دائی های سیاه پوست من نادر بکتاش

دائی های سیاه پوست من
نادر بکتاش
25/10/2012
در تماسی تلفنی با خلیل کیوان از مجریان کانال جدید به او گفتم که دو دائی سیاه پوست آفریقایی
دارم. او هم بچه مسچدسلیمان و د رواقع بی تبار است.
در اوائل قرن بیست زنگبار یک محل بازرگانی و تجارت بی نالمللی شد. پدربزرگ مادری ام جوانی
معمم بود، با آمدن شرکت نفت به ایران عمامه را برداشت، زبان انگلیسی یاد گرفت و حسابدار
ارشد عالی ترین پروژه انگلیس در خاورمیانه شد. در اولین منطقه کشف نفت در مسجدسلیمان، او
بود که آخر ماه به مهندس و کارگر حقوق می داد.
آدمی شریف و محترم بود. اختلسی در شرکت اتفاق افتاد، او را متهم کردند.
فرار کرد.
مثل ماها.
به زنگبار رفت. در آنجا ازدواج کرد.
سا لها بعد، خانواد هام به من خبر داد که این دو فرزندش، دو دائی من، که در دوبی زندگی می
کنند، دنبال پدرشان بودند و بالخره ردش را پیدا کردند.
کلی پرس و جو کردم. تنها حر فها این بود که خیلی شکل ما هستند، ولی واکس زیاد خورده اند و
سیاه شده اند.