تبعیض به هر شکلی ونسبت به هر کسی ممنوع است
نادر بکتاش
07/04/13
ارمیا میگه که همسرم همیشه به من میگه: با روسری هم میشه خوند!
او میگوید ‘که تناقضی بین خوانندگی و حجاب وجود ندارد. روز آکادمی فقط با یک کوله پشتی اومدم اینجا و حالا قبول شدم.
https://gma.manoto1.com/Casts/ermia/gmac1016
همسرش حق دارد. با حجاب, هم میشود عاشق شد و هم خواند و هم رقصید.
مساله ارمیا و انعکاس گسترده آن در مدیا و افکارعمومی یکی از درخشان ترین جلوههای زندگی اجتماعی-سیاسی-فرهنگی کنونی در جامعه ایران است. فراتر از مساله شاهین نجفی.
اصلاً اهمیتی ندارد که کار کار انگلیسها بوده است و یا پنجاه تا کاسه زیر نیم کاسه هست یا نه.
مهم انعکاسات و فعل و انفعالات دیالوگی و فکری حول این چیزی است که تبدیل به واقعه شد.
همسرش مدرن است. خودش هم مدرن و عاشق خوانندگی است. روسری دارد…. باشد.
برای فاشیسم, ناقص و پیر بودن و یهودی و بهایی بودن و کلاً متفاوت بودن مستوجب مرگ و یا حداقل تبعیض و کاهش حقوق فردی و اجتماعی است.
امروز برای اولین بار ترانه هایش را شنیدم. از دوست داشتن حرف می زند. صدایش هم دلنشین است.
پشت سر این معرکه گیری ها تنها میشود حسادت و نفرت سلطنتیون را بو کرد.
هدف اصلی هم نه این زن جوان حواننده که گوگوش است.
توده ها و سران سلطنت طلب از این عصبانی هستند که گوگوشی که شهرت و مکنت و محبوبیتش را مدیون زمان شاه است کسی از آنها را انتخاب نکرده است.
شما هم دنبال دیوار سیمانی بگردید و سرتان را به آن بکوبید و زارزار اشک بریزید.
////////////////////////////////////////////////////
04/04/13
بودن یا نبودن معروف شکسپیر را فراموش کنید. از این به بعد سؤال اصلی و فلسفی حیات میشود: عشوه یا دزدی.
یک؛ عشوه گری و اغوای نمایندگان برای گرفتن فیش های حقوقی شان جهتِ انتشار در روزنامه و خبرگزاری ایلنا.دو؛ دزدی فیش های حقوقی از کمد نمایندگان، ( ظاهرا بین علما اختلاف نظر وجود داشت که این ضعیفه با عشوه به فیش ها دست پیدا کردم یا با دزدی).
سه؛ بی ادبی و بی نزاکتی احیانا به خاطر صدای بلند و قطع کردنِ صحبت نمایندگان.
https://tribunezamaneh.com/archives/19134
تنها میشود یک چیز در رابطه با جمهوری اسلامی و کمدی خونینی که بیش از سه دهه بر ایران حاکم کرده است گفت: بی بروبرگرد رفتنی هستید. همهتان هم حساب پس خواهید داد.
اما زندگی در مقابل این خون اشامان تپش نیرومندش را حفظ کرده و خواهد کرد.
https://tribunezamaneh.com/archives/19138
ناگفته نماند که مسیح علی نزاد هم نرم نرمک مثل دیگران آزادی را می چشد و « از صدف های پوسیده و بی رنگ عفاف که جامعه برایشان تدارک دیده بود بیرون می پرند و مثل پروانه های رنگی و زیبا ، اثر خودشان را بر جامعه می گذارند.» به لینک قبلی مراجعه شود
نشانی دیوارهای سیمانی را به این آخوندها بدهید با ذکر اینکه وقتی حسابی سر به دیوار کوبیدید حداقل تمیزش کنید. خون نجس است.