بلشویکها به قدرت می رسند
انقلاب ١٩١٧ در پتروگراد (١٩)
آلکساندر رابینویچ
تروتسکی برای کمک به اهداف بلشویکها موافقت کرد در دادگاه از راسکولینکف دفاع کند. او در اواسط ژوئیه نامه اعتراض آمیزی از جانب بلشویکها به دولت فرستاد: “از نظر اصولی، من با لنین، زینوویف و کامنف همعقیده ام. … ارتباط من با حوادث سوم و چهارم ژوئیه دقیقا مثل آنهاست … هیچ دلیلی وجود ندارد که دستور توقیف لنین، زینوویف و کامنف را بدهید اما من را دستگیر نکنید.” دولت نمیتوانست چنین چالشی را نادیده بگیرد. دستور دستگیری تروتسکی و لوناچارسکی صبح ٢٣ ژوئیه از اداره کارینسکی صادر گردید. لوناچارسکی کمی بعد در آپارتمانش دستگیر شد. تروتسکی که نمیدانست دولت در صدد دستگیری اوست، عصر آن روز در دفاع از راسکولینکف به دفتر کارینسکی تلفن زد. موقعی که تروتسکی از او پرسید که آیا میتواند بعنوان وکیل مدافع راسکولینکف در دادگاه حضور یابد یا خیر، کارینسکی جواب داد: “به شما خواهم گفت. کجا میشود شما را دید؟” تروتسکی بدون اینکه مشکوک شود جواب داد: “در منزل لارین”. یک ساعت نگذشه بود که جوخهای از سربازان، در منزل لارین را کوبیدند و تروتسکی را کشان کشان با خود بردند.
حکم دستگیری لنین از طرف دادستان دادگاه استیناف پتروگراد، عصر ٦ ژوئیه صادر شد. بلافاصله گروهی سرباز و افسر از تیپ گاردهای پرئوبراژینسکی به فرماندهی رئیس اداره ضد اطلاعات بوریس نیکیتین به آخرین محل سکونت لنین در آپارتمان خواهر بزرگترش آنا الیزاروا حمله بردند. گرچه لنین در آنجا نبود، اما نیکیتین که ماهها بیصبرانه منتظر به چنگ آوردن رهبر بلشویکها بود، حاضر نبود از آنجا دست خالی برگردد. در حالیکه نادژدا کروپسکایا همسر لنین با خشم نظاره میکرد مأمورین نیکیتین، زیر نظر او آپارتمان را وجب به وجب بازرسی کرده و هر نوع کاغذ یا مدرکی را که بهر شکلی مشکوک تشخیص دادند مصادره کردند. یکی از گزارشگران روزنامه پتروگرادسکایا گازتا که صبح روز بعد به آن آپارتمان رفته بود واکنش همسایگان را درباره آخرین حوادث منعکس کرد. تمام آنها از اینکه یک جاسوس دشمن را جا دادهاند اظهار نارضایتی کرده و توافق داشتند که ساکنین آپارتمان شماه ٢٤ پول زیادی داشتند (از “پول آلمانی” صحبتی نکردند). سرایدار منزل به خبرنگار میگوید: “خودت میتوانی ببینی، منزلی با چنین پلکانی عظیم و اطاقهای مفروش با چوب ماهون، چیزهای معمولی در پتروگراد نیستند. لنین تقریبا همیشه با اتومبیل مسافرت میکند.” یکی از خانمهای همسایه اضافه میکند: “ملحفههای لنین و زنش از همه بهترند.” سپس یکی از همراهان این خانم با صدای بلند میافزاید: “کارگران در این جاها منزل اجاره نمیکنند.” هنگامی که گزارشگر فوق میخواهد محل را ترک کند سرایدار منزل، کاغذی را که امضاء شده و در آن خواسته شده بود مستاجرین آپارتمان شماره ٢٤ بیرون انداخته شوند به او نشان میدهد. در این طومار اعلام میشود: “ما همسایگان خطرناکی چون لنین و خانوادهاش را نمیخواهیم.”
لنین زمانی از حکم دستگیری خود مطلع شد که در آپارتمان سرگئی الیلویف (پدر زن آینده استالین)، محل اختفای او در سه روز اخیر، اقامت داشت. او ضمن تغییر جا از یک مخفیگاه به دیگری، جوانب مثبت و منفی تسلیم خود به دولت را ارزیابی میکرد. در میان نزدیکترین یاران لنین از جهت عقیدهاشان درباره مسیر صحیح آینده، کاملا دو دستگی وجود داشت. ظاهرا کامنف، تروتسکی، لوناچارسکی و ویکتور نوجین همراه تعداد قابل توجهی از بلشویکهای مسکو بر این عقیده بودند که برای تأمین جانی لنین میتوان به شورا اعتماد کرد و زیر پوشش چنین تأمینی به او فرصت داده خواهد شد دادگاهی منصفانه و علنی داشته باشد که میتوان از آن بعنوان بلندگوئی برای افشاء گندیدگی رژیم موجود استفاده کرد. بدین جهت اینان به لنین اصرار میکردند خود را تسلیم مقامات کند. چند نفر از فعالین حزبی پتروگراد که از اثرات منفی اختفاء لنین بر کارگران و سربازان ناراحت بودند نیز چنین فکر میکردند. ولودارسکی در بحث درون حزبی درباره حضور لنین در دادگاه نظر خود را چنین اظهار کرد: “این مسئله به همین سادگی نیست. تاکنون تمام حوادث به نفع ما بوده است. تودهها نظرات ما را درک میکردند. اما این مسئله (مخفی شدن لنین) را درک نمیکنند.” دیمیری مانوئیلسکی که مثل ولودارسکی ارتباط نزدیک با کارگران و سربازان داشت اظهار داشت: “مسئله حضور لنین و زینوویف در دادگاه نمیتواند صرفا از لحاظ امنیت شخص آنها در نظر گرفته شود. لازم است این مسئله از دید منافع انقلاب و منافع و شرف حزب مورد توجه قرار گیرد. خواهیم دید موقعی که موضوع طفره رفتن رفقای ما از دادگاه مطرح شود، بورژوازی چه برگ برندهای خواهد داشت و آن وقت باید پاسخگوی تودهها باشیم … باید یک نمونه دریفوس گونه از جریان دادگاه لنین برپا کنیم.”
آلکساندر شلیاپینکف رهبر بلشویک اتحادیه کارگری، در خاطراتش مینویسد که سفارشات دوستانه بسیاری از رفقای لنین به تسلیم او برای محاکمه، خواهش ماریا را که عقیده داشت لنین باید خود را به سوئد برساند بشدت ناراحت کرده بود. اکثریت رهبران بلشویک شرکت کننده در ششمین کنگره حزب که در پایان ژوئیه برگزار شد نسبت به امنیت جانی لنین در صورت تسلیم او هراسناک بودند. عقیده داشتند که ادعانامه علین لنین بخشی از نقشه دشمنان حزب برای نابودی بلشویکها بوده و در شرایط موجود، نه تنها امکان محاکمه منصفانه وجود نخواهد داشت بلکه در واقع، احتمالا قبل از رسیدن لنین به دادگاه او را به قتل خواهند رساند. از این رو بلافاصله پس از حوادث روزهای اول ژوئیه، این گروه از رهبران حزب به لنین اصرار کردند که مخفی شود. متعاقبا در میان طوفانی از انتقاد، چه در داخل حزب و چه از خارج، آنان از رفتار لنین دفاع کردند. استالین در اواخر ژوئیه در این بحث موضوعی بینابین داشت. او در حالیکه عقیده داشت که تا زمانیکه اوضاع ناپایدار است لنین و زینوویف نباید خود را تسلیم کنند، اما نظرش این بود که اگر حکومت قابل اعتمادی برپا شود که امنیت لنین را تضمین کند آنها باید خود را تسلیم کنند.
لنین به قرار معلوم ابتدا تمایلش بیشتر تسلیم خود به مقامات بود. بعدازظهر ٧ ژوئیه با سرعت یادداشتی در اعتراض به بازرسی آپارتمان خواهرش فرستاد و در آن آمادگی خود را برای دستگیر شدن در صورتی که محافظت از او به دست کمیته اجرائی مرکزی گذاشته شود، اعلام کرد. سرگئی اورژنیکیدزه بلشویک قدیمی گرجی که اخیرا به پتروگراد آمده بود و نوجین، به همراه پیغام و دستورات شفاهی به کاخ توراید فرستاده شدند تا در باره شرایط زندانی شدن لنین مذاکره کنند. آنها قرار بود از انیسیموف مقام دفتر کمیته اجرائی مرکزی تضمین قطعی در مورد امنیت جانی لنین و قول محاکمه سریع و منصفانه او را بگیرند. بعدازظهر آن روز با اینسیموف ملاقات کردند. انیسیموف در عین حال که نمیتوانست تضمین قطعی ارائه دهد ظاهرا به آنها اطمینان داد که شورا هر آنچه در توان دارد برای محافظت از حقوق لنین به کار خواهد برد. بقول اورژنیکیدزه، پس از این واکنش نامطمئن، حتی نوجین هم در مورد سرنوشت لنین در صورت تسلیم او احساس ناامنی میکرد. این احساس عدم اطمینانها بلافاصله باطلاع لنین رسانده شد. همزمان با آن لنین مطلع شد که کمیته اجرائی مرکزی از تصمیم قبلی خود درباره اقدام به تحقیق درباره وقایع روزهای اول ژوئیه دست کشیده است. به نظر میرسد که این خبر اخیر اثری تعیین کننده در تغییر عقیده او داشت. بهرحال در ٨ ژوئیه، لنین به تصمیم قطعی منبی بر عدم تسلیم خود رسید. در نامهای که در این مورد برای انتشار فرستاد چنین نوشت: “ما تصمیم خود را در مورد تسلیم به دولت تغییر دادیم زیرا … روشن است که داستان جاسوسی لنین و دیگران به عمد توسط ضدانقلاب طرح ریزی شده … در چنین شرایطی هیچ تضمینی برای یک دادگاه منصفانه وجود ندارد … کمیته اجرائی مرکزی … کمیتهای برای رسیدگی به اتهامات جاسوسی تشکیل داد اما زیر فشار ضدانقلاب، این کمیته منحل شده است … تسلیم ما به دولت در شرایط کنونی به معنی آن است که خود را در اختیار میلیوکوفها، الکسینسکی ها و پروزوفها، یعنی کسانی قرار دهیم که تا مغز استخوان ضدانقلابند و از نظر آنها اتهامات علیه ما چیزی نیست جز یک واقعه کوچک در جنگ داخلی.”
(ادامه دارد)