فرهنگ جامعه ساز يا جامعه ي فرهنگ ساز
تینا خلیفه ای
فرهنگ پوشش اصلي جوامع است كه به اشتباه به عنوان تاريخ در قالب امروزي باعث انحراف پيشرفت رواني و فكري اجتماعي ميشود. فرهنگ همواره نرمافزار است و تمدن شامل آن و سخت افزارهاست. به عبارت سادهتر فرهنگ آن چیزی است که مردم با آن زندگی میکنند.فرهنگ، راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان در یک جامعه است. فرهنگ ازآن مردم است فرهنگ را، مجموعه پیچیدهای از دانشها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه از جامعه ي خویش فرامیگیرد تعریف میکند. هر منطقه از هر کشوری میتواند فرهنگ متفاوتی با دیگر مناطق آن کشور داشته باشد.فرهنگ به وسیله ي آموزش، به نسل بعدی منتقل میشود؛ در حالی که ژنتیک به وسیله ي وراثت منتقل میشود. عمدهترین انواع هنجارها، سنتهای عامه، آداب، شعائر و اخلاقیات.اشاره، مضمون یا رفتاری که در روابط اجتماعی، به کار رود تا به وسیله آن، چیز دیگر را القاء یا تداعی کند، نقشها، چگونگی ارتباطات فردی و اجتماعی شکل و سامان مییابد، فرهنگ هاي یک ملت، بیش از هر چیز، تحت تأثیر بینشها، عقاید و ایدئولوژیهای حاکم بر آن است. ارزشها میگویند که چه چیز، مطلوب است و کدام روش، از نظر اجتماعی، نامطلوب و نکوهیده است. نقش علم و تکنولوژی، در تمام زمینههای زندگی انسان، تعیینکننده است.ساختار اجتماعی، نمایشگر فعالیت و ارتباط متقابل نقشها ست و حقوق و تکالیف سازمان یافته میان افراد و گروهها را مشخص میکند.تمامی فرهنگها، با حرکتی کند و تدریجی، تغییر میکنند. روانشناسی اجتماعی، تغییرات در فرهنگ را با توجه به رفتارهای جمعی و ویژگیهای شخصی افراد جامعه، به انگیزهها و عواملی چند، نسبت میدهد که به برخی از آنها، اشاره میشود: تنوع طلبی، ابداع، کنجکاوی و تقلید از دیگران، از خصوصیات نوجویی فرهنگی بوده و در تغییرات فرهنگی، عامل مؤثری میباشد.آنگاه که عنصری (به واسطه نوجویی یا ورود از فرهنگی دیگر) در فرهنگ، داخل شود پذیرش و قبول عامه از عوامل تغییر فرهنگی ست.هنگامی که عنصر نو به فرهنگی وارد شد؛ پذیرش و مقبولیت عامه باعث میشود که عناصری ازفرهنگ با عنوان نامتناسب متروک شوند. گاهی برای تلفیق انطباق و ثبوت عنصر فرهنگی تازهای یک نسل آدمی یا بیشتر صرف میشود.وقتي كه از مردم يك منطقه يا اقوام گوناگون (مخصوصاً در خاورميانه) سوألي درمورد آداب و رسوم و فرهنگ پيشينيان خود از آن ها پرسيده ميشود با اشتياق و افتخار بسيار در حالي كه خود را متعلق به آن گذشته و الگوي رفتاري ميدانند براي شما تعريف خواهند كرد كه خاندان يا اقوام گذشته ي آن ها چه متمدن و شجاع…بوده اند؛اما واقعاً موفقيت يك جامعه يا اصل رفتاري و توان فكري يك جامعه به گذشتگان او پيوند دارد؟به نظر من خير گذشته فقط تاريخي است كه با تكامل، تغيير آب و هوا، تغييرات اقليمي، جنگ ها و صلح ها، پيشرفت هاي حاصل از كشور گشايي و افزايش طمع و كنجكاوي انسان ها به دانستن بيشتر و كشفيات بوده است، فرهنگ اساساً شامل همسان سازي غريزي، فطري و اقتصادي با محيط اطراف كه داراي سازمان مشترك براي نيازهاي جامعه و سياست كلي حفظ كننده ي منافع و يك چارچوبه جغرافيايي و مجموعه ي كلي از تفكرات و دستاورد هاي اجتماعي براي تشكيل و پيشرفت جامعه است كه فرهنگ را در جامعه شكل خواهد داد. هر جامعه اي نيازمند تفكري است كه فرهنگي تأثير گذار در تاريخ را به جاي بگذارد فرهنگ ها رسومات و تاريخ ها حداقل ديگر براي اين عصر كمي كهنه به نظر مي آيند الان،بيشتر در قالب منفعت جمعي، رفاه فكري، جنسي و كاري يك جامعه و نحوه ي برخورد و رفتار با مشكلات و اتفاقات بيانگر فرهنگ واقعي و جا افتاده يك ساختار خوب و سالم اجتماعي است.افرادي كه ارزش هاي همديگر تا جايي كه آزار و اذيتي براي فرد ديگر نداشته باشد را قبول نه بلكه براي آن احترام قائل باشد جمع را به نفس و منافع اجتماعي را به منفعت خود ترجيح دهد ظلم را پذيرا نباشد و در مقابل تاثيرات روز افزون سرويس هاي اطلاعاتي و كشور هاي پر نفوذ جهان خود را دور نگه دارد و پيشرفت و آرامش جمعي را سر رشته اي براي فرهنگ متشكله ي جامعه ي خود قرار دهد.
منبع: شماره ٦٨ نشریه سوسیالیسم امروز
٦ مهر ١٣٩٧
٢٩ سپتامبر ٢٠١٨