کمونیست هفتگی مصاحبه با رحمان حسین زاده،جمهوری اسلامی و “انتخابات”

جمهوری اسلامی و “انتخابات”
مصاحبه با رحمان حسین زاده، رئیس دفتر سیاسی حزب حکمتیست

کمونیست هفتگی :حزب حکمتیست در اوایل اسفندماه 1391 طی اعلامیه ای سیاست خود را در قبال بساط “انتخابات ریاست جمهوری” در ایران اعلام کرده است. در این رابطه حزب بر چه مولفه هایی تاکید میکند. تفاوت این مواضع با دیگر جریانات در اپوزیسیون چیست؟
رحمان حسین زاده: اعلامیه حزب حکمتیست با این شروع میکند که در جمهوری اسلامی “انتخاباتی” در کار نبوده و نیست. بر خلاف پروپاگاند بخشهای عمده ای از اپوزیسیون راست و چپ، جمهوری اسلامی در نتیجه “انحصارطلبی و یا کودتای انتخاباتی” این یا آن جناح و “فعال مایشایی” ولی فقیه به اینجا نرسیده است. از همان ابتدا جمهوری اسلامی محصول سرکوب تحرک انقلابی و آگاهانه و اراده کارگران و مردم برای آزادی ورفاه و انتخاب آزادانه آنها بوده است. محصول سرکوب خشن و اعدامهای صدها هزار نفره و شکنجه و بگیر و ببند و زندان صف وسیع انسانهای معترض در ابعاد میلیونی و ارعاب و تحمیق بوده است. پریودهای “انتخاباتی” در قالب ریاست جمهوری و یا در رابطه با مجلس اسلامی چیزی جز معرکه گیری سران جمهوری اسلامی و جناحهای آن در راستای تحمیل و ادامه حاکمیت یکی از سیاهترین نظامهای بورژوایی دورا ن معاصر نیست. این موضع پایه ای ما در دوره ها ی مختلف “انتخاباتی” متمایز از موضع و سیاست بخش عمده نیروهای راست و یا چپ اپوزیسیون بوده که بنا به مصلحت روزشان یا در کنار معرکه گیری انتخاباتی و یا منتقد مشروط آن بوده و عملا به این پروسه ضد مردمی مشروعیت داده اند.
پوچی بساط انتخاباتی چنان عیان است به قول اعلامیه حزب: “این را نه فقط کمونیستها و کارگران و آزادیخواهان و آزاد اندیشان و سکولارها، بلکه بخش مهمی از هیئت حاکمه، پاره بدن خود رژیم، عناصر سیاهی چون رفسنجانی و خاتمی و خیل اوباش اصلاح طلب حکومتی و جنبش سبزیها میگویند. این را رئیس جمهور “اصولگرا” احمدی نژاد و دارودسته مافیایشان دارند می گویند” در نتیجه هنوز اگر جریاناتی در پوزیسیون و به ویژه در اپوزیسیون هستند که عنوان “انتخابات” را بر این معرکه گیری میگذارند،اینها مشتی شیاد و ضد مردم بیش نیستند. به همین دلیل میگوییم گذاشتن نام انتخابات براین بساط تف کردن به روی حقیقت و بی حرمتی به شخصیت و شعور میلیونها مردمی است که بیش از سه دهه تحت حاکمیت ارتجاع اسلامی زیسته اند.
سیاست ما با موضع عمومی چپ سرنگونی طلب هم که حداکثر رادیکالیسمشان “تحریم انتخابات” جمهوری اسلامی است، متمایز است. موضع سیاسی محدود به “تحریم” بر فرض امکانپذیری انتخابات در چارچوب جمهوری اسلامی متکی است، اما در هر دوره مشخص موانعی را سد راه می بینند، و آن را تحریم میکنند. هر چند تحریم مضحکه انتخاباتی بهتر از تمایل نشان دادن و یا بدتر شرکت کردن در آن است، اما این نمیتواند موضع درست و رادیکال جریان کمونیستی باشد. از نگاه کارگران و آزادیخواهان و کمونیستها در جمهوری اسلامی انتخاباتی در کار نیست تا بر مولفه های مربوط به “تحریم و غیر تحریم” فوکوس کرد. در نتیجه انتخاب مردم سرنگونی جمهوری اسلامی است و از این زاویه شرکت کردن در این بساط از نظر سیاسی نه تنها فاقد ارزش، بلکه بشدت زیانبار است. از نظرما هر جا که امکان و نیروی آن هست باید پروسه “انتخابات” را به عرصه اعتراض قدرتمند علیه جمهوری اسلامی و در راستای سرنگونی جمهوری اسلامی تبدیل کرد.
کمونیست هفتگی: در اعلامیه حزب اشاره شده در دوره های گذشته دست به دست شدن قدرت میان جناحهای جمهوری اسلامی در قالب “انتخابات” به عنوان سوپاپ اطمینان نظام عمل کرده، اما امروزاین امر به پدیده مخاطره آمیزی برای خود آنها تبدیل شده است.چرا؟ تفاوت چیست؟
رحمان حسین زاده: اعلامیه ما به این واقعیت اشاره دارد که اولا این بساط انتخاباتی چیزی جز دست به دست شدن قدرت میان جناحهای بورژوایی درون خود جمهوری اسلامی نیست. ما این را از ابتدای جمهوری اسلامی تاکنون هم در بساط ریاست جمهوری و هم در رابطه با مجلس اسلامی تجربه کردیم. این پروسه های به اصطلاح انتخاباتی نهایتا توسط ولی فقیه و بیت رهبری و اهرمهای فشار آن کنترل شده و ظاهرا جناحهای مختلف پشت سر رهبری به خط شده و پدیده به نفع جمهوری اسلامی چرخیده است. نمونه شاخص آن، بعد از دوره رفسنجانی، عروج اصلاح طلبان حکومتی و رئیس جمهور شدن خاتمی به مدت 8 سال حقیقتا برای جمهوری اسلامی عمر خرید. به این معنا این پدیده به سوپاپ اطمینان جمهوری اسلامی تبدیل شد. یا بعد از خاتمی احمدی نژاد با شعارهای پوپولیستی و مستضعف پناهی و شکست دادن رفسنجانی مفسد اقتصادی بزرگ در انتخابات ریاست جمهوری به میدان آمد.هضم این پدیده در جمهوری اسلامی، برای دوره ای عملا به توهماتی در میان اقشار محروم جامعه دامن زد. بعضی ها در میان کارگران و یا در اپوزیسیون چپ مشخصا از سر “کارگر پناهی” به پدیده ارتجاعی احمدی نژاد متوهم شدند. این فاکتورها نشان میدهد، در دوره های قبل شکاف و رقابتهای جناحها و دست به دست شدن قدرت در میان آنها، خطرجدی برای کل “نظامشان” نداشته است. اپورتونیستها و عوامفریبان در اپوزیسیون مشاهده همین رقابتهای واقعی در میان جناحهای جمهوری اسلامی را به “انتخابات واقعی” در این نظام ارتجاعی ترجمه کرده و حول آن توهم پخش میکردند.
ایندوره به این شکل نیست. اولا بر بطن بحرانها و معضلات واقعی اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی، شکاف جناحهای درون جمهوری اسلامی با هم عمیق تر و آنتاگونیزه تر است. در شکاف و جدال کنونی رهبر و ولی فقیه برای حفظ ظاهر هم نمیتواند نقش فراجناحی و کنترل کننده گذشته را ایفا کند. خود رهبر یک طرف ماجرا و صورت مسئله است. از یک سو فشارهای بین المللی ومنطقه ای و از سوی دیگر کابوس نفرت و اعتراض توده ای امکان ارائه راه حل موثر برای عبوردادن جمهوری اسلامی از تند پیچ سیاسی که با آن دست بگریبان است را از همه شان گرفته است. همین واقعیتها آنها را بیشتر در تقابل با هم قرار داده است. به این دلایل دست به دست شدن قدرت این بار میان آنها میتواند برایشان مخاطره آمیز باشد. مشخصا نیروی نفرت و اعتراض مردم هم در کمین آنها نشسته است. اتفاقا ترس از اعتراضات توده ای کارگران و مردم هنوز آنها را محتاط کرده و نهایتا آنها را در کنار هم قرار داده است.
کمونیست هفتگی: حزب از مردم میخواهد در معرکه گیری “انتخابات” شرکت نکنند. آیا عدم شرکت صرف در آن می تواند مانعی برای پیشبرد این سناریو ایجاد کند؟ هر چند گفته شده که نباید بی تفاوت بود اما بنظر میرسد دقیقا نگفته اید مردم چه اقدام عملی میتوانند علیه “انتخابات” انجام دهند؟
رحمان حسین زاده: در جواب سئوال اول گفتم، سیاست ما صرفا و محدود به فراخوان شرکت نکردن نیست. شرکت نکردن در انتخابات تنها قدم اول یک سیاست رادیکال و کمونیستی است. ما اعلام کرده ایم دوره فعالیت “انتخاباتی” جناحهای جمهوری اسلامی که از هم اکنون شروع شده است، میتواند و باید به مناسبت و فرصتی برای رو آمدن بیشترین اعتراضات اقتصادی و سیاسی طبقه کارگر و مردم آزادیخواه علیه وضع موجود تبدیل شود. معنی عملی این جهت گیری اینست که در شرایطی که جنب و جوش سیاسی به این بهانه از جانب خود جناحها داغتر میشود، رهبران کارگری، در این فرصت و در مراکز کارگری، توده زحمتکش درمحیط کار و محلات، زنان درکانون ها و اجتماعات خود، نسل جوان درمدارس، دانشگاهها در هر جای جامعه میتوانند حول مطالبات فوری اقتصادی و سیاسی مبتکر تجمعات و اعتراضات و برای به کرسی نشاندن حق و حقوق خود بکوشند. میتوانند مبتکر سازماندهی مجامع عمومی و اجتماعات اعتراضی باشند. میتوانند در اجتماعات خود اعلام کنند رقابت و انتخابات جناحهای مختلف سرمایه داران ربطی به منافع کارگران و مردم ندارد. میتوان با ایجاد اتحاد و همبستگی تهدید و اجبار و موانع را کنار زد و در این بساط تحقیر و بی حرمت کردن انسان و اراده مردم شرکت نکرد. میتوان اجتماعات کاندیداها را که برای کمپین انتخاباتی سازمان میدهند به صحنه بیشترین افشاگری از وضعیبت ناهنجار کنونی علیه زندگی اکثریت قاطع جامعه و علیه همه جناحها و کاندیداها تبدیل کرد. نباید گذاشت با فرمول فریبکارانه انتخاب بین “بد و بدتر” بخشی از جامعه را به پای صندوق رای بکشانند. به علاوه در پروسه انتخابات و روز رای گیری هر جا که تناسب قوا اجازه دهد و امکانش باشد، نباید درنگ کرد ولازمست بیشترین اعتراضات را سازمان داد. در خارج کشور که محدودیتی نیست، باید ابتکار را به دست گرفت و در این دوره فضای سیاسی را بر جمهوری اسلامی و مجیزگویان او در خارج کشور تنگ کرد. در روز انتخابات در جلو سفارتخانه ها ومراکز رای گیری احتمالی آکسیونهای قدرتمند را سازمان داد. باید در آن روز ما کمونیستها و حزب حکمتیست صدای اعتراض برحق کارگران و زنان و جوانان و مردم تشنه آزادی باشیم . تشکیلات خارج کشور ما از هم اکنون در این رابطه در فکر برنامه ریزی است. خلاصه کنم به قول اعلامیه : حزب حکمتیست در پیش گرفتن سیاست فعال، رادیکال و میلیتانت در داخل و خارج کشور علیه بساط “انتخابات” و کلیت جمهوری اسلامی را در دستور میگذارد و در این راستا کمونیستها،کارگران و همه آزادیخواهان و برابری طلبان را به ایجاد صف مبارزاتی متحد، خود آگاه و محکم فرامیخواند.

کمونیست هفتگی: به نظر میرسد در کنار تداوم کشمکش بین جناح احمدی نژاد و بیت رهبری و خامنه ای، اصلاح طلبان حکومتی یعنی خاتمی وجبهه دوم خرداد- سبزیها فعالتر شده اند و بحث کاندید شدن خاتمی یا افرادی از آن جناح در میان است. سئوال نخست این است که چه عواملی امکان فعالتر شدن این جریان شکست خرده را داده است و آیا خامنه ای و جناح حاکم اینها را دوباره راه میدهند؟ با وارد شدن احتمالی این جریان، این جناح میتواند عامل فریبکارانه” رقابت” را به نفع جمهوری اسلامی تغییر دهد؟ آیا میتوانند بخشی از مردم و اپوزیسیون را دنبال خود بکشند؟ کمونیست ها، کارگران و مردم تشنه آزادی و رفاه چه برخورد ی باید داشته باشند.
رحمان حسین زاده: این درست است که اصلاح طلبان حکومتی و حتی مهره ای چون رفسنجانی شکست خورده جدالهای تاکنونی درون جمهوری اسلامی هستند، اما یادمان نرود اینها هم به عنوان بخشی از بورژوازی ایران و هم بخشی از پیکره جمهوری اسلامی از صحنه سیاست ایران حذف نشده اند. در کش و قوسهای سیاسی دوباره مجال ابراز وجود پیدا میکنند. به همین دلیل در راستای منافع اقتصادی و سیاسی ای که تعقیب میکنند، هنوز مدعی اند. به علاوه متوجه بن بستها و بحرانهای نظامشان هستند و این به شدت جای نگرانی آنها است. به زعم خود برای نجات جمهوری اسلامی راه حل دارند و اگر ایندوره هم شانس پیروزی نداشته باشند، میخواهند به بورژوازی جهانی و بورژوازی ایران نشان دهند، در صحنه هستند و به اصطلاح آلترناتیوی دارند و باید بر روی آنها حساب شود. به علاوه قطبی شدن جدال کنونی بین دو جناح اصولگرا که همه میدانند در راس آن یک طرف خامنه ای و بیت رهبری است و طرف دیگر احمدی نژاد و دولت، رقابتی حاد و شکننده برای کلیت نظام ایجاد کرده است. ورود اصلاح طلبان به درجه ای صحنه را تغییر میدهد. به دلیل اینکه مورد حمایت خامنه ای نیستند، خود آنها میدانند، شانس پیروزیشان بسیار پایین است، با این وجود حاضرند در کنار یکی از دو جناح دیگر شریک شکست خورده باشند و به این ترتیب ضربه گیر نظام خواهند شد. دورانی با پیروزیشان و دوره ای هم با قبول شکست انتخاباتی میخواهند زیر بازوی نظامشان را بگیرند. به نظرم جناح خامنه ای و بیت رهبری با محاسبه اینکه ورود خاتمی یا کاندید اصلاح طلبان عمدتا به رقیب کاندید جناح دولت و احمدی نژاد تبدیل شود، احتمالا با حضورشان در انتخابات موافقت کنند، یعنی کاندید آنها از صافی شورای نگهبان بگذرد. در جواب به سئوال دیگر شما باید بگویم، ورود اصلاح طلبان بازار گرمی بزرگی برای فضای انتخاباتی خواهد شد، دقیقا عنصر فریبکاری و توهم دوباره به حرکت درمیاید و بر فضا تاثیر میگذارد. حمایت اپوزیسیون ملی اسلامی و شاخه های راضی و ناراضی اصلاح طلبان و جنبش سبزیها و ناسیونالیستهای پرو غربی و قومگراها به تاثیر از خود غرب براه خواهد افتاد و متاسفانه باید انتظار داشت، بخش مهمی از اپوزیسیون چپ هم مثل دوره دوم خرداد و جنبش سبز به طرف اصلاح طلبان حکومتی بچرخند. کارنوال دروغ و فریب و پمپاژ جعل حقیقت و اپورتونیسم حول اصلاح طلبان و به ویژه اگر “سید خندان” کاندید باشد رواج پیدا میکند. بار دیگر در مقابل موج خاک پاشاندن در چشم کارگر و مردم آزادیخواه باید سنگر محکم بست. با ورود اصلاح طلبان سیاست کمونیستها و کارگران آگاه و آزادیخواهان در برخورد به معرکه گیری انتخاباتی فرقی نمیکند. این مضحکه انتخاباتی تماما باید طرد و افشا شود. نه تنها نباید در آن شرکت کرد، هر جا که ممکن است در مقابل آن باید صف اعتراضی سازمان داد. فعلا قطعی نشده که اصلاح طلبان در این بساط شرکت میکنند، در صورت قطعی شدن مسئله، افشای بیدریغ اصلاح طلبان و عوامفریبیهای آنها هم به کار ما اضافه میشود و به طور ویژه در مقابل توهم پراکنی مجیزگویان این جناح در اپوزیسیون باید فعالیت جدی در دستورگذاشت.
٤ آوریل ٢٠١٣
http://hekmatist.org/index.php
***