شهلا دانشفر-تحریم ها و بیکارسازی ها

انترناسیونال ٧٧٧

شهلا دانشفر

تحریم ها و بیکارسازی ها

علی ربیعی وزیر قبلی دولت روحانی که در دل بالا گرفتن نزاعهای حکومتی اخیرا از کار برکنار شد، خطاب به حریف مقابلش با گفتن اینکه “ما در یک جنگ واقعی وارد شده ایم” و باید با مردم “صادقانه صحبت کرد، بقول خودش لب به سخن گفتن باز کرد و از خطر بیکاری یک میلیون کارگر در نتیجه بازگشت تحریم ها خبر داد.

علی اکبر رواقی، رئیس کانون شوراهای اسلامی کار استان کرمان، در گفت‌و‌گو با ایلنا میگوید: “کم نیستند واحدهای تولیدی ایران که در سال‌ها و ماه‌های گذشته یا توان پرداخت دستمزد کارکنان و کارگران خود را نداشتند و یا اعلام ورشکستگی کردند”. او در ادامه سخنانش میگوید: “بررسی‌های جلسات کمیسیون کارگری نشان می‌دهد که ٥٢ واحد بحران‌زده کوچک و بزرگ در استان کرمان وجود دارد که با مشکلاتی نظیر نوسانات نرخ ارز، تامین مواد اولیه و معوقات بانکی مواجه هستند”.

مازیار بیگلو دبیر انجمن قطعه سازان از شروع موج بیکارسازی ٤٥٠ هزار کارگر در قطعه سازی ها وافت ٨٠ درصدی تولید در خودرو سازی ها خبر میدهد. به گفته بیگلو از شروع سال جاری تا به امروز ١٤ هزار کارگر در این صنایع  بیکار شده‌اند و  شرکت قطعه‌سازی کروز با ٣٥٠٠  کارگر تعطیل میشود.

در همین راستا علی خدایی، عضو هیئت مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی در گفت‌وگویی با ایلنