اکتبر- ۲۸ مرداد: سالگرد هجوم نظامی به کردستان (مصاحبه با رحمان حسین زاده)

 

 ۲۸ مرداد: سالگرد هجوم نظامی به کردستان

(مصاحبه با رحمان حسین زاده)

 

اکتبر: ۲۸مرداد سالروز حمله وحشیانه جمهوری اسلامی به کردستان است. در ۲۸ مرداد سال ۵۸ خمینی فرمان جهاد علیه مردم کردستان صادر کرد.  این حمله با چه هدفی صورت گرفت.  چه دستاوردهایی از مردم گرفته شد؟جایگاه مقاومت و مبارزه وسیعی را که در مقابل هجوم جمهوری اسلامی به کردستان شکل گرفت، چگونه می بینید؟

رحمان حسین زاده: سرکوب یک عرصه بسیار مهم تداوم آزادی و انقلاب سال ۵۷ هدف فوری هجوم نظامی جمهوری اسلامی به کردستان بود. لازمست موضوع را بیشتر توضیح دهم. واقعیت اینست، جنبش و مبارزات رادیکال و چپ گرایانه مردم در کردستان ( و نه یک جنبش علی العموم) در مقطع انقلاب بهمن ماه ۵۷ و ادامه آن در چند ماهه بعد از آن در واقع تداوم مبارزات رادیکال و انقلابی علیه استبداد و ارتجاع تازه به قدرت رسیده و در دفاع از اهداف آزادیخواهانه ای بود که نیروهای آزادیخواه و رادیکال و چپ در سراسرایران در انقلاب ۵۷ مدنظرداشتند، که ضد انقلاب اسلامی گام به گام آن را سرکوب و به عقب رانده بود. نیرهای آزادیخواه به درست عنوان، “سنگر انقلاب” را بر روی تداوم مبارزه رادیکال مردم در کردستان گذاشته بودند. هدف بلاواسطه و عاجل هجوم نظامی جمهوری اسلامی به دستور خمینی جنایتکار در ۲۸ مرداد ۵۸ و تصرف شهرهای کردستان توسط ارتش وسپاه پاسداران تلاش برای سرکوب این آخرین عرصه سنگر انقلاب مردم ایران و کردستان بود. حمله به دستاوردهایی بود که به همت جنبش رادیکال، آزادیخواهانه  و چپ در حیات سیاسی و اجتماعی مردم کردستان در همان چند ماه به دست آمده بود. در آن مدت کوتاه آزادیهای وسیع سیاسی، اتحاد و تشکل کارگری و توده ای، اعمال اراده مستقیم توده کارگر و مردم در اداره امور جامعه و به دست گرفتن سرنوشت خود بخشا از کانال شوراها و نهادهای مستقیما مورد انتخاب و مسلح خود، جنب و جوش وسیع مبارزاتی توده کارگر و زنان و مردان زحمتکش شهر و روستاها، گسترش و تعمیق مبارزه طبقاتی و ارتقاء خودآگاهی طبقاتی و سیاسی و حق طلبانه، تقابل با ارتجاع مذهبی و غیر مذهبی محلی و جنبشها و سنتهای عقب مانده، نقد و افشای هر چند نارسای ناسیونالیسم و حزب دمکرات به عنوان تحزب آن،  به میدان آمدن وسیع زنان به عرصه مبارزات سیاسی و اجتماعی، پایان گرفتن عملی ستم ملی و در یک تصویر کلی پایان استبدادو اختناق و دیکتاتوری و پایان اعمال حاکمیت از بالای سر مردم ولو کوتاه مدت تجربه شد. اینها دستاوردهایی بود، که ضد انقلاب اسلامی تازه به قدرت رسیده و ارتجاع محلی ظرفیت تحمل آن را نداشتند.به همین دلیل از همان فردای انقلاب 57 هیئت حاکمه بورژوایی و ارتجاعی جدید با دولت موقت و بعدا غیر موقت آن و با همگامی ارتجاع مذهبی و مکتب قرآنی ، و آخرین پس مانده های عشایر و فئودالها و قیاده موقت علیه مردم کردستان و دستاوردهای پیشرو آن مدواما توطئه چیدند. نهایتا حمله نظامی به کردستان این روند قدرتمند تر شدن صف آزادیخواهی و تداوم انقلاب با پتانسیل قوی چپ را قیچی کرد. ناگفته نماند حمله نظامی به کردستان در ۲۸ مرداد ۵۸ خلق الساعه اتفاق نیفتاد. قبل از آن جمهوری اسلامی تعرض به زنان و حقوق زنان، حمله به کارگران بیکار تهران و اصفهان در همان اول ماه قدرت گیری خود در اسفند ۵۷ را سازمان داد. در ادامه در فروردین و بهار ۵۸ جنگ خونین سنندج و ترکمن صحرا را سازمان داد. سرکوب و اسلامی کردن دانشگاههای سراسر ایران را در دستور گذاشت.  حمله به سازمانهای چپ و رادیکال سراسری را در دستور گذاشت. به منظور تحمیل حاکمیت سیاه و اسلامی خود، مضحکه “رفراندوم آری یا نه ” به جمهوری اسلامی را سازمان داد. (مردم کردستان در مضحکه رفراندوم شرکت نکردند) حمله و کشتن مردم در ۲۳ تیر مریوان و دهها طرح و توطئه ارتجاعی دیگر را در سراسر ایران و کردستان به اجرا گذاشت. حاصل مجموعه این اقدامات و حمله نظامی به کردستان ، سرکوب انقلاب و تحمیل حاکمیت بورژوا اسلامی مورد حمایت قدرتهای جهانی و ارتجاع محلی بود.

اما این یک تصویر از تحولات مهم آن دوره است. تصویر مهمتر شکل گیری  مقاومت  و مبارزات توده ای و مسلحانه دردفاع از دستاوردهای آزادیخواهانه انقلاب ۵۷ و مقابله با تعرض جمهوری اسلامی به اراده مردم کردستان برای به دست گرفتن سرنوشت خود بود. عروج جنبش مقاومت توده ای و مسلحانه در مقطع ۲۸ مرداد ۵۸ و بعد از آن اساسا به ابتکار کمونیستها و کومه له ممکن شد. بیانیه “خلق کرد در بوته آزمایش” که توسط  رهبری وقت کومه له صادر شد، از نظرمن مانیفست و پلاتفرم اولیه شکل دادن به جنبش مقاومت توده ای و مسلحانه به ابتکار کمونیستها در آن دوره بود. به نظر من اگر قطب چپ و مشخصا کومه له تصمیم به سازماندهی مقاومت و تداوم مبارزه در ابعاد توده ای و مسلحانه را نمیگرفت، قطب راست و مشخصا حزب دمکرات کردستان به چنین کاری دست نمیزد. این فقط ادعای تحلیلی من نیست، کارکرد حزب دمکرات در مقطع انقلاب ۵۷ وضدیت و کارشکنی او در مقابل مبارزات رادیکال توده کارگر و مردم زحمتکش و برای مقابله با قدرتمند شدن شدن نیروها  و ترند چپ و سوسیالیستی در چند ماهه قبل از تهاجم ۲۸ مرداد با دهها فاکت بزرگ سیاسی و اجتماعی که در حافظه جامعه و ما فعالین سیاسی و مبارزین آن دوره ثبت شده این واقعیت را اثبات میکند. به سهم خود بارها در این مورد نوشتم و اگر لازم باشد این اقعیت را برای نسل جوان و مبارز این دوره دوباره بازگو میکنیم. حزب دمکرات در آن دوره طبق  هدف و پلاتفرم شناخته شده ناسیونالیسم کرد در تلاش برای شریک شدن در قدرت سیاسی با حاکمیت اسلامی تازه به قدرت رسیده، با اندک امتیازات سیاسی و فرهنگی بود. بر روی این موضوع مانوور میکرد.  خود را برای سازماندهی و مقاومت توده ای و مسلحانه آماده نکرده بود، بلکه به آن تحمیل شد. همین جا لازمست تاکید کنم، در بطن تظاهراتهای توده ای علیه رژیم سلطنت و برای سرنگونی آن و سپس در تداوم مبارزه انقلابی علیه جمهوری اسلامی و ارتجاح محلی جنبش رادیکال و سوسیالیستی  مبتکرانه و متفاوت و متمایز از جنبش ناسیونالیستی و راست جامعه کردستان در صحنه حاضر بود. از آن دوره تاکنون صحنه مبارزه سیاسی کردستان شاهد عرض اندام دو جنبش متفاوت از هم، در یک طرف جنبش چپ  و سوسیالیستی و در طرف دیگر جنبش  راست و ناسیونالیستی است.

در پاسخ بخش آخر سئوالتان تاکید میکنم که سازماندهی مقاومت مسلحانه و مبارزات توده ای در مقابل جمهوری اسلامی، جایگاه بسیار مهمی در سد کردن تعرض افسار گسیخته او برای  سرکوب سریع و شتابان سنگر انقلاب و مبارزه مردم کردستان و ایران داشت. تعرض نظامی جمهوری اسلامی بعد از سه ماه شکست خورد. پیروزی برای مقاومت و مبارزه حق طلبانه مردم کردستان و نیروهای سیاسی و مسلح به دست آمد. شکست خمینی و ضد انقلاب به قدرت رسیده در جنگ سه ماهه، بسیاری از توطئه ها و معادلات ارتجاعی جمهوری اسلامی را علیه مردم ایران و کردستان به هم زد. نه تنها در کردستان، بلکه در سطح سراسری هم بار دیگر و به نحو تعیین کننده ای تناسب قوا به نفع جبهه مبارزه علیه رژیم اسلامی  و به نفع نیروهای رادیکال و انقلابی چرخید. روند سرکوب انقلاب و بازپس گیری دستاوردهای آن در سطح سراسری به شدت کند شد. جنبش کارگری و جنبشهای رادیکال اجتماعی و نیروهای اپوزیسیون و مشخصا نیروهای چپ و سوسیالیست نفسی تازه کردند. فرصت فعالیت و ابراز وجود بیشتر پیدا کردند. این روند تا سرکوب خشن ۳۰ خرداد ۶۰ ادامه پیدا کرد. در خود کردستان بعد از جنگ سه ماهه حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی برچیده شد. مردم شهرو روستاهای کردستان در فضایی آزاد، همانند چند ماهه بعد از انقلاب ۵۷  فرصت به دست گرفتن سرنوشت و اعمال مستقیم حاکمیت خود را ولو کوتاه مدت پیدا کرده و دستاوردهای آن دوره که بالاتر به آن اشاره کردم، کاملتر و وسیعتر تجربه کردند.

در خاتمه ۲۸ مرداد ۵۸ حاوی پیام بسیار مهم و تعیین کننده ای بود. پیام سازماندهی مقاومت و مبارزه برای آزادی و انقلاب. سازماندهی جنبش ومبارزه متفاوت به دور از محاسبات و معامله گریهای جنبش راست و ناسیونالیستی .  پیام ممکن بودن سازماندهی جنبش توده ای و اجتماعی سیاسی ونظامی علیه حاکمیت ارتجاع تازه به قدرت رسیده که به نام انقلاب، سرکوب انقلاب مردم ایران را و یکی از حلقه های مهم تداوم آن یعنی مبارزه مردم در کردستان که بدرست کمونیستها و آزادیخواهان ایران نام “سنگر انقلاب” بر آن نهاده بودند را در دستور داشت. سی سال قبل دقیقا به همت و ابتکار کمونیستها و آزادیخواهان در کردستان راه متفاوت و امید بخشی پیش پای مردم خواهان تداوم انقلاب و تشنه آزادی و رفاه و سعادت  گذاشته شد و اکنون در دوران تعیین کننده و حساس به سرانجام رساندن این راه هستیم.

 

 

 

 

اکتبر:مدتی است همکاری با کومه له – سازمان کردستان حزب کمونیست ایران آغاز شده و تا کنون دو نشست در این رابطه برگزار شده است . هدف از این همکاری در شرایط سیاسی امروز کردستان چه هست؟. ارزیابی تاکنونی شما از این همکاری چگونه هست و انتظار شما از ادامه این همکاری چه می تواند باشد ؟

رحمان حسین زاده: تحولات سیاسی تعیین کننده و سریع در جامعه ایران و کردستان، همکاری نیروهای چپ و کمونیست را ضروری کرده است. بر این اساس تلاش برای شکل دادن به همکاری نیروهای چپ و کمونیست در سطح سراسری و همچنین در کردستان بنا به بعضی ویژگیها و از جمله موقعیت مساعدتر جریان کمونیستی و سوسیالیستی  بخشی از تلاش مبارزاتی ما برای پاسخگویی به سطحی از نیازهای مبرم جنبش سرنگونی وآزادیخواهانه جاری علیه جمهوری اسلامی است. ما بر این باوریم، در مسیر و پروسه سرنگون کردن جمهوری اسلامی و حتی فردای بعد از سرنگونی قطب بندی چپ و راست در ابعاد ماکروی سیاسی در تقابل با جمهوری اسلامی شفافتر و متمایز تر در مقابل هم قرار میگیرند. جنبش سرنگونی و اعتراضات توده ای علیه جمهوری اسلامی، جنبشی همه با هم نیست و نخواهد بود. صف بندی چپ و راست با افق و سیاست و تاکتیک و ترکیب اجتماعی و کاراکتر و رهبری متمایز از هم یک واقعیت عینی است. هم اکنون پایه های این صف بندی را در بطن اعتراضات و تظاهراتهای توده ای بزرگ در شهرها می بینیم. با هر درجه از پیشروی و تغییر تناسب قوا به نفع مبارزه جویی مردم، در ابعاد ماکروی سیاسی این صف بندی شفافتر ابراز وجود خواهد داشت و خود ما به عنوان نیروی فعاله چپ و کمونیست باید کاری کنیم این صف بندی متمایز و شفافتربه نفع اردوی چپ و سوسیالیستی تعمیق و گسترش یابد. با تشدید مبارزه علیه جمهوری اسلامی و پاگذاشتن به دوره انقلابی، جامعه در مقابل انتخاب بین آلترناتیو چپ و آلترنایو راست قرارمیگیرد.در نتیجه ما موظفیم کاری کنیم که آلترناتیوچپ و سوسیالیستی قابل انتخاب باشد. در حال حاضر نه حزب ما و نه هیچ حزب چپ و کمونیستی دیگر به تنهایی نمیتواند اردوی وسیع چپ و سوسیالیستی را تحت پوشش قرار دهد و نمایندگی کند. در نتیجه موظفیم بر اساس اشتراکاتمان آلترناتیو چپ و سوسیالیستی را برجسته و قابل انتخاب کنیم. از این سر تقویت اردوی چپ و شکل دادن به همکاری بین سازمانها و نیروهای چپ و کمونیست که از سابقه روشن و بی ابهامی علیه جمهوری اسلامی و تلاش برای سرنگونی آن برخوردارند و به راه حل کارگری و سوسیالیستی برای آینده ایران بعد از جمهوری اسلامی معتقدند، بسیار مفید میدانیم. براین اساس مدتی است همکاری با نیروهای چپ و کمونیست در سطح سراسری و در کردستان با کومه له را تعقیب میکنیم. همکاری کمیته کردستان حزب ما و کومه له در این چهارچوب و البته براساس ضرورتهای بسیار عاجل مبارزه در کردستان علیه جمهوری اسلامی و در تمایز با جبهه راست ناسیونالیستی اهمیت جدی دارد. هر دو طرف واقفیم، که این همکاری نباید فقط به ما دو جریان در کردستان محدود شود، سازمانها و جریانات و محافل چپ و سوسیالیست دیگر در جامعه کردستان هستند، که میتوانند در چهارچوب این همکاری قرار بگیرند. در دیالوگهای تاکنونی با کومه له هر دو بر این مسئله تاکید کردیم و داریم برای جلب دیگر نیروهای چپ و کمونیست به این همکاری تلاش کنیم. در پاسخ  بخش دوم  سئوالتان ابتدا باید تاکید کنم، اقدام برای  شروع این همکاری مهم است، اما دیر شروع کردیم و اکنون هم کند می جنبیم. سیر سریع تحولات سیاسی، سرعت عمل بیشتری را میطلبد. به نظرم باید تعجیل کرد. اولا و هم اکنون در موارد مشخص مسائل مبارزاتی عاجل جامعه ، همکاری مشخص و موثر را در دستور گذاشت. ثانیا چهارچوب همکاری نیروهای چپ و کمونیست در کردستان را در پلاتفرمی مدون و رو به جامعه اعلام کرد، ثالثا، بر اساس چنین پلاتفرم و موازینی جریانات،سازمانها و محافل  چپ و کمونیست علاقمند در نهاد همکاری این نیروها، همگامی و اقدامات خود را اعلام کنند و فعالانه و مبتکرانه پروژه ها و اقدامات مشترک  مبارزاتی را در دستور بگذارند.

***