جنبش کارگری: موقعیت و چشم انداز
با شهلا دانشفر در برنامه گفتگو در تلویزیون کانال جدید
سیما بهاری: شهلا دانشفر اولین سوالم اینست که آیا اینکه ما هرروز شاهد اعتراضات و اعتصابات کارگری هستیم، به دلیل فشار غیر قابل تحمل به کارگران است یا آنطور که بعضی ها ادعا میکند به دلیل باز شدن فضای اعتراض و انتقاد در ایران؟
شهلا دانشفر: کدام فضای باز برای اعتراض بازه شده است که مورد اشاره است؟ رانندگان کامیون و کامیونداران ٢١ روز اعتصاب کردند. ٢٦٢ نفر آنها بازداشت شدند. کارگران هپکو اعتراض کردند و پیگیر خواستهایشان شدند، برای تعدادی از آنها احکام زندان و شلاق صادر شد. معلمان دست به اعتصاب سراسری زدند، تعدادی از آنها احضار و چند نفری هم بازداشت شدند. و همین برخورد های سرکوبگرانه نسبت به اعتراضات بخش های مختلف جامعه وجود دارد. این حکومت بر اعدام ها نیز شدت داده است. برای اینکه جامعه را از اعتراضاتشان عقب بزند. روشن است که نه امروز و نه در هیچ دوره ای از حاکمیت جمهوری اسلامی خبری از فضای باز نبوده است. این حکومت با ابزار سرکوب و جنایتش پایه های حکومت خود را بنا کرده است و امروز هم در اوج استیصال میکوشد با تشدید سرکوبگریهایش بلکه ذره ای از تلاطم جامعه بکاهد. بنابراین واقعیتی که امروز ما در جامعه شاهدش هستیم یک جنگ تمام عیار بین کارگران و این حکومت و کل جامعه با این بساط جهنمی جمهوری اسلامی است. واقعیت نبرد هر روزه مردم با این رژیم است که دارد این حکومت را قدم به قدم عقب میزند و سنگرهایی را فتح میکند. خصوصا اینکه جنبش کارگری یکی از جنبش های اعتراضی در سطح جامعه است که لحظه ای سکوت و آرامش نداشته و همواره یک عرصه دائمی چالش این حکومت بوده است. این جنبش مرتبا به جلو حرکت کرده و در هر مقطعی تاثیر به سزایی در فعال نگاهداشتن فضای سیاسی شهرها و کل جامعه داشته است. به این اعتبار جنبش کارگری نقش مهمی در تغییر توازن قوای سیاسی جامعه به نفع مبارزات مردم داشته است. از همین رو آن چیزی که امروز ما بصورت زنجیره ای از اعتصابات سراسری کارگری شاهدش هستیم، در واقع نتیجه پیشروی هاییست که به همت مبارزات هر روزه کارگران در سطح وسیع صورت گرفته است. از جمله می بینیم که امروز جنبش کارگری وزن مهمی در سیر تحولات سیاسی جامعه دارد. ضمن اینکه این جنبش متاثر از خیزش دیماه مردم برای برچیدن کل بساط جهنمی رژیم اسلامی کیفیت جدیدتر و تعرضی تری بخود گرفته است.
سیما بهاری: سالهاست ما شاهد این هستیم که اعتراض به نپرداختن دستمزدها موضوع اغلب اعتراضات است. آیا این که سالهاست مساله دستمزدهای پرداخت نشده وجود دارد و کارگران علیه آن مبارزه میکنند نشان نمیدهد که یک مقداری این جنبش درجا میزند؟ سطح توقع و انتظارات کارگران را شما چگونه ارزیابی میکنید؟
شهلا دانشفر: به نظر من به هیچ وجه نمیشود این نتیجه گیری را کرد. جامعه ایران مثل جوامع دیگر متعارف بورژوازی در جهان نیست. نمیشود گفت که چون دستمزد کارگر را نمیدهن و کارگر برای نقد کردن آن هر روزه در جنگ است، بنابراین کارگر در موضع دفاعی است و سطح توقعش پایین است و غیره. ابدا اینطور نیست. دلیلش نیز به روشنی اینست که دستمزدهای پرداخت نشده بخشی از این سیستم رانت خواری و بساط دزدسالازی حاکم از بالا تا پایین این رژیم است و اعتراض کارگر به خاطر دستمزدهای پرداخت نشده در واقع اعتراض علیه کل این بساط دزدسالار حاکم است. به همین دلیل شاهدیم که وقتی کارگری برای دستمزد پرداخت نشده اش دست به اعتراض میزند، کل حاکمیت را به چالش میکشد. از جمله کارگر در اعتراض به تعویق پرداخت مزدش به خیابان می آید و شعارهایی چون یک اختلاس کم بشه، مشکل ما حل میشه، سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن، دشمن ما همین جاست، دروغ میگن، آمریکاست، دشمن ما همین جاست، دست در دست آمریکاست، را سر میدهد. بدین ترتیب فضای اصلی و محتوای جنبش اعتراضی کارگران علیه دستمزدهای به سرقت رفته ، فضایی سیاسی و تعرضی است.
واقعیت اینست که دو عرصه مهم یکی مساله دستمزدهای پرداخت نشده و دیگری علیه بیکارسازیها دو محور مهم اعتراضات کارگری در ایران هستند که به گفته خود حکومتیان خیلی از شهرها را به “کانونهای بحران” تبدیل کرده است. بویژه جدا از مساله اختلاس ها و دزدی ها، اقتصاد این حکومت فلج و از هم پاشیده است. بنابراین اینهم بخشی از مساله است. در برابر این آشفتگی و بن بست تمام عیار اقتصادی است که جامعه ایستاده است و رژیم را به چالش میکشد. کارگر ایستاده است و میگوید برو کنار، خودم امور را در دست میگیرم و وارد عمل مستقیم کارگری میشود. از جمله برای اینکه جلوی اختلاس های حکومتی از بالا تا پایین را بگیرد، میگوید باید شوراهایمان را تشکیل دهیم و برای آن تلاش میکند. بنابراین به جنبشی که چنین در حال تعرض است، چگونه میتوان گفت دفاعی است. یا در حال درجا زدن است؟ بعکس این جنبشی است در حال تعرض به کل سرمایه داری حاکم چپاولگر و دزدسالار. این جنبشی است علیه تبعیض و نابرابری و علیه حقوقهای نجومی به عنوان بخشی از چپاول حکومیتان و میگوید میخواهم خودم وارد عمل مستقیم شوم و دارد راه آینده اش را هم نشان میدهد.
سیما بهاری: از نظر تشکل وضعیت کارگران چگونه است؟ ما در بعضی تجمعات بحث ایجاد شوراهای مستقل کارگری را از جانب رهبران اعتراضات شنیدیم. آیا فکر میکنید وقت آن رسیده است که کارگران به سمت ایجاد شوراهای مستقل بروند؟ شوراهای مستقل قرار است چه کاری انجام دهند؟
شهلا دانشفر: ببینید همینکه این بحث ها جلو آمده و از دل جامعه جوشیده است. نفس اینکه کارگر هفت تپه می آید و از جنبش شورایی سخن میگوید و اسماعیل بخشی از نمایندگان کارگران این مجتمع کارگری پرچم شوراهای مستقل کارگری را به دست میگیرد و یا نفس اینکه کارگر گروه ملی دارد از شوراهای کارگری سخن میگوید، نشاندهنده اینست که وقتش رسیده است. جلو آمدن گفتمان شوراها در جامعه، یعنی جلو آمدن گفتمان های کارگری و چپ بطور واقعی نشانگر روند انقلابی سیر تحولات جامعه است. همیشه در چنین وضعیت هایی، یعنی وقتی که دولت و کارفرما نمیتوانند تولید را اداره کنند و یا وقتی دولت ناتوان از اداره جامعه است، کارگر خودش به میدان می آید و بستر برای جلو آمدن جنبش شورایی فراهم تر میگردد. ما در چنین روندی قرار داریم. بویژه در ایران جنبش شورایی سنت قوی ای دارد و مثال بارزش سر بلند کردن جنبش شورایی در انقلاب ٥٧ بود که با خواست عضویت در شورای انقلاب جلو آمد. جمهوری اسلامی انقلاب را در خیابان شکست داد و توانست شوراها را در کارخانجات جمع کند. اما امروز اوضاع متفاوت است. گفتمان بر سر جنبش شورایی در شرایط کنونی در ایران مهر شرایط سیاسی فعلی و روند انقلابی جامعه را بر خود دارد. جلو آمدن این گفتمان ها دارد چپ و قدرت کارگری را به نمایش میگذارد. به عبارت روشنتر این گفتمان ها امروز از موضع تعرض، از موضع اینکه کارگر میخواهد اعمال اراده قدرت کند و میگوید خودم میخواهم اوضاع کار و زندگیم را بدست بگیرم، دارد بیان میشود و با چنین تعرضی کارگر ایستاده و برای نقد کردن دستمزدهای به سرقت رفته اش می جنگد. از این موضع است که کارگر میگوید به زندگی زیر خط فقر تن نمیدهم، مزد من باید بالای خط فقر ٦ میلیونی باشد و خواستار لغو حقوقهای نجومی میشود. و از همین موضع است که خواستهای سراسری ای چون درمان رایگان برای همه، تحصیل رایگان برای تمام کودکان و غیره دارند به جلو کشیده میشوند. همچنین در بستر چنین فضایی از اعتراض است که می بینیم امروز گفتمان بر سر ضرورت ایجاد تشکل در میان کارگران و کل جامعه جلوتر آمده است. از جمله حق داشتن تشکل، به خواست فوری اعتراضات همین امروز کارگران تبدیل شده است. بطور مثال کارگر راه آهن ٤ ماه مزد نگرفته است، اعلام اعتصاب سراسری میکند و یکی از خواستهایشان داشتن حق تشکل است. همچنین خواست تشکل همین الان خواست کارگر گروه ملی است. و نیز یک معلمان در مبارزاتشان بر داشتن حق تشکل است و همینطور خواست بخش های دیگر جامعه. ضمن اینکه مدیای اجتماعی نقش شگرفی در سازمانیابی کارگری در مبارزاتش و هموار کردن راه ایجاد تشکلهای توده ای کارگری دارد ایفا میکند. خلاصه کلام اینکه امروز خواست داشتن حق تشکل و خاتمه دادن به امنیتی کردن مبارزات از جمله مبارزه برای ایجاد تشکل، به یکی از خواستهای فوری اعتراضی عاجل جنبش کارگری تبدیل شده است. نکته قابل توجه اینجاست که امروز کارگران دارند شکل معین این تشکل را هم مورد تاکید قرار میدهند و از شوراهای مستقل کارگری سخن میگویند و این بسیار شورانگیز است. از جمله کارگران دارند میگویند برای اینکه جلوی اختلاس ها از بالا تا پایین گرفته شود، شورا میخواهیم. و نه فقط شوراهای کارگری، بلکه شوراهای مردمی میخواهیم. این گفتمان ها بطور واقعی چشم انداز آینده بر سر اداره امور جامعه را دارد مقابل جامعه قرار میدهد. چرا یک جایگاه مهم شوراها دخالتگری کارگر، دخالتگری مردم در امور مربوط به زندگی و معاششان و اعمال اراده مستقیم آنهاست. با این قدرت جامعه میتواند از خودش و انقلابش دفاع کند و در مقابل راست و زد و بند از بالا بایستد. این روند و چشم اندازی است که در مقابل ما قرار دارد و می بینیم با چه سرعتی جامعه به آن سو خیز برداشته است.
سیما بهاری: بحث اعتصاب سراسری و اعتصاب عمومی از جانب حزب کمونیست کارگری بسیار مورد تاکید قرار میگیرد. تا چه حد فکر میکنید این امکان پذیر است که کارگران که تجربه اعتصابات بسیاری را دارند دست به اعتصابات سراسری گسترده تر بزنند و یا احیانا بخشهای مختلف کارگری وارد اعتصاب عمومی شوند؟ آیا این چشم انداز وجود دارد؟
شهلا دانشفر: الان ما شاهد تکثیر اعتصابات سراسری هستیم. و این نشانه این است که جامعه بسوی اعتصابات سراسری، تجمعات سراسری و اعتصاب عمومی مردم خیز برداشته است. به اتفاقات همین چند ماه اخیز نگاه کنید و ببینید که چه تحرک اعتراضی گسترده ای در میان کارگران و در کل جامعه وجود دارد. یک نمونه برجسته اعتصاب رانندگان کامیون و کامیونداران است که در مهرماه در بیش از ٣٢٠ شهر بوقوع پیوست و وقتی تعدادی از آنها را دستگیر کردند، آنها برای پیگیری خواستهایشان و در اعتراض به خلف وعده های داده شده از دهم آبانماه دور چهارم اعتصاب سراسری خود را آغاز کردند. اولین خواست خود را هم آزادی همکاران بازداشتی شان اعلام کردند. همچنین کارگران راه آهن در چندین نوبت دست به اعتصاب سراسری زدند. بازنشستگان نیز تجمع سراسری شان را برپا کردند و معلمان هم در روزهای ٢٢ و ٢٣ مهر ماه دست به دو روز اعتصاب قدرتمند سراسری زدند. قبل از آنهم اعتصاب عمومی درشهرهای کردستان را داشتیم که در اعتراض به اعدام لقمان و زانیار مرادی و رامین حسین پناهی و علیه اعدام ها بود که انعکاسی بسیار اجتماعی داشت. این اعتراضات مثل یک زنجیره به هم وصل هستند و دارند گسترش می یابند. همین مشاهدات نشان میدهد که ما درست دیدیم. ما در خیزش دیماه گفتیم پیش بسوی اعتصابات سراسری و می بینیم که جامعه هم به همان سو حرکت کرده و با خواستهای سراسری به آن سو خیز برداشته است. از جمله خواست افزایش حقوق ها به بالای خط فقر ٦ میلیون امروز خواستی اجتماعی است که از سوی کارگران، معلمان، بازنشستگان و بخش عظیمی از حقوق بگیران عنوان میشود. همچنین خواست تحصیل رایگان برای همه کودکان یک بند مهم از بیاینه اعتراضی معلمان در اعتصاب دو روزه مهر ماه شان بود که توانستند مهر این خواست مهم را در راس خواستهای کل جامعه بکوبند. بنابراین حتی وقتی بعنوان یک ناظر به این اوضاع نگاه میکنیم. سیر پرشتاب جامعه به سوی اعتراضات سراسری را می بینید. این اوضاع در عین حال کارآیی اعتصابات سراسری را برای جلو بردن جنبش سرنگونی کل جامعه دارد نشان میدهد. همانطور که در انقلاب ٥٧ اعتصابات سراسری کارگری، بویژه اعتصاب قدرتمند کارگران نفت توانست نقش مهمی در زدن ضربه اساسی بر پیکر حکومت شاه داشته باشد.
خلاصه کلام اینکه امروز جنبش های اجتماعی هر روز سازمانیافته، معترض تر و با خواستهای سراسری روشنتر دارند به جلو می آیند. این اوضاع نه تنها اعتصابات سراسری کارگری و عمومی، بلکه انقلاب را در چشم انداز نزدیک جامعه قرار میدهد. انقلابی انسانی با خواستهایی انسانی که کل بساط سرمایه داری حاکم را نشانه میگیرد.
سیما بهاری: بحث چپ و راست در جامعه بسیار مطرح است و جریانات راست تلاش میکنند آلترناتیو خودرا جلو بکشند و چپ را عقب برانند. و طبعا چپ هم آلترناتیو و پاسخ خودرا به شرایط موجود دارد. جنبش کارگری در این کشاکش کجا ایستاده است؟ کجا باید بایستد؟
شهلا دانشفر: همیشه راست تقلاهایش را میکند تا اوضاع را تحت کنترل داشته باشد. بویژه در شرایط انقلابی راست سعی میکند که مبارزات مردم را مهار کند. سعی میکند نگذارد مبارزات آنها از چهارچوب سیستم موجود خارج شود و سعی میکند با زدو بند از بالا و به هر شکلی که شده انقلاب مردم را سد کند. اما باید دید که جامعه کجا ایستاده است. الان فشار جامعه و خواستهای رادیکال و انسانی آنرا بر روی راست و گفتمان هایشان داریم به وضوح می بینیم. از جمله حتی وقتی رضا پهلوی صحبت میکند، میگوید پدرم هم سوسیالیست بود و ایده های سوسیالیستی داشت. چرا این را میگوید؟ از کجا این بحث ها به میان می آید؟ روشن است که تاثیر این جامعه است که هر روز بیشتر با خواستهای چپ و رادیکال دارد به جلو می آید. میخواهم بگویم که خواستهایی مثل اعدام نه، آزادی بدون قید و شرط سیاسی، جدایی مذهب از دولت، حقوق جهانشمول کودک، حقوق جهانشمول زن و غیره آنچنان مهر خود را بر جامعه کوبیده است که هیچ حکومت راستی نمیتواند روی کار بیاید و این خواستها را زیر پا بگذارد و به آنها جواب ندهد. اگر هم روی کار بیاید و ادعای انجام آنها را بکند، مردم میریزند سرش و خواستهایشان را طلب میکنند. بنابراین نخواهند توانست زیر فشار مردم دوام بیاورند و به نظر من این واقعیت امروز جامعه ایران است. بنابراین همانطور که اشاره کردید، راست تقلاهای خود را میکند، چپ هم در مبارزات هر روزه دارد گفتمان های خود را به جلو میبرد. اما برای اینکه ببینیم انتخاب جامعه چیست، میتوانید به جنبش های اجتماعی نگاه کنید. مردمیکه میگویند حقوق های نجومی، فلاکت عمومی و این شعار فقط کارگر نیست، بلکه شعار معلم، بانشسته، مالباخته و بخش بسیاری از مردم است، کارگری که میگوید ملک نجومی تو ما را بی مسکن کرده، معلمی که بنری دستش میگیرد که در آن خواستار از بین رفتن فاصله عمیق طبقاتی در جامعه میشود، و راننده کامیونی که می آید میگوید معلم، کارگر، راننده درد ما درد شماست، از ما حمایت کنید، راست چه جایگاهی میتواند در مبارزاتشان داشته باشد. مردم با این شعارها و با این گفتمان ها دارند کل بساط توحش سرمایه داری حاکم را فریاد میزنند. در جریان همین مبارزات کارگر جواب همین راست را هم داده است وقتی که میگوید، دشمن ما همین جاست، دست در دست آمریکاست. یعنی با این شعار کارگر جواب همان توطئه گریهای راستی که چشم به دخالت آمریکا و زدو بند از بالا را دارد تا موقعیتی نصیب خود کند، را دارد میدهد. جامعه همچنین با شعار اصولگرا، اصلاحگرا، تمام شد، ماجرا دارد عزم خود را برای سرنگونی کلیت حکومت اسلامی با همه باندها و دارو دسته هایش نشان میدهد. بدین ترتیب کارگران و مردم معترض در مبارزات هر روزه شان با این شعار ها دارند عملا میگویند که راست پاسخ نیست. طبعا ما نقش مهم و کلیدی ای در کشیده شدن اوضاع به نقطه ای که امروز در آن قرار داریم و موقعیت کنونی چپ در جامعه داشته ایم. روشن است که هنوز در شروع کاریم و یک وظیفه دائم ما شفافیت دادن به خواستها و اعتراضات کارگران و کل جامعه و گذاشتن چشم اندازی روشن از پیروزی انقلابمان است. یک قدم مهم در این راستا گذاشتن تبیین روشنی از اوضاع در مقابل مردم است. از جمله کارگران و مردم معترض باید قدرت مبارازتشان را ببینند و بر آن باور کنند. از همین رو تاکید ما همواره بر متعین شدن خواستها، بر سازمانیابی اعتراضات، بر دخالت مستقیم خود کارگران و مردم و حکومت شورایی برای رسیدن به یک جامعه انسانی که ما به آن جامعه سوسیالیستی میگوییم بوده است. با این توضیحات اگر در روند واقعی حرکت جامعه نیز نگاه کنید عروج چپ در راس جنبش های اجتماعی و ابراز وجود سیاسی هر روز بیشتر آن با شعارهای رادیکال و انسانی اش را بوضوع می بینید. یک نمونه بارزش آن جلو آمدن گفتمان شوراهای کارگری است که کارگر آمده جلو و میگوید خودم باید وارد عمل شوم و از بالا تا پایین این سیستم جلوی این بدبختی و فلاکت و چپاول و دزدی را بگیرم.
