بمناسبت دومین سالگرد شهرام یوسفی
امروز درست دو سال است که همسر و رفیق مبارزاتیم شهرام یوسفی از فعالین کارگری و سوسیالیستی قدیمی جنبش کارگری، از میان ما رفته است. با مرگ شهرام در25 نوامبر 2016 طبقه کارگر و جنبش کارگری و سوسیالیستی ایران یکی از یاران مبارز و خستگی ناپذیر، صمیمی، صدیق و وفادار خود را از دست داد.
با گذشت این دوسال قطعا، جای خالی او در قلب من و در میان فعالین کارگری و همرزمانش و چهل سال مبارزه خستگی ناپذیری که با آن عجین شده بود براحتی پر نخواهد شد. شهرام از جمله فعالین کارگرى ای بود که تا آخرین لحظات زندگی بر علیه نظام سرمایه داری، و استقلال طبقاتی طبقه کارگر و ایجاد تشکل های مستقل کارگری به مبارزه پرداخت.
شهرام در جریان مبارزه طبقاتی آبدیده و در دل طبقه کارگر پرورانده شد. او مبارزی کمونیست، جسور، اگاه و متین بود که از مبارزه برای رسیدن به اهداف و آرمانهای والای سوسیالیستی و ستم طبقاتی نظام سرمایه داری حتی در دشوارترین روزهای زندگیش که با بیماری علاج ناپذیر دست و پنجه نرم میکرد دست نکشید. تنها آروزیش ادامه مبارزه و گسترش آن به وسیله ای طبقه ایی بود که خود جزئی از آن بود و کوچکترین تردیدی در مبارزه و به پیروزی رسیدن آن نداشت. همیشه در بحثهایی که با هم داشتیم از این نگران بود که زمانیکه مبارزات طبقه کارگر و مردمی اوج بگیرد و او دیگر در میان ما نباشد. جای خالی او را با تمام وجودم در جدال و رشد مبارزاتی که امروز جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اجتماعی بر علیه نظام سرمایه داری جمهموری اسلامی در پیش رو دارند حس میکنم.
در هر لحظه ایی که اخبار و مبارزات پیگیر و آشتی ناپذیر کارگران نیشکر هفت تپه، فولاد اهواز، سندیکای شرکت واحد، معلمان دانشجویان و بازنشستگان ….. را دنبال میکنم، و شعار کار، نان، آزادی و اداره شورایی آنها در داخل و خارج طنین انداخته، در این لحظات تاریخی مبارزات طبقه امان، که آروزی قلبی شهرام بود با آن همراه باشد یاد گرامیش چندین برابر در من زنده میشود.
شهرام دو سال پیش درگذشت، اما اندیشه سوسیالیستی و مبارزاتی او همچنان پویا و زنده، در ادامه راهش ادامه دارد. و به پاس عشق و علاقه مبارزاتی و خستگی ناپذیرش و تحقق آرمان و اهداف مشترکمان که لغو مالکیت بردگی سرمایه و استقرار سوسیالیسم است، این وظیفه را در پیش روی من می گذارد که مصمم تر به مبارزه ادامه دهم. در نبودش که خلاء بزرگی را در زندگیم ایجاد نموده است شاید این یکی از حداقل ترین خواستهای مشترکمان باشد، که بتوانم با تمام نیرو و توان در تحقق آن بکوشم.
شهرام یوسفی به جنبش و طبقه ایی تعلق دارد که برای رهایی آن، چهار دهه از زندگی پر بار خود را به آن اختصاص داد. به این امید که ادامه این مبارزه و آبدیده شدن آن بتواند هزاران کارگر مبارز، نسلهای جوانتر، را در روند مبارزه طبقاتی ای که بطور آشتی ناپذیری در جریان است بپروراند.
دریغا که امروز شهرام و جانباختگان راه رهایی و سوسیالیسم در میان ما نیستند اما تجارب همین عزیزان ما را یاری میرساند که لحظه ای از مبارزه برای اتحاد و استقلال طبقاتی طبقه امان از پای ننشینیم. لحظه ای در تلاش برای آزادی کارگران مبارز و زندانی و حمایت از مبارزه پر خروشی که در جریان است درنگ نکنیم و لحظه ای را برای رساندن صدای اعتراض جنبش کارگری ایران به گوش جهانیان غفلت نکنیم.
یاد شهرام برای همیشه در اعماق وجود من و تنها فرزندمان زنده خواهد ماند. یاد او و تمام جان باختگان جنبش کارگری و سوسیالیستی گرامی باد!
مبارزه ادامه دارد!
یادش عزیزش همیشه زنده و راهش پر دوام!
سحر صبا
24 نوامبر 2018
به یاد جانباختگان راه سوسیالیسم
با هر آنچه محدودم می کند
با هر آنچه محجوبم مي كند
با هر آنچه مخدوشم مي كند
با هر آنچه محرومم مي كند
با هر آنچه محكومم مي كند در اين دنيا ي وارونه،
در اين انجماد خاكستري رنگها، در اين ايستاي بي همتا مي جــــنــــگم
تو را مي بينم و همه ي آنهايي كه
خواستار جهاني آزاد و برابرند
به دور از هر گونه قيد و بندي…
و خاستگاهي انساني دارند
بگذار هر چه مي خواهد تلخ باشد
بگذار هر چه مي خواهد برنجد
بگذار هر چه مي خواهد متنفر
و ما قالب ها را در هم مي شكنيم
فرم ها را تكه تكه!
و اصول اش را به موزه های بايگاني می سپریم، تا همگان سهيم باشيم
هر كارگر مرد و زن
بگذار ترس رخنه كند در جان بورژوازي چرا كه ما هيچ چيز را از دست نخواهيم داد به جز غل و زنجيرهايي كه…
آن طوفان را ترسيم مي كنيم اينچنين:
كشاكش لحظه ها، حضور خويش تن ها
حضور زنان كه خود معياري ست در جامعه
حضور مولدان، زحمتكشان
آنان كه قرن هاست استثمار مي شوند و خواهان آزادی و برابری اند…
و همواره نابود مي كنيم این دنیای وارونه را !!!