اطلاعیه پایانی کنفرانس چهاردهم اتحاد سوسیالیستی کارگری
کنفرانس چهاردهم اتحاد سوسیالیستی کارگری به مدت سه روز، ششم تا هشتم ژوئیه، همزمان در اروپا و کانادا برگزار گردید و منتخبی از مهمترین مباحث آن از تلویزیون “به پیش” پخش شد تا فعالین جناح چپ و سوسیالیست جنبش کارگری در جریان آن قرار بگیرند.
کنفرانس با یک دقیقه سکوت در بزرگداشت جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم آغاز شد و پس از پخش سرود انترناسیونال، آئین نامه کنفرانس تصویب شد و هیات رئیسه نیز تعیین گردید.
اولین دستور جلسه کنفرانس بررسی “مصافهای سوسیالیسم کارگری در شرایط کنونی” بود. هدف سه وجهی سوسیالیسم کارگری در شرایط کنونی مورد بحث قرار گرفت: الف- عروج یک سوسیالیسم عجین شده با جنبش کارگری در یک مقیاس سراسری و در دل تحولات تاریخی کنونی بگونه ای که نتوان تاریخ این دوره از مبارزات مردم علیه رژیم سرمایه داری را از جنبش سوسیالیسم کارگری جدا کرد. ب – تاکید بر لزوم حزب برای پیروزی طبقه کارگر و ایجاد حزب سوسیالیستی کارگران در دل مبارزات کنونی بر مبانی بیانیه “بسوی حزب”. ج – تحقق استراتژی سوسیالیسم کارگری با شعار “نان کار آزادی حکومت کارگری” بر پایه سازماندهی یک جنبش طبقاتی سوسیالیستی حول “نان کار آزادی” بعنوان یک آلترناتیو اجتماعی و توده ای در مقابل آلترناتیوهای سلطنتی و جمهوری لیبرال سکولار. مقابله با آلترناتیوهای دیگر از طریق اتحاد و همکاری احزاب سوسیالیست میسر نیست و نیاز به سازماندهی یک جنبش میلیونی با محوریت جنبش کارگری و در اتحاد با جنبش زنان، جنبش دانشجویی و جنبش رفع ستم ملی دارد.
مبحث بعدی اوضاع سیاسی ایران بود که تحت عنوان “بحران آخر جمهوری اسلامی؟” ارائه شد. در این مباحث به موارد زیر تاکید شد:
– عبور جنبش مردم از اصلاح طلبان معنایی جز این ندارد که در تحولات آینده ایران قدرت در میان جناحهای درون جمهوری اسلامی دست به دست نمی شود بلکه کل نظام حاکم تغییر می کند.
– با انقلاب ایران نظام امنیتی منطقه از بین رفت و تمام مناقشات چهل سال گذشته و از جمله جنگ ایران و عراق و یا اشغال عراق توسط آمریکا نتوانست به یک نظام جدید امنیتی منطقه بیانجامد. اختلافات آمریکا و اروپا در مورد برجام ادامه اختلاف آنها از چند دهه قبل و بر سر تسلط بر اقتصاد ایران است. از نظر آمریکا موفقیت برجام در این بود که هم قدرت رژیم اسلامی را در منطقه مهار کند و کاهش دهد و هم پای کمپانی های آمریکایی را به بازار ایران باز کند که هیچ کدام روی نداد.
– با آغاز خیزش مردم علیه کل حاکمیت از دیماه 96، خروج آمریکا از برجام و آغاز تحریمها اگر چه مطابق ادعای آمریکا هدفش تغییر رفتار رژیم است نه تغییر آن اما در عمل رژیم اسلامی را در مقابل دو راهی تسلیم یا سقوط قرار داده است.
– رژیم اسلامی برای حفظ حاکمیت خود مانند چهل سال گذشته از هیچ نوع جنایت و کشتار مردم روی گردان نیست و همچنین مانند برجام به هر نوع تسلیمی تن خواهد داد. هدف خامنه ای حفظ نظام بهر قیمتی است. تنها معیار انتخاب تسلیم یا مقاومت کمک آن به حفظ نظام است. بعلاوه مسئله، زمان مناسب تسلیم است. تسلیم دیر هنگام و زمانی که مردم به اندازه کافی پیشروی کرده باشند کمکی به حفظ حاکمیت رژیم اسلامی نمی کند.
– بنا به همه شواهد اوضاع بسیار خطیر است و فعالین جناح چپ و سوسیالیست جنبش کارگری باید فعالیت های خود را با نیازهای این دوره هماهنگ و منطبق کنند تا کمبودهای متعدد جنبش کارگری از جمله ایجاد تشکلهای توده ای سریعتر پایان یابد و جنبش کارگری را برای مصاف بر سر آلترناتیوهای جانشین رژیم اسلامی متحد و تجهیز کند.
سومین دستور جلسه کنفرانس گزارش عملکرد تشکیلاتی بود که از طرف کمیته اجرایی به کنفرانس ارائه شد. در این مبحث بر انتشار مرتب و سر موقع نشریه سازمان، بهبود کمی و کیفی برنامه های تلویزیون “به پیش”، و راههای تامین مالی هزینه های تلویزیون از جمله جمع آوری کمک مالی از دوست داران برنامه های تلویزیون “به پیش” تاکید شد.
آخرین دستور جلسه کنفرانس انتخابات بود و کنفرانس با انتخاب دبیر شورای مرکزی و اعضای کمیته اجرایی به کار خود پایان داد.
کمیته اجرایی اتحاد سوسیالیستی کارگری
تیرماه 1397 – ژوئیه 2018
با مذاکره یا بدون مذاکره، در هر دو صورت رژیم اسلامی بازنده است
خامنه ای: مذاکره با آمریکا ممنوع است
روحانی: آمریکا “پل” مذاکره را بازسازی کند
رضا مقدم – ۲۷ مرداد ۱٣۹۷ – ۱٨ اوت ۲۰۱8
خامنه ای مذاکره با آمریکا را ممنوع کرد و برجام را اشتباه خواند اما حسن روحانی از آمریکا خواست تا “پل” های مذاکره را بازسازی کند. جمهوری اسلامی چه با مذاکره با آمریکا و چه بدون مذاکره، بازنده است.
تسلیم خامنه ای (نرمش قهرمانانه) به کشورهای “پنج به اضافه یک” از سر اجبار بود و نه انتخاب. تحریم نفتی و محرومیت از شبکه بانکی (سوئیفت) برای نقل و انتقال پول آخرین ضربه را به منبع اصلی درآمد رژیم اسلامی زد و خامنه ای برای حفظ نظام ناچار شد تا تسلیم شود و از جمله سانتریفیوژها را انبار و تونلهای نیروگاه آب سنگین اراک را با بتون پر کند. زیان مستقیم و غیر مستقیم حماقت حاکمان در راه اندازی پروژه اتمی هنوز غیر قابل محاسبه است.(1)
قبلا فرصت سوزیهای رژیم اسلامی زیانهای هنگفت اقتصادی در بر داشت اما اکنون با اقتصاد در حال فروپاشی ایران و حرکت مردم برای پایان دادن به عمر رژیم اسلامی از دیماه 96، هر فرصت سوزی عمر کلیت نظام را کاهش می دهد. پیروزی مردم بدون اشتباهات حاکمان میسر نیست و رژیم اسلامی می رود تا مانند اواخر حکومت شاه در مسیری قرار گیرد که فقط می تواند اشتباه کند.
موافقت و مخالفت با مذاکره با آمریکا هر دو نتایج زیان باری برای کل حاکمیت خواهد داشت. خامنه ای در مذاکره با آمریکا هیچ بردی ندارد و فقط می تواند تسلیم شود؛ بند و بساطش را از منطقه جمع کند، پس از پروژه اتمی، پروژه موشکی را هم با هزینه های دهها میلیارد دلاری تعطیل کند و قدرتش را به مرزهای ایران محدود سازد. و همه می دانند که این پایان ماجرا نیست و فشار برای تسلیم بیشتر ادامه خواهد یافت. به همین دلیل خامنه ای با قبول یک ریسک بزرگ به انتخابات نوامبر و شکست جمهورخواهان در انتخابات هر دو مجلس امید بسته است. وی می پندارد که با پیروزی بزرگ دمکراتها در انتخابات نوامبر، ترامپ استیضاح و برکنار شود و معاونش جانشین وی گردد و یا حداقل دمکراتها ترامپ را مهار کنند و در دور دوم نیز انتخاب نشود و یک دمکرات احتمالا وفادار به برجام به کاخ سفید برود. این اوج استیصال کل حاکمیت رژیم اسلامی است که سرنوشت خود را به روندی سپرده که کنترل و تاثیری بر آن ندارد.