سیما بهاری: نگاه شما به چشم انداز پیشروی جنبش کارگری چیست؟ به کجا باید برسد؟ به کجا میخواهد برسد؟
شهلا دانشفر: همانطور که اشاره کردم اعتصابات سراسری کارگری در چشم انداز نزدیکی قرار دارد. جنبش شورایی دارد به جلو می آید و سنگر هایی را بدست می آورد و قد علم میکند. همچنین خواستهای انسانی، رادیکال و چپ دارد هر روز جلو تر می آید و به گفتمان های کل جامعه تبدیل میشود. معنای همه اینها اینست که جنبش کارگری امروز وزن سنگینی در اوضاع سیاسی کنونی پیدا کرده و دارد مهر خود را به سیر تحولات جامعه میزند. این یعنی جلو آمدن چپ و گفتمانهایش در جامعه. از نظر من باید این تصویر را دید تا چشم انداز روشنی از جنبش کارگری و سیر تحولات سیاسی در جامعه پیدا کرد. بنابراین وقتی می بینیم که کارگر دارد میگوید این تبعیض را نمیخواهم، این زندگی زیر خط فقر را نمیخواهم و حقوق های نجومی باید برچیده شود و کل این بساط را نمیخواهم، وقتی کارگر در این سطح وارد عرصه سیاست میشود و از خواستهای کل جامعه صحبت میکند، آنجا دیگر مکان داشتن حزب نیز روشن تر خود را نشان میدهد. بویژه حزبی مثل حرب ما که گفتمانهایش امروز به شعار کف خیابان دارد تبدیل میشود، نقش برجسته ای در این اوضاع پیدا میکند. میخواهم بگویم کارگری که در چنین سطحی با سیاست عجین میشود و جلو می آید، اینگونه از آزادی و برابری و معیشت و منزلت انسانی سخن میگوید، باید انتخاب خود را بکند. باید همانطور که از حق تشکل سخن میگوید، از حق تحزب و عضویت در حزب سخن بگوید و حزب خود را انتخاب کند. طبعا در جریان حرکت سریع جامعه به جلو، احزابی که نقش اساسی در جلو آوردن گفتمان های رادیکال، چپ و انسانی داشته اند، جلو می آیند. اینجاست که فراخوان من و صحبت من خطاب به فعالین و رهبران کارگری اینست که بیایید به این حزب بپیوندید. حزب کمونیست کارگری حزب شماست، به آن بپیوندید و عضو آن شوید و با همین تبیین و همین چشم انداز و برای رهایی جامعه از شر جهنم جمهوری اسلامی و برای پایان دادن به کل این بساط تبعیض و نابرابری سرمایه داری حاکم با قدرت به جلو برویم.
سیما بهاری: گامهای بعدی همین امروز جنبش کارگری کدامند؟
شهلا دانشفر: گام بعدی ایجاد تشکلهای سراسری کارگری و بطور مشخص شوراهای مستقل کارگری در همه جا ست. همانطور که اشاره کردم وقتی امروز شوراهای کارگری و شوراهای مردم در سطح سراسری جلو می آیند، شکل اداره جامعه در آینده را نیز به نوعی روشن میکنند. این ابزاری است که با اتکاء به آن جامعه اجازه نمیدهد که از بالای سرش تصمیم گیری و سرنوشتش را به دست بگیرند. گام بعدی اعتصابات سراسری است. امروز زنجیره ای از اعتصابات به راه افتاده و ما می گویم پیش بسوی اعتصابات سراسری. از نظر من همه بخش های مختلف کارگری از جمله کارگران نفت، پتروشیمی ها، مخابرات ها، آتش نشانی ها، راه آهن و تمام مراکز کارگری را خواستهایی داشته اند، اشکال معینی از اعتراضات سراسری را به پیش برده اند، تجمعات اعتراضی سراسری بر پا کرده اند، امروز در بهترین فرصت قرار دارند که به این زنجیره اعتصابات سراسری بپیوندند. به درجه ای که این اتفاق بیفتد هم اعتراضاتی که جریان دارند با قدرت بیشتری به جلو خواهند رفت و هم راه برای بیرون آمدن سراسری کارگران و کل جامعه فراهم تر میگردد. این اتفاق میتواند نقطه عطف مهمی در جنبش کارگری و جنبش سرنگونی در کل جامعه باشد. مساله دیگر گرد آمدن حول خواستهای سراسری و قراردادن آن به پرچم مبارزه خود و تثبیت آنها در راس مطالبات کل جامعه است. همانطور که معلمان در اعتصاب اخیر خود توانستند خواست تحصیل رایگان برای همه کودکان را به خواستی اجتماعی و همه گیر تبدیل کنند. باید خواست درمان رایگان را هم در کل جامعه تثبیت کرد. باید در مقابل حقوقهای نجومی ایستاد و خواستار افزایش حقوقها در گام اول به بالاتر ازخط فقر ٦ میلیونی شد و همه اینها میتوانند یک پلاتفرم اجتماعی برای مبارزه باشند. از جمله الان جامعه دارد بیانیه آزادی خود را میدهد، حول بیانیه ها و پلاتفرمهای مبارزاتی مان برای داشتن یک زندگی شایسته انسان گرد بیاییم. برداشتن این گامها با هم بدون شک کیفیت جدیدی به جنبش کارگری خواهد داد تا بتواند منشاء تحولی بزرگ در کل جامعه باشد.
سیما بهاری: از نظر ارتباطات و همبستگی بین المللی جنبش کارگری در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا کارگران ایران آنچنان که باید از جانب دیگر بخشهای طبقه کارگر در دنیا مورد حمایت قرار میگیرند؟ و از طرف دیگر آیا در جنبش کارگری ایران حس انترناسیونالیستی با قدرت وجود دارد؟ چرا مثلا شاهد این نیستیم که کارگران در ایران از مبارزات بخشهای دیگر کارگران در ترکیه و سوریه و پاکستان و انگلستان در مورد موضوعات معینی اعلام پشتیبانی و حمایت کنند؟
شهلا دانشفر: جنبش کارگری در ایران با قدرتی که به جلو میرود به نظرمن توانسته است به درجات بسیاری توجه سازمانهای کارگری در سطح بین المللی را به خود جلب کند. ما نیز در این زمینه تلاشهای بسیاری کرده ایم. ما گفتمانهایی نظیر اینکه جمهوری اسلامی باید در سطح جهانی منزوی شود، جمهوری اسلامی باید از سازمان جهانی کار و نهادهای بین المللی اخراج شود و باید همان برخوردی که در سطح جهانی به دولت آپارتاید نژآدی آفریقای جنوبی شد، با حکومت آپارتاید جنسی و ضد زن و ضد انسان در ایران که پایه اصلی تروریسم در منطقه است، بشود، را سالهاست داریم به جلو میبریم. خوشبختانه امروز این تلاشها دارند حاصل میدهند. جنبش کارگری هم میکوشد که توجه و همبستگی نهادهای کارگری در سطح جهان را بخود جلب کند و پیشروی های چشم گیری در این زمینه داشته است. از جمله در جریان اعتصاب رانندگان کامیون و کامیونداران ٥ فدراسیون بزرگ جهانی (آی تی یوسی، آی تی اف، اتحادیه بین المللی معلمان و اتحادیه بین الملی کارگری صنعتی و اتحادیه کارگران تغذیه و..) که در برگیرنده ٢٠٠ میلیون کارگر در سطح جهانی هستند ، از اعتراضات آنان اعلام حمایت کرده و خواستار آزادی بدون قید و شرط ٢٦٢ راننده اعتصابی شده اند. ضمن اینکهاتحادیه های حمل و نقل در کشورهایی چون کانادا، دانمارک، هلند، انگلیس، آلمان ، دانمارک، سوئد و شهر ویرجینیای آمریکا نیز از مبارزات رانندگان کامیون و بیانیه ٥ فدراسیون بزرگ بین المللی برای آزادی رانندگان بازداشت شده اعلام پشتیبانی کرده اند. این سطح از همبستگی عظیم و کم سابقه است و یک پیشروی بزرگ برای جنبش کارگری در ایران است. این اتفاقات نیز به نوبه خود نشانگر قدرت جنبش کارگری و گفتمان های چپ و رادیکال در این جنبش و نقش حزبی مثل ماست که در این عرصه تلاش های بسیاری کرده ایم. برای مثال ما هر سال در اعتراض به مماشات سازمان جهانی کار با جمهوری اسلامی خود را به اجلاس های سالانه این سازمان رساندیم و اعلام کردیم که جای جمهوری اسلامی اینجا نیست، بلکه پشت میز محاکمه است و امروز میبینیم که اتحادیه های کارگری جهانی نیز دارند همین حرف را میزنند. یک نمونه آن اتحادیه سراسری کارگران بخش خدمات و دولتی ونکور در کانادا است که طی بیاینه ای اخیرا در پاسخ به نامه کمپین برای آزادی کارگران زندانی (فری دم ناو) خواستار اخراج جمهوری اسلامی از سازمان جهانی کار شد. قبلا هم اتحادیه بین المللی کارگران صنعتگر در کنفرانس خود در بانکوک قطعنامه ما در مورد خواست اخراج جمهوری اسلامی از سازمان جهانی کار را امضا کرد. همچنین اتحادیه کارگران خدمات ودولتی در کانادا اخیرا طی بیانیه ای دیگر در پاسخ به نامه ما از مبارزات مردم کردستان در ایران در اعتراض به اعدام لقمان و زانیار مرادی و رامین حسین پناهی و نیز مبارزات مردم علیه اعدام ها اعلام حمایت کرد و خواستار لغو مجازات اعدام شد. این اتحادیه در بیانیه خود اعلام داشت که شلاق شنیع ترین شکل مجارات باید لغو شود. اینها همه اتفاقات و پیشروی های مهمی در عرصه همبستگی بین المللی کارگری است. این پیشروی ها امروز میتواند الگویی برای جنبش های اعتراضی کارگری در سطح جهان، خصوصا در کشورهایی که با دیکتاتورهایی چون جمهوری اسلامی طرف هستند، باشد و به این اعتبار اینها همه پیشروی ای مهم برای کل کارگران در جهان نیز هست.
در هر حال مساله جلب همبستگی جهانی کارگری برمیگردد به اینکه جنبش کارگری خودش را چقدر جهانی می بیند و خودش را در یک اتحاد و همبستگی جهانی کارگری تعریف میکند. در ایران به درجاتی این اتفاق افتاده است و یک تلاش کارگران جلب حمایتهای بین المللی است. از جمله جنبش کارگری دارد در مبارزاتش اتحادیه های کارگری جهان را مورد خطاب قرار میدهد. این یک اتفاق نمونه است که نشان از نوین بودن جنبش کارگری در ایران را دارد. این اتفاقات همچنین نشان دیگری از رشد چپ در جنبش کارگری و نقش احزابی مثل ماست. اما اینکه چقدر کارگران در ایران از اعتراضات کارگران در دیگر نقاط جهان حمایت میکنند. یک مانع اصلی موقعیت زیر ضرب دائم جنبش کارگری در ایران است. به عبارت روشنتر جنگ هر روزه فرصت سر بلند کردن به جنبش کارگری را نمیدهد. اما با این حال در مقاطعی این همبستگی را از سوی کارگران در ایران با مبارزات کارگری در کشورهای دیگر شاهدیم. بطور مثال وقتی معدنی در ترکیه فروریخت و کارگران بسیاری قربانی شدند و جانباختند بیانیه های اعتراضی و حمایتی بسیاری از سوی تشکلها و یا رهبران کارگری داده شد. یا وقتی در پاکستان یک کارخانه نساجی آتش گرفت و تعداد زیادی از کارگران آن جانباختند، تشکلهای مختلف کارگری بیانیه حمایتی دادند. یا هنگامیکه که کارگران معدن در آفریقای جنوبی را سرکوب کردند، اعتراضات بسیاری از سوی تشکلها و رهبران کارگری در ایران شد. و یک نمونه جالب از همین دست همبستگی ها در اول ماه مه چند سال پیش بود که وقتی چماق بداران فاشیست خانه کارگر با شعار علیه کارگران افغانستانی در ایران به خیابان آمدند، موجی از خشم و اعتراض در میان کارگران و تشکلهای کارگری در ایران بلند شد و تشکلهای کارگری طی پیامی همبستگی خود را با کارگران افغانستانی خصوصا آنهایی که زیر فشار دائم حکومت فاشیست ایران قرار دارند، اعلام کردند. نمونه دیگر از این همبستگی در رابطه با کارگران اعتصابی در فرانسه علیه تعرض حکومت تحت عنوان تغییر در قانون کار و اخراج ها بود. اینها مواردی است که من به یاد دارم. در هرحال همین که کارگر خود را جزوی از این اتحاد و همبستگی بین المللی کارگری می بیند، یعنی اینکه انترناسیونالیسم کارگری، جنبش جهانی کارگری را دارد می بیند. سرمایه داری را دارد به نقد میکشد و خودش را در جنبشی علیه این نظام بردگی و ستم و استثمارش می بیند. اما نمونه های که برشمردم بسیار کم هستند و علیرغم همه مشکلاتی که کارگران در ایران با آنها مواجهند، هنوز جای بیشتری دارد که گفتمان همسرنوشتی طبقاتی کارگری در سطح جهان را با قدرت بیشتری به درون جنبش کارگری ببریم و برایش تلاش کنیم. و این کار در دستور ما قرار دارد. از جمله ایجاد شبکه همبستگی کارگری در خاورمیانه و شمال آفریقا ، گامی در این راستا بوده است و سعی میکنیم دامنه این شبکه را گسترش دهیم.
سیما بهاری: خیلی متشکر از شما شهلا دانشفر