سلام زیجی-“تعین حداقل دستمزد سال ٩٨”و زمینه های یک مبارزه متحدتر کارگری

“تعین حداقل دستمزد سال ٩٨”

و زمینه های یک مبارزه متحدتر کارگری

 

سلام زیجی

 S_ zijji@yahoo.se

 زمان شروع یک مبارزه گسترده  و متحد طبقاتی برای افزایش حداقل دستمزد طبقه کارگر در سال ٩٨ فرا رسیده است. فصل مبارزه سراسری و متحد کارگری علیه سرمایه داران و دولت اسلامی شان، به مناسبت تعین حداقل دستمزد”بردگان مدرن” دوباره  فرا رسید. زمان برای تعرض سازمانیافته و محکم، نه دفاعی و  منتظر ماندن تا شروع رجز خوانی دولت  در پوشش “شوارایعالی کار”، مهمتر از هر سالی فرا رسیده است.  صدای این مبارزه بسیار ضروری و مربوط به سرنوشت کل طبقه کارگر ایران را با تمام قدرت و در سراسر کشور باید بصدا در آورد و  برای به پیروزی رساندن آن جانانه و متحدانه  تلاش کرد.

زندگی و معیشت طبقه کارگر ایران در سال ٩٧ نیز تحت حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی و دولت “اعتدال” یک زندگی بردگی تمام عیار بود که با خود  هزارها قربانی و مرگ و میر، هزارها کودک کار و خیابانی، و درد و مشقت بیشمار برای میلیونها خانواده کارگری به همراه داشته است. و این آن  نظام حکومتی و جامعه وارونه و ضد انسانی سرمایه دارانه ی است که هر ثانیه باید به آن لعنت فرستاد، وجود آنرا ننگ بشریت دانست، و هر لحظه برای ضرورت نابودی و زیرو رو کردنش نباید هیچ تردیدی داشت. خودشان در ایران اعلام کرده اند هر سال حداقل ١٠ هزارنوزاد بخاطر فقر می میرد! در کشوری که بروی نفت و گاز و پول و ثروت عظیم خوابیده و نمایندگان خدا و کاربدستانش ثروتهای افسانه ای دارند، چنین جنایتی برای به زیر کشاندن آن جنایتکاران کافی نیست؟. سال ٩٧ نیز تحت عنوان “حداقل دستمزد سال ٩٧”، و بنا به تصمیم یکجانبه دولت و کارفرمایان، بطور قانونی” جنایت عظیم  و  تعرضی ضد انسانی که هدف آن زمینه سازی در جهت تدارک ملزومات عبور از وجود اعتراضات گسترده  کارگری،  فرصت یابی برای سازماندهی انواع شگردها در جهت دفع مقاومت و مبارزات جاری و کنترل و مهندسی کردن آن، و سرآنجام تامین بی دردسر دوباره منفعت سرمایه داران ایرانی و سرمایه گذاران جهانی بعداز “نتایج برجام”، که نیازمند وجود دها میلیون نیروی کار به مراتب ارزانتر”بردگان مدرن” و فاقد سازمان و تشکل مستقل در ایران بود، توانستند علیه ما عملی کنند. با وجود تمام اعتراض و مبارزه گسترده و از جمله مبارزات جاری کارگران هفته تپه و فولاد اهواز در اوج وحشگیری ادامه پیدا کرده است و باید جلو این ماشین استثمار وقیحانه و کشتار و جنایت را گرفت. برای پایان دادن به این روند هولناک جز اتحاد طبقاتی- کارگری و جز پرچم و آلترناتیو سوسیالیستی و خیز برداشتن برای زیرو رو کردن تمام بنیادهای این نظام وحشی هیچ راه حل دیگری برای پایان دادن به این شرایط  وجود ندارد!

