پناهندگان یونان؛ “یلدای پناهندگیام در ترکیه سحر نشد، پس عازم شدم”
“ ۳ سال انتظار کشیدم، ۳ سال برای من جوانی که هم در ایران احساس خطر میکردم و هم به امید اینکه جانپناهی پیدا کنم، کم نیست.”
“۳ سال از حضور من و ثبت نامم در کمیساریای عالی پناهندگان در ترکیه گذشت و من هر بار به صورت تلفنی از کارمندان سازمان ملل پیگیر وضعیتم میشدم یا به دفتر سازمان ملل در آنکارا میرفتم، به من میگفتند با تو تماس میگیریم، اما نگرفتند. ناچار تمام پلهای پشت سرم را خراب کردم، از سازمان ملل انصراف دادم و زمانی که هنوز صربستان برای ورود ایرانیها نیاز به ویزا نداشت خود را به آنجا رساندم.”
🔹در شب یلدا پس از چند گزارش از ترکیه و صربستان همراه با کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، سفری داریم به یونان، تا از وضعیت برخی پناهجویانی که خود را به طرق مختلف به آنجا رساندهاند، خبر بگیریم.
🔹بیشتر پناهندگان و پناهجویانی که در ترکیه بسر میبرند، معتقدند، از زمانی که کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد (UNHCR) بخشی از وظایف خود را به اداره مهاجرت ترکیه سپرده، وضعیت آنها نه تنها بهتر نشده، بلکه روند اخراج پناهندگان تسهیل یافته و برخورد اداره مهاجرت با آنها بدتر شدهاست.
شمار زیادی از پناهندگان در ترکیه پس از سالها بلاتکلیفی، از سوی سازمان ملل متحد به دلیل عدم دریافت تماس برای مصاحبه یا پاسخی مبنی بر قبولی در کمیساریای عالی پناهندگان و یا عدم ارسال پروندههاشان به بخش کشوری برای اسکان در کشور سوم، عازم کشورهای اروپایی شده و در این میان با مشکلات عدیدهای مواجه میشوند.
🔹آرمان، یکی از پناهندگانی است که بعد از ۳ سال زندگی در ترکیه، به قول خودش یک بار دیگر، پلهای پشت سر را خراب کرده، کولهاش را بر میدارد، عازم صربستان و از آنجا وارد مقدونیه میشود و در آخر به یونان میرسد.
او میگوید: «همین یک جمله که بگویم از ترکیه به یونان رسیدم، کافی نیست و اینکه به ما در طول این مدت چه گذشت، شرح مفصلی دارد. از طرف دیگر اینجا هم وضعیتمان آنقدر اسفبار است که رنج سفر را فراموش کردهایم».
🔹آرمان به دلیل محدودیت مذهبی در ایران، ترک وطن کرده و خود را به ترکیه رسانده، اما میگوید: «یلدای پناهندگان در ترکیه سحر نمیشود. این را بعد از ۳ سال زندگی آنهم در شرایط بسیار سختی که با آن مواجه شدهبودم، فهمیدم».
🔹از آرمان پرسیدم که به چه نقطهای رسیدی، در واقع چه اتفاقی افتاد (!) که پس از ۳ سال تصمیم به خروج از ترکیه گرفتی؟!
🔹میگوید: «در طول این ۳ سال هر روز از صبح تا شب، سخت کار کردم. از طرفی تحت فشار روانی شدید بودم که آینده من به عنوان یک جوان چه خواهد شد؟ مگر من چند سال زندهام؟ عاقبتم چگونه خواهد شد؟ در ترکیه در شهری ساکن بودم که کار نبود و من ناچارا به شهر دیگری رفتم تا لااقل بتوانم مایحتاج اولیهام را به دست بیاورم، اما استرس بازداشت از طرف پلیس ترکیه و خطر دیپورتی را داشتم، از طرفی بعد از ۳ سال هیچ تماسی از طرف سازمان ملل با من نگرفتند و با خودم گفتم باید کاری کنم».
🔹او اینطور ادامه داد: «به ایران که نمیتوانستم برگردم، به سمت اروپا حرکت کردم. به ناچار تمام پلهای پشت سرم را خراب کردم، از سازمان ملل انصراف دادم و زمانی که هنوز صربستان برای ورود ایرانیها نیاز به ویزا نداشت خود را به آنجا رساندم و بعد به مقدونیه آمدم. با همراهانم، در طول مسیر چند بار توسط پلیس بازداشت شدیم. افراد محلی وسایلمان به سرقت بردند. چند مرتبه توسط خود پلیس مورد ضرب و جرح قرار گرفتیم و لوازم ما را گرفتند و پس ندادند».
ادامه در وبسایت کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی:
http://www.kampain.info/archive/27875.htm
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی