گزارش – گزارش اسماعیل بخشی نماینده کارگران نیشکر هفت تپه به جمع کارگران

گزارش  اسماعیل بخشی نماینده کارگران نیشکر هفت تپه

به جمع کارگران

روز شنبه ٣ شهریور اعتصاب کارگران تمامی بخش های نیشکر هفت تپه وارد هشتمین روز خود شد. پرداخت فوری ٣ ماه دستمزد معوقه، متوقف شدن فروش زمینهای مجتمع و امنیت شغلی کارگران، تبدیل قراردادهای پیمانی به دائم، بازگشت به کار کارگران اخراجی، پایان دادن به امنیتی کردن فضای کارخانه از جمله خواستهاییست که کارگران روی آنها تاکید دارند. اسماعیل بخشی نماینده کارگران نیشکر هفت تپه در این روز در گزارشی به جمع کارگران از جریان نشستی که قرار بود میان نمایندگان کارگران و نمایندگان کارفرما و استاندار در استانداری برگزار شود، گزارش میدهد. در پایان این گزارش او بر لزوم تشکیل شوراهای مستقل کارگری تاکید میکند. متن این گزارش چنین است:

“ما بعنوان نمایندگان کارگری که در آنجا حضور داشتیم، وظیفه خود میدانیم که خیلی شفاف اتفاقاتی که آنجا افتاد را به کارگران بگوییم. این وظیفه نمایندگان است.

روز قبل از جلسه ای که تعیین کرده بودند، آقای استاندار و نماینده شهرمان در سکوت خبری در حالیکه سر وصداها در هفت تپه بود، وزیر جهاد کشاورزی آقای حجت را برمی دارند و میروند پارک چوب و عرض کنم خدمتان که مثلا هیچ اتفاقی نیست و اینجا همه چیز خوبست . ولی سر و صداها اینجاست و او را می برند شرکت مجاور. نمایندگان از این داستان با خبر میشوند و بلافاصله به آنجا میروند و با نهایت شدت و حدت اعتراض خود را از وزیر، استاندار، فرماندار به این آقایان اعلام میکنند. وقتی فیلم های آن پخش میشود آقایان احساس ما با کارگر هستیمشان یکدفعه گل میکند و شروع میکنند به دعوت کردن که بیایید جلسه و از این صحبت ها. جلسه اولی را که رفتیم با فرمانده و نماینده بی نتیجه ماند . دعوت شد بیایید استانداری . ما میخواهیم مشکلات کارگران را حل کنیم و از این صحبتها . من میدانستم این جلسات هیچوقت به نفع کارگر نیست. ولی اگر نمی رفتیم میگفتند آقای بخشی و نمایندگان و کارگران اصلا دنبال مسائل هفت تپه و حل شدنشان نیستند. بنابراین برای پایان دادن به این شایعات با اطلاعات تمام، تمامی مطالباتمان را جمع کردیم و واقعا آماده شدیم برویم برای اینکه گفتگو  کنیم و واقعا هم رفتیم که گفتگو کنیم. حتی وکیلی هم گرفتیم و تمام مطالباتمان را اول برای وکیلمان فرستادیم. ایشان هم تمام بندهای قانونی تمام مطالبات ما را در آورده بود و ما آماده، هماهنگ رفته بودیم گفتگو کنیم. تمام مدیران را هم دعوت کرده بودند. اما اتفاقاتی آنجا افتاد. رفتیم دیدیم که آقای افشار که هفت تپه را به نابودی کشانده بود نشسته بود در جلسه معلوم نیست این آقا چه کاره است. هیچ پست و سمتی ندارد. سهامدار هم نیست. اصلا هیچ کاره است و عامل اصلی بدبختی هفت تپه است. آنجا بود. ما به نشانه اعتراض آمدیم بیرون و حرفمان هم این بود که این آقا بیاید بیرون ما می آییم جلسه را ادامه میدهیم. اصلا و ابدا هیچ کس راضی نبود این آقا از جلسه بیاید بیرون. به هر کس که میگفتی آقا ما فقط خواسته مان اینست که فقط این آقا بیاید بیرون، ما میرویم توی جلسه . هیچکس حاضر نبود. “نماینده مان” میگفت آقا چکارش دارید. حالا بیایید توی جلسه. معاون استاندار می آمد… در هر صورتی ما به هیچ عنوان قبول نکردیم و سر حرفمان ماندیم. و آمدیم در محوطه ماندیم و به نشانه اعتراض هر مسئولی می امد بشدت اعتراضمان را اعلام میکردیم که این آقا چرا آنجاست؟ به چه دلیل آمده است که من با او گفتگو کنم؟ چکاره است. نمیدانم چه حسی بود که همه میخواستند افشار در جلسه باشد. و ما هم میگفتیم نباید باشد. که حتی کار به تهدید هم رسید. که اگر نیایید به جلسه مثلا ممکن است بازداشت شوید و من نمیدانم مذاکره به زور. توجه دارید که حتی یکی از نمایندگان در آمد و گفت اشکال ندارد زندان برای ما افتخار است به خاطر کارگران  ( کف زدن کارگران)

با وجود این تهدید نرم ما سرحرفمان ماندیم. دو دلیل داشت که ما کلا توی جلسه نرفتیم. اولا اینکه متاسفم برای آقای استاندار. ما رفتیم آنجا انگار دشمنشان بودیم. ما را به چشم دشمن میدیدند. ٤٠ دقیقه توی حیات بودیم. یک نفر یک لیوان آب به این کارگران نداد. اصلا انگار نه انگار. حتی به معاونش گفتم اگر میخواهید ما بیاییم معذرت خواهی کنیم. انگار ما هفت تپه را بدبخت کردیم.  ما بیاییم معذرت خواهی کنیم!!. خلاصه آقای استاندار حتی حاضر نشد از دفترش بیاید بیرون و بگوید آقا اینها علت اعتراضشان چیست. چرا نمی آیند؟ تهش یکی از کارمنداش پیش ما بود. زنگ به استاندار و گفت آقا داستان اینست که ببیند استاندار چه میگوید. استاندار هم به او گفت بهشان بگو  میخواهند بیایند. میخواهند نیایند. مهم نیست. من هم گفتم باشه. برگشتیم. توجه دارید.

وقتی میگوییم باید شوراهای مستقل کارگری و مردمی تشکیل بشوند به خاطر اینست که با نظارت مستقیم مردم بر دولت. با نظارت مستقیم کارگران بر دولت و مدیران دولتی، اجازه ندهند که چنین آدمهایی مدیر بشوند. یا اجازه ندهند همچنین مدیرانی به کارگر بی احترامی بکند. با تشکیل شوراها در جامعه تک گویی ها به همه گویی ها تبدیل میشود. گفتگو در کشور جریان پیدا میکند و آنوقت زن و مرد، پیر و جوان، دارا و ندار، در مدیریت کشور نقش بازی میکنند.   نه یکنفر. همه نقش بازی میکنند. دنبال یک خوب نباشید. شما خودتان از همه بهترید. اگر شوراهای مستقل مردمی و کارگری تشکیل بشود در این کشور دیگر ما با این صحنه ها روبرو نیستیم. که یک مدیر راحت اینطور به جامعه کارگری توهین بکنند. خودت دعوتمان کردی. توجه دارید. حدود سه  سال است که از واگذاری هفت تپه به بخش خصوصی میگذرد. از این سه سال چه باقی مانده؟ کارنامه ای فوق ضعیف و داغان. از بخش خصوصی که هفت تپه سرافراز و با شکوه را به نابودی کشاندند. امروز بزرگترین مطالبه جامعه کارگری هفت تپه برگرداندن و گرفتن هفت تپه از بخش خصوصی است. ( کف زدن کارگران)

ما معتقدیم که با سند و مدرک بخش خصوصی که الان در هفته است ناتوان است و اگر هم بماند. هفت تپه ای که الان یک ذره نفس برایش مانده، آنهم از کارآیی وجود کارگران است. همان یک نفس هم قطع میشود. ما با این آقایان مخالفیم. دشمنی هم با هیچکس نداریم. به فکر آینده شرکتمان هستیم.

کارگران اعتصاب حق شماست. من یک خواهش دارم . دیگر نقاب نزنید. آزاد و رها حقتان را فریاد بزنید. نقاب که بزنید باعث میشود یک آدمهایی از طرف آنهایی که خودتان میدانید توی جمعیت می آیند . بیایید. مطالبه تان بر حق است. ما هیچ ناحقی نکردیم. فقط یک خواهش از همه عزیزان دارم. هفت تپه مال ماست. من خواهش میکنم. خسارت نزیند. شیشه نشکنید. که بهانه دست کسی بدهیم. توجه دارید. اعتصاب حق قانونی شماست. هیچکس نمیتواند ما را مجازات کند. و حرف آخر من با برادرهاست. دست تک تک براداران کارگر هفت تپه را میبوسم. که نمایندگان کارگری تان را حمایت کردید. و به آنها شهامت و اعتماد به نفس دادید. تا بروند آنجا از حقتان دفاع کنند. ده نفر بودیم به اندازه هزار نفر برایتان فریاد زدیم. درود بر شرف و غیرت همه تان. زنده باد کارگر، زنده باد هفت تپه، کارگر می میرد. ذلت نمی پذیرد.

شروع اعتصاب هفته تپه دوازده مرداد بود