بقای واقعی جمهوری اسلامی در گروه ادامه سرکوب و تحمیل بیحقوقی هر چه بیشتر طبقه کارگر از جمله بی حقوقی  اقتصادی و فقر مطلق است! با این سرکوب و بی حقوقی، راه  ممانعت از عروج ظرفیتهای مساعد تداوم مبارزه مستمر کارگران را دنبال میکنند، و همزمان با سرکوب امنیتی، اقتصادی و سیاسی طبقه کارگر راه برای سرکوب و بیقحوق کردن دیگر شهروندان، از جمله  معلمان، پرستاران، زنان، دانشجویان و دانش آموزان، وبدینوسیله  راه تداوم حاکمیت فاسد و ظالمانه شان را هموارتر میکنند. امروز، به ویژه بعداز رویداد هفت تپه و فولاد نیز یکبار دیگر اثبات گردید که طبقه کارگر و صف آزادیخواهان کشور وقتی پای سرنوشت یک جامعه و منفعت مشترک طبقاتی به میان می آید اساسا با یک  نظام و یک”جناح” متعلق به طبقه سرمایه دار و دولتشان روبرو است: “جناح جمهوری اسلامی”، “جناح جنایت و فساد و آدمکشی”، “جناح سرمایه داری عریان  و هاراسلامی و ملی(چه نوع دولتی و چه خصوصی سازی)،  “جناح بدون تعارف ضد کارگر و ضد اتحاد و رفاه و تشکل و ازادی های سیاسی و متحزب شدن طبقه کارگر”،  و بلاخره “طبقه و جناحی که در قالب های رنگاورنگ “دولتی” ، “مجلس و نمایندگان” مجلس شان،  “شورای نگهبان” ، “بیت رهبری”، “سپاه و ارتش و بسیج،سازمان اطلاعات”، “روحانیون، صدا و سیما، خامنه ای، خاتمی، روحانی، آصلاح طلب، اعتدال گرا و اصول گرا و هر کثافت دیگر و…، و هر آدم بیشرف و توله سرمایه داری که از قبل کار و رنج کارگر و خالی کردن سفره آنها زندگی انگلی اش را تامین میکند و هر سال نیز، مانند ‌هفته گذشته، بودجه سالانه شان ، بودجه ای که خود کارگر در تامین آن یک ریال هم نقش نداشته اند، اعلام و بین جانی ترین و کثیفترین و آدمکش ترین ارگان و قشر تقسیم میکنند. طبقه کارگر در این وسط فقط تامین کننده این پول و ثروت های عظیم و “باد آورده” برای اوباشان دشمن خودش است.  خودشان میگویند در جریان بودجه بندی سال ٩٨ با انواع دستگاه و مافیای غیر علنی نیز روبرو هستند که نمیتوانند آنها را نادیده بگیردند چون “کل بودجه را به گروه میگیرند”. در نتیجه هر نیرو و نهاد و فردی ادعا کند در جمهوری اسلامی، حداقل در برخورد به طبقه کارگر، سیاستها، “رویکردها” و جناحهای متفاوت و یا  “بهتری” وجود دارد باید بدانیم  که چنین ادعا کنندگانی، اگر ناگاه و نفهم نباشد،خود بخشی از لجن جمهوری اسلامی و از کاسه لیسان بی ارزش چنین سیستم ضد کارگری است!

 در این دوره، ورود طبقه کارگر متحد تر و متعرض تر به جدال طبقاتی حول افزایش دستمزد سال ٩٨ ، با توجه به شرایط موجود در کشور، گسترش مساعد تر مبارزات  جنبشهای رادیکال و کارگری،  و خود آگاهی نسبی که از جمله در دادن شعارها و طرح مطالبه های طرح شده  و در اتحاد مبارزاتی شورانگیز ی که در هفت تپه و فولاد  شاهد ش بودیم، قاعدا باید بیش از پیش زمینه ساز آمادگی  بیشتر و به میدان آمدن  گسترده تر مراکز مختلف کارگری علیه حاکمیت و برای  گرفتن مطالبه  واحد، مثلا  مطالبه”حداقل دستمزد ٦ میلیون تومان در سال ٩٨”،( در شرایطی که خود حکومتی ها اخیرا خط فقر را در جای مانند تهران  حداقل٣ میلیون تومان اعلام نموده اند، که شکی در آن نیست بسیار بیشتر از ان است) منجر گردد. مبارزه ای که بخش زیادی از شهروندان و جنبشهای رادیکال دیگر از جمله معلمان، دانشجویان، رانندگان، پرستاران و غیره نیز میتوانند همراه و متحد گردند چرا که بخشی مهمی از مبارزه و مطالبه انها نیز هست. بسیار ضروری است که جنبش ما با آماد گی و اتحاد و استقامت و با افق ومـطالبه روشن به استقبال این نبرد برود. اتن فرصتهای جدید و زمینهای اجتماعی برای مبارزه علیه یورش گستاخانه به معیشت کارگران و شهروندان را نباید از دست بدهیم. بر عکس برخی تصورات مبارزه اقتصادی طبقه کارگر، بطور مشخص مبارزه برای افزایش حداقل دستمزد، یک رکن مهم مبارزه اقتصادی طبقه و مجرای برای رشد اگاهی و اتحاد طبقاتی و تغیر تناسب قوای نابرابر کنونی است. ” مبارزه اقتصادی” که با دید محدود صرف صنفی، سندیکالیستی و اصلاح طبانه زیستن در بطن همین نظام ضد انسانی به آن برخورد میشود بسیار متفاوت تر است از مبارزه اقتصادی که هدفش تغئیر تناسب قوای اقتصادی-سیاسی-اجتماعی به نفع جنبش طبقاتی و کارگری، خلعید از نظام سرمایه داری و پایان دادن به کار بردگی مزدی است. این دو سنت و دیدگاه  متضاد در برخورد به “مبارزه اقتصادی”، مسیر کارگر را به سوی دو اینده متفاوت  سوق خواهد داد.  روشن است که تاکید من به عنوان یک سوسیالیست ضد سرمایه داری بر ضرورت مبارزه اقتصادی با هدف سازماندهی مبارزه جدی علیه تعرض بورژوازی و تغییر تناسب قوا به نفع کارگر در جهت تامین  پیشروی جنبش و مبارزه سوسیالیستی ضد سرمایه داری و در نهایت برای  کسب قدرت سیاسی است!

 در کنار مبارزه برای آزادی فعالین سیاسی و کارگری در بند، حق برخورداری از ایجاد تشکلهای مستقل کارگری، اعلام برابری زن  و مرد، از جمله در عرصه کار و دستمزد، پایان دادن به  تعقیب و سرکوب و امنیتی اعلام کردن فعالیت کارگران و غیره، شروع مبارزه متحد حول خواست واحد افزایش دستمزد حلقه کلیدی است که میتواند همه مراکز کوچک و بزرگ را به هم متصل و دریچه سازماندهی یک مبارزه متحد کارگری و طبقاتی علیه رژیم و سرمایه داران را به یک امر واقع تبدیل نماید. این تنها راه ممکن برای عقب راندن تعرض اقتصادی و امنیتی بیشتر جمهوری اسلامی و کارفرمایان به جنبش ما می باشد.از موضع کاملا حق بجانب و به عنوان صاحب اصلی کل جامعه و محق تر و ذیصلاح تر ازهر قشر و طبقه و فرد دیگری مدعی دریافت مزد قابل قبول ومکفی برای خود باید شد. با این آمادگی به مبارزه ای سازمانیافته برای افزایش دستمزد ها درسال جاری میتوان رفت. مسیر مبارزه برای افزایش دستمزد نیز دقیقا از عدم تحمل این موقعیت میگذرد نه ازراه نامه نگاری،عجزولابه ومذاکرات خفت بار با مقامات واتکا به قوانین دولتی و همراه شدن با نهادهای قانونی-“کارگری” که خود عامل تحمیل چنین موقعیتی به کارگران هستند. این وظیفه اولیه رهبران عملی و سوسیالیست طبقه کارگر است که با استفاده از شرایط موجود و دستاوردهای که مبارزات کارگری در هفت طبه و فولاد بدست آورده و جامعه ایران و جهان را متوجه زود نموده است، امسال با توقح بالا و اعتماد بنفش بیستڕی خود و طبقه را برای شروع یک نبرد مهم طبقاتی حول افزایش دستمزد مورد نظر خود شروع نمایند، تاخیر و کوتاهی در این امر مهم به زیان طبقه کارگر تمام خواهد شد!

اینجا یاد آوری چند ملاحظه جدی در این زمینه ضروری است و ما خواهان این هستیم جنبش ما روی این موارد سرمایه گذاری نکند: آیا  توسل صرف  به بیانیه دادنهای خشک و خالی در روزهای پایانی کار حتی با امضای  چند نهاد و تشکل کارگری ما را به هدفمان میرساند؟  تا بحال چنین سنتی هیچ تاثیری مثبتی در میدان واقعی مبارزه گذاشته است؟ کجا؟.آیا باز هم طومار نویسی و درخواست از این و آن مقام دولتی؟، آیا باز ‌هم توصل به این و آن ماده از قانون ضد کارگری جمهوری اسلامی برای رسیدن به هدف خود؟ آیا باز هم پراکندگی و تشدت و رضایت دادن به چند حرکت کوچک و متفرقه؟ آیا باز هم فرقه گرائی و هر جمعی به فکر مبارزه صنف خود بودن؟آیا باز هم غیبت بخش عمده ای از طبقه ما در مراکز مهم کلیدی  در چنین نبردی که کل طبقه را هدف گرفته است؟ باز هم میدان داری شورایعالی کار وخانه کارگر و شورای اسلامی و انجمن صنفی ها؟. ووو یا نه، خروش  نیروی عظیمی که تمام هستی جامعه را می سازد اما خود گرسنه مانده است؟ براستی ما در ایران چه چیز بیشتری از آنچه که تاکنون از دست داده ایم ممکن است با میدان آمدنمان برایمان پرهزینه تر تمام گردد؟ بر عکس! این پراکندگی و سکوت و تشدد و ضعف و گرسنگی و بی تشکلی و بی تحزبی در کنار خرافات دینی و ملی که متاسفانه در صف جنبشمان هست باعث گردیده است که همواره برای جنبش ما به مراتب پرهزینه تر و برای ارتجاع همراه با سود بری و آرامش بیشتر و تداوم حاکمیت ننگینشان تمام گردد.

امروز زمان تدارک ملزومات شروع اعتراض و اعتصاب گسترده و متحد سراسری از جمله حول گرفتن مطالبات خود به مناسبت فصل “افزایش دستمزد سال ٩٨” است!. بیش از هر زمانی زمینه برای اعلام یک رقم مشترک “حداقل دستمزد”،  و همچنین فراهم کردن  ملزومات شروع اعتراض و اتحاد کارگران و رهبران جدی و دلسوز آن طبقه فراهم تر است.

امروز روز برگذاری  فوری مجامع  عمومی  منظم و جدی کارگری در همه مراکز کارگری و انتخاب شوراهای کارگری و نمایندگان منتخب و طرف حساب خود کارگران برای مذاکره با دولت سرمایه داران و تدارک این مبارزه و به استقبال تعیین حداقل دستمزد شایسته انسان برای کل طبقه کارگر و شهروندان زحمتکش دیگر در سال ٩٨ میباشید! کارگران  حول این مبارزه و هدف متحد تر شویم!

 

حزب سوسیالیست انقلابی ،و شخصا نیز، با تمام وجود و قلبا در لحظه به لحظه این نبرد خود را در کنار فعالین   پیشرو وسوسیالیست و جنبش طبقه کارگر ایران می بینیم.

پیش بسوی بیرون کشیدن حداقل حق و حقوق خود از حلقوم  سرمایه داران انگل و حکومت فاشیست بورژوا-اسلامی!

 زنده باد اتحاد طبقاتی کارگران!، زنده باد سوسیالیسم!

 منبع: شماره ٧٩ نشریه سوسیالیسم امروز

٢٤ آذر ١٣٩٧

١٥ دسامبر ٢٠١٨