دور اول تحریمها اقتصاد ایران را هدف گرفته اما دور دوم که از آبانماه آغاز میشود هدف عمده اش تحریم صادرات نفت است که اقتصاد رژیم اسلامی را هدف گرفته تا حتی پرداخت حقوق کارکنان دولت و بسیجی ها و عوامل سرکوبش هم دشوار گردد. از نظر حتی اقتصاد دانان خود رژیم، اقتصاد ایران در آستانه فروپاشی است و هر آن ممکن است از هم بپاشد. مبارزه مردم برای پایان دادن به عمر رژیم اسلامی که از دیماه 96 کلید خورده زمان زیادی برای رژیم اسلامی باقی نگذاشته است. اگر نتایج انتخابات نوامبر دو مجلس آمریکا مطابق پیش بینی رژیم اسلامی نباشد هنوز به مخالفت خود با مذاکره و تسلیم ادامه می دهد؟ رژیم اسلامی برای حفظ حاکمیت ننگینش هر اقدام پنهان و آشکاری خواهد کرد.
————————
زیر نویس:
1 – حسین موسویان، سفیر وقت رژیم اسلامی در آلمان در زمان کشتار میکونوس در گفتگو با نفت خبر:
از یک طرف هزینه ها واقعا غیر قابل محاسبه بود چون ایران مجبور بود از طرق غیررسمی و از بازار سیاه نیازهای تکنولوژی هسته ای خود را تامین کند. از طرف دیگر هم تخصص و تجربه کافی وجود نداشت. … در آن مقطع ایران به داوری بین المللی در یک کشور اروپایی هم علیه زیمنس آلمان شکایتی تسلیم کرده بود. تا اینکه در یکی از سفرهای آقای ولایتی به آلمان و در دیداری که با آقای کهل صدر اعظم آلمان داشتیم، کهل به ایشان گفت که ما قادر به تکمیل نیروگاه هسته ای بوشهر نیستیم منتهی برای حل و فصل دوستانه این اختلاف حاضریم یک نیروگاه سیکل ترکیبی بخاری گازی ۱۰۰۰ مگاواتی بعنوان جایگزین به ایران بدهیم. ارزش این نیروگاه در آن زمان حدود ۲ میلیارد مارک بود. آقای ولایتی پیشنهاد را در تهران مطرح کرد و موافقت نشد. من به تهران آمدم و خدمت مرحوم آقای هاشمی رئیس جمهور وقت رسیدم و گفتم آمریکاییها نخواهند گذاشت که نیروگاه بوشهر را تکمیل کنند لذا بهتر است به آلمانها بگوییم بجای یک نیروگاه ۱۰۰۰ مگاواتی، دو نیروگاه با ظرفیت ۲۰۰۰ مگاوات بعنوان جایگزین بدهند و مصالحه کنیم. مرحوم آقای هاشمی یک نامه ای را نشان من داد که از مراجع رسمی به ایشان گزارش داده بودند که ایران در دعوای داوری علیه زیمنس آلمان ۱۶ میلیارد مارک برنده خواهد شد. بعد به من فرمود من اعتمادی به این گزارش ندارم اما اگر ما حتی ۲۰۰۰ مگاوات بگیریم حدود ۴ میلیارد مارک خواهد بود لاکن بعد شما را متهم به زد و بند با آلمانها خواهند کرد، برایتان پرونده سازی خواهند کرد و اذیتتان خواهند کرد و نهایتا هم توافق با طرف آلمانی را بهم خواهند زد. لذا بهتر است شما هم پیگیری نکنید و منتظر دعوی در داوری بین المللی باشیم. خوب چند سال طول کشید و داوری بین المللی در اروپا به نفع آلمان ها رای داد و ایران یک دلار هم نتوانست خسارت بگیرد و صدای کسی هم درنیامد.
به نقل از “به پیش!”، نشریه اتحاد سوسیالیستی کارگری، شماره 94، سه شنبه 30 مرداد 1397، 21 اوت 2018