خصوصیسازی جنگ یا تسویهحسابهای قبیلهای؟
دمیتری سدوف
(Dmitriy Sedov)
https://www.fondsk.ru/news/2018/08/23/privatizacija-vojny-ili-banditskie-razborki-46658.html
ا. م. شیری
https://eb1384.wordpress.com/2018/09/01/
١٠ شهریور- سنبله ١٣۹۷
در خصوص «راهبرد جدید» دونالد ترامپ در افغانستان
یک سال از آن هنگام گذشت، که رئیس جمهور آمریکا دونالد ترامپ راهبرد جدید افغانستان خود را اعلام کرد. البته، آن راهبرد با وعدههای دوره مبارزات انتخاباتی ترامپ که «ماجراجویی» اسلاف خود را بشدت تقبیح مینمود و بر دفن میلیاردها دلار در این گودال بیانتها و پایان عملیات جنگی تأکید میکرد، تفاوت بنیادی دارد.
شگفتآور این است که «راهبرد جدید» ترامپ بسیار شبیه راهبرد جورج بوش پسر است. ماهیت آن عبارت است از کسب پیروزی نظامی کامل بر «طالبان»، که آمریکاییها از ١۷ پیش بدنبال آن هستند. تازگی این راهبرد فقط در این است، که ترامپ از «راهبرد سازندگی ملی» در افغانستان امتناع کرد. از قرار معلوم گران میشود.
رئیس جمهور آمریکا اظهار داشت: «تعهدات ما نامحدود نیست، و حمایت ما اختیار تام محسوب نمیشود. دولت افغانستان باید سهم خود را از بار نظامی، سیاسی و اقتصادی به دوش بکشد». و در مورد ایده خروج نیروهای آمریکا گفت: «خروج شتابزده موجب ایجاد خلائی میگردد، که بیدرنگ تروریستها پر خواهند کرد». این را میتوان چنین تعبیر نمود، که حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان دائمی خواهد بود.
جان مککین (گورش گم باد! م.) که این تصمیم ترامپ را «رسیده از مدتها پیش» توصیف کرد، بویژه این مسئله را مهم دانست، که «در راهبرد اعلام شده جدید هیچ مدت و برنامه خروجی وجود ندارد: آن در نوع خود تضمین این است که تصمیم دایر بر کاهش نیروهای ما در آینده بر اساس شرایط مشخص اتخاذ خواهد شد». تا کنون ۲۴۴٠ نظامی آمریکایی در افغانستان کشته و ١۷۶۷۴ نفر دیگر مجروح گردیده است.
مخالفان ترامپ بلادرنگ به این واکنش نشان دادند. نانسی پلوسی رهبر دموکراتها در مجلس نمایندگان آمریکا تصریح نمود: «در حالی که رئیس جمهور ترامپ میگوید که تعداد نظامیان در آنجا کاهش نخواهد یافت، همین طور هم برنامهای برای خروج آنها وجود ندارد، او روشن میکند، که نیروهای آمریکایی بمدت نامحدود در آنجا حضور خواهند داشت و آمریکاییها هم کشته خواهند شد و دولت نیز در مقابل مردم آمریکا پاسخگو نخواهد بود».
۲۲ اوت یک سال از زمان اعلام «راهبرد جدید» گذشت». همه کارشناسان عملا متفقالقولند، که اوضاع در افغانستان خرابتر شده است. «طالبان» بخش قابل ملاحظهای از کشور را کنترل میکند. چندی پیش همزمان با انتشار پیام تبریک رئیس جمهور اشرف غنی به مناسبت عید قربان به مردم افغانستان، طالبانیها ارگ ریاست جمهوری (منطقه کاملا محافظت شده کابل) را مورد حمله موشکی قرار دادند.
جارت بلانک، پژوهشگر ارشد بنیاد کارنگی، نماینده ویژه سابق در امور افغانستان و پاکستان در دولت باراک اوباما میگوید: «راهبرد اعلام شده سال پیش، فقط نسخه کمی نوسازی شده همان راهبردی هست که باعث وضعیت موجود گردید».
نگرانیهایی در این باره اظهار میشود، که وضع موجود ترامپ را برای در نظر گرفتن پیشنهاد اریک پرنس- مؤسس کمپانی نظامی خصوصی بلکواتر- مبنی بر خصوصیسازی جنگ افغانستان، بعبارت دیگر، دایر بر جایگزینی مزدوران بجای ارتش منظم آمریکا بطور جدی وادار خواهد کرد.
اریک پرنس در مصاحبه با انبیسی ضمن انتقاد از «راهبرد جدید» خاطرنشان نمود، که مشاوران ترامپ با القاء اینکه پیروزی همین جا پشت در است، از اوضاع افغانستان تصویر صورتی رنگ برای رئیس جمهور ترسیم مینمایند». بنیانگذار بلکواتر مهره بخوبی مطلع شمرده میشود. جارد کوشنر داماد رئیس جمهور و بتسی دیوس خواهر اریک پرنس وزیر آموزش و پرورش آمریکا از حلقه مرتبطین با او هستند.
علاقمندی ترامپ به بهرهگیری از کمپانی ارتش خصوصی در افغانستان با این مدعا جان گرفت، که خصوصیسازی جنگ موجب صرفهجویی در مصرف بودجه میشود. طبق برنامه، ایالات متحده آمریکا با این کار میتواند ۵٠ میلیارد دلار صرفهجویی نماید. بر اساس این برنامه، تمامی این ساختار مزدور باید تحت مدیریت فرستاده ویژه به افغانستان، که در ارتباط مستقیم با رئیس جمهور آمریکا و همآهنگ با دولت افغانستان خواهد بود، عمل کند.
از قرار معلوم، تغییرات در افغانستان قریبالوقوع است. در ماه ژوئیه رئیس جمهور وزیر خارجه مایک پمپئو را با هدف بررسی اوضاع در محل، تشدید نظارت بر رخدادهای افغانستان و برای گزارش دهی هفته دو بار در این باره به او به کابل فرستاد. اخراج مخالفان خصوصیسازی از کابینه، مانند رکس تیلرسون وزیر خارجه و هربرت مکماستر مشاور امنیت ملی توسط رئیس جمهور از نزدیک بودن تغییرات حکایت میکند. پژوهشگر ارشد مرکز پیشرفت آمریکا براین کتولیس میگوید: «خصوصی کردن جنگ درک این واقعیت را برای کنگره آمریکا دشوار میسازد، که در آنجا چه روی میدهد. وضعیت آشفته، هر چه بیشتر آشفتهتر میشود. در این صورت، ارزان تمام شدن به هیچوجه در خدمت اهداف امنیت ملی نخواهد بود».
در پرونده شرکتهای نظامی خصوصی تنها یک رسوایی بزرگ در ارتباط با تخلف از قوانین کشورهای خارجی و جنگ وجود ندارد. بعنوان مثال، در سال ۲٠٠۷ دستههای مسلح بلکواتر مستقیما به روی تجمع شهروندان غیرنظامی در بغداد آتش گشودند. در نتیجه آن ١۷ غیرنظامی کشته و ١۸ نفر دیگر مجروح شدند. در سال ۲٠١٠ کمیسیون سنای کنگره آمریکا در امور نیروهای مسلح گزارشی منتشر کرد، که بر اساس آن رهبری شرکت نظامی خصوصی «آرمور گروه» به فرماندهان میدانی گروههای مسلح افغانستان به ازای حفاظت از فرودگاه آمریکایی در ولایت هرات پول پرداخت نمود. بخشی از این پول از طریق رهبران محلی بشکل خرید تسلیحات و مهمات مستقیما در اختیار «طالبان» قرار گرفت.
اگر توجه داشته باشیم که افراد ارتش آمریکا به قاچاق مواد مخدر و تجارت اسلحه مشغول هستند، در این صورت، جایگزینی آنها با مزدوران شرکت نظامی خصوصی ابعاد تازهای به این صنعت جنایی خواهد بخشید. در نهایت، افغانستان بطور قطع به مرکز اصلی قاچاق مواد مخدر، تجارت اسلحه و انسان در جهان، و جنگ، به جنگ قبیلهای جنایتکاران تبدیل خواهد گشت. در این صورت، کمپانی نظامی خصوصی جنبههای مثبت کمی نخواهد داشت- دولت آمریکا مسئول کشته شدن مزدوران در حین اجرای قراردادها شناخته نخواهد شد. این مسئله شخصی آنها خواهد بود. به این ترتیب، امکان سلب مسئولیت از خود و پاکدست بودن فراهم خواهد گردید.