اسماعیل ویسی- یکسال از خیزش توده ای- اجتماعی دیماه 1396 گذشت
خیزش توده ای دیماه 1396 در واقع اعتراض اجتماعی و اعتراضات کارگری ” نیشکر هفت تپه وگروه صنعتی فولاد اهواز، معلمین، بازنشستگان و … ” و متعاقب آن از مرداد ماه تاکنون که جاری هستند، نمونه های تیپیک و نفاط عطف طبقاتی و اجتماعی اند، علیه موجودیت جمهوری اسلامی دور تازه ای از تلاطم بنیادی عظیم اجتماعی در حال غلیان عیلرغم پراکندگی عدم سازمانیافتگی اطبقه کارگر در تشکل های تودهای خود در محیط کار و زیست و در بعد اجتماعی، و فاقد بودن هژمونی سیاسی- اجتماعی رهبری حزب سیاسی – اجتماعی در ابعاد سراسری، خیزشی عموما طبقاتی که، جامعه ایران را آبستن تحول و تلاطم سیاسی- اجتماعی نمود که، پیام بسیار روشن و قاطع، مشخص و نتیجه اجتماعی و عملی آن ” گسترش و در دستور قرار گرفتن سرنگونی حکومت اسلامی سرمایه داران در ایران بوده و میباشد! پایه های اساسی این رژیم هار و فوق ارتجاعی را به لرزه درآورد. پیام عملی و ملموس آن را، سردمداران حکومت اسلامی و کل دارودسته اصلاح طلبان و مدافعین رنگا و رنگ حفظ و بقاء آن نیز، گرفتند. برایشان ملموستر از گذشته گردید که اکثریت مردم ایران بدون اما و اگر، خواهان سرنگون شدنشان هستند. چنین وضعیتی ” جنبشهای چپ و راست را برای بدست آوردن هژمونی سایسی- اجتماعی با ارائه آلترناتیو طبقاتی- اجتماعی شان در فردای سرنگونی حکومت اسلامی را نیز” به میدان راند و به تکاپو انداخت و هم اکنون نیز همچنان در جریان و در تقابل هم قرار دارند!
آنچه روشن است و غیر قابل انکار در جریان بودن اعتراضات کارگری – اجتماعی علیه جمهوری اسلامی بر اساس زمینه های عینی و واقعی و عدم ناتوانی حکومت اسلامی در جوابگوئی به مطالبات کارگری و توده های مردم است. که جامعه را دچار بحران لاینحل و آبستن تحول و تلاطم سیاسی- اجتماعی بنیادی کرده است که، رژیمی که موجودیتش از ابتدا تاکنون و از این ببعد هم، وصله ناجوری بر پیکر جامعه ایران بوده و می باشد، در بن بست کامل، اقتصادی – سیاسی – اجتماعی و فرهنگی قرار گرفته است. این رژیم برای ادامه بقاء و حیات ارتجاعی و استثمارگرانه، بر رشد و گسترش روزافزون اخنتاق سیاسی و سرکوبگری و بر عدم برسمیت شناختن هرگونه حق و حقوق ابتدائی آحاد مردم متکی بوده است و میباشد. دستگیری و زندانی کردن فعالین کارگری، فعالین سیاسی- اجتماعی ، دخالت در زندگی خصوصی مردم بویژه زنان و جوانان، اخراج، بیکار سازی، بسته شدن و تعدیل نیرو در مراکز اصلی صنعتی تولیدی- خدماتی، نا امنی شغلی، نبودن بیمه بیکاری و دیگر بیمه های اجتماعی و درمانی، سیر صعودی فقر و فلاکت و تعرض گسترده و افسار گسیخته به سطح زندگی و معیشت اکثریت شهروندان، رشد و گسترش پدیده های شوم کودکان کار و خیابانی، کارتون خوابی، فحشا و اعتیاد و رشد آن تا سطوح مدارس راهنمائی، پدیده نوزاد فروشی از دیگر مصائب اجتماعی در ابعد چندین میلیونی، نا امیدی جوانان از آینده خود، مشخصه و حاصل حاکمیت سیاه ۳۹ ساله این رژیم است. چنین وضعیتی شرایط ناهنجاری به وجود آورده است. این شرایط اگرچه مبنای اعتراضات وسیع اجتماعی است، در عین حال موانع زیادی را هم ایجاد میکند.
در چنین شرایطی اگر طبقه کارگر و رهبران و فعالین کارگری متشکل در تشکلهای توده ای کارگری و توده ای سازمانیافته در این مبارزات چون ستون فقرات آن تحت رهبری و هدایت حزب سیاسی کمونیستی کارگری، شرکت نکنند، تصویر روشنی از سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی، نداشته باشند و ارائه نکنند، نگرانی از اینکه تحولات با زد و بند از بالا توسط اپوزیسیون راست پرو غربی و همراه شدن جنبش بورژوا ناسیونالیستی کرد که علنا به جست و خیز افتاده اند، با تحمیل آلترناتیو بورژوایی کنترل شود، وجود دارد.
چند نکته تجارب وعملی را باید تاکید کرد :
-خیزش توده ای دیماه 96 و اعترتضات کارگی در جریان، پیام روشن و قاطع آن عدم تحمل شرایط فلاکتبار معیشتی و اجتماعی و سرنگونی بی اما و اگر جمهوری اسلامی است، لازم است از صرفا ضد رژیمی گری و ضد استبدادی، تجارب و درس لازم را گرفته شود و خود را به این جنبه محدود نکند. زیرا شرایط بسیار پیچیده است.
-طبقه کارگر و طیف کارگرا ن رادیکال سوسیالیست و کمونیست، محافل رهبران عملی کارگری باید ایجاد تشکل های توده ای کارگری در محیط کار و زیست را براساس ایجاد شبکه وسیعی از محافل رهبران عملی کارگری در دستور بگذارند تا بتوان عملا جنبش کارگری را در سر بزنگاه به تحرک در ابعاد سراسری به تحرک در اورد و با حضورفعال خود افق وسیعتری بر جنبش سرنگونی ناظر کنند. همزمان در مبارزه قاطع برای سرنگونی انقلابی حکومت اسلامی بطور هدفمند برای مادیت بخشیدن به چشم انداز برابری اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در واقع زندگی ای بهتر که تامین کننده توقعات انسانی زندگی انسان امروزی باشد، بکوشند. طرح خود را پیش پای نهند!
– باید تلاش کرد عدم وجود تشکل های توده ای کارگری که مقصر اصلی جکومت اسلامی میباشد را، بر اساس مجامع عمومی کارگری به رژیم اسلامی تحمیل کرد. مبارزات پراکنده کارگران از پراکندگی بدرآورد و متشکل نمود. و گرنه چون مبارزات پیگیرانه و بر حق ” نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز” مبارزات کارگری و اجتماعی تنها خواهند، ماند!
– در این راستا لازم است” محافل رهبران عملی کارگری- فعالین و کارگران کمونیست، رادیکال سوسیالیست و رهبران عملی کارگری و توده ای ” برای ایجاد سازمانهای توده ای علنی در مراکز کار در ابعاد سراسری با همیدگر تماس بگیرند محافل موجود را بهمدیگر ببافند و شبکه وسیعی از محافل رهبران عملی کارگری را بوجود بیاورند و پایه های اساسی تشکیل تشکل توده ای سراسری کارگران را بر آن قرار بدهند. این امری بسیار ضروری است باید تلاش عملی نمود و اعتراضات کارگری را از انزوای تحمیل شده بدرآورد و در همبستگی و اتحاد طبقاتی مطالبات خود را به رژیم حامی سرمایه داران تحمیل نمود و توازن قوا را به نفع اکثریت مردم زحمتکش در ایران تغییر داد. این ضرورت تاریخی را باید مادیت بخشید!
-زیرا، راه چاره اساسی برای خلاص شدن از این وضعیت تحمیل شده به اکثریت توده مردم زحمتکش در جامعه ایران، سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی تحت رهبری حزب سیاسی کمونیستی- اجتماعی است. هچنین طرد و افشای جریانات ملون قومی- مذهبی بورژوائی و آلترناتیوسازی راست و اصلاح طلبان در سراسری ایران می باشد. باید اطمینان داشت که، حکومت اسلامی خود بخود و صرفا با اعتراضات خیابانی ذوب نخواهد شد، لازم است طبقه کارگر متشکا، آگاه و هدفمند با سازماندهی و در همبستگی اجتماعی تحت رهبری و سیاستهای حزب کمونیستی کارگری آنرا همراه با مدافعینش توسط سیل بنیاد برکن توده های سازمانیافته هدفمند،ذوب و بشیوه انقلابی سرنگون کند!
در نتیجه، واضح است، عدم سازمانیافتگی سراسری طبقه کارگر چون ستون فقرات اعتراضات توده ای برای تحولات اجتماعی و عدم رهبری حزب سیاسی کمونیستی- اجتماعی برای هدایت این خیزش توده ای و تداوم آن، خلاء جدی بود و میباشد. باید برای پر کردن این خلاء تلاش نمود.
اسماعیل ویسی esmail.waisi@gmail.com
3 دی ماه 1397- 24 دسامبر 2018
منتشر شده در تشریه اکتبر شماره 253، نشریه کمیته کردستان حزب حکمتیست
***