که به مصرف حفظ و بازتولید زندگی آدمی می رسد و مازادی هم بر جا نمی گذارد که با آن بتوان بر کار دیگران تسلط داشت. ما فقط می خواهیم خصلت تباه کننده تملکی را از بین بریم که موجب می شود کارگر فقط به این دلیل زنده بماند که بر سرمایه بیفزاید و فقط تا جایی زنده می ماند که منافع طبقه حاکم ایجاب می کند.

در جامعه بورژوایی کار زنده فقط وسیله ای برای افزایش کار انباشته شده است. اما در جامعه کمونیستی، کار انباشته شده فقط وسیله ای برای گسترش، بارور کردن و اعتلا بخشیدن زندگی کارگران است.بنابراین، در جامعه بورژوایی گذشته بر حال و در جامعه کمونیستی حال بر گذشته چیره است. در جامعه بورژوایی سرمایه استقلال و فردیت دارد، حال آن که آدم زنده نه استقلال دارد نه فردیت.و بورژوازی از بین بردن این وضعیت را از بین بردن فردیت و آزادی می داند! حق هم دارد. بی شک هدف ( ما ) از میان برداشتن فردیت بورژوایی، استقلال بورژوایی و آزادی بورژوایی است.

آزادی در شرایط کنونی تولید بورژوایی ( به مفهوم ) تجارت آزاد و خرید و فرش آزاد است. اما زمانی که خرید و فروش ناپدید شود، خرید و فروش آزادانه هم ناپدید می شود. سخن سرایی درباره خرید و فروش آزادانه و تمام << سخنان مشعشانه >> بورژوازی ما درباره آزادی، اصولا اگر مفهومی هم داشته باشد، فقط در مقابل خرید و فروش محدود و تحت نظارت تجار دست و پا بسته قرون وسطایی صادق است، و در برابر شیوه کمونیستی از بین بردن خرید و فروش و شرایط بورژوایی تولید و بورژوازی معنا و مفهومی ندارد.

شما از این که می خواهیم مالکیت خصوصی را براندازیم به هراس افتاده اید، اما مالکیت خصوصی در همین جامعه موجود شما برای نه دهم جمعیت از میان رفته است. صرفا از آن جهت مالکیت خصوصی عده ای معدود وجود دارد که این نه دهم از آن بی بهره هستند. پس شما ما را به این جهت سرزنش می کنید که قصد داریم شکلی از مالکیت را نابود کنیم که محرومیت اکثریت عظیم جامعه از هر نوع مالکیتی شرط ضروری هستی آن است.

خلاصه، ما را سرزنش می کنید که قصد داریم مالکیت شما را از میان برداریم.دقیقا چنین است: قصد ما همین است.

از آن لحظه که دیگر نتوان کار را به سرمایه، پول، بهره مالکانه و به قدرت اجتماعی انحصارپذیر تبدیل کرد، یعنی از آن لحظه که دیگر نتوان مالکیت فردی را به مالکیت بورژوایی و به سرمایه تبدیل کرد، درست از همان لحظه خواهید گفت که فردیت نابود شده است.

بنابراین، باید اعتراف کنید که وقتی از << فرد >> سخن سرمی دهید، هیچ شخص دیگری جز شخص بورژوا، جز مالک طبقه متوسط، را در نظر ندارید. به راستی، چنین شخصی باید برافتد و غیر قابل تحمل شود.”

مارکس- انگلس. مانیفست کمونیست.

کتاب مانیفست پس از ١٥٠ سال ( ٢٩٤،٢٩٥ )

ترجمه، حسن مرتضوی و محمود عبادیان.

بازتکثیر: شماره ٨١ نشریه سوسیالیسم امروز،( سر تیتر مقاله بر گرفته از متن و از جانب نشریه انتخاب شده است)

١٥ دی ١٣٩٧

٥ ژانویه ٢٠١٩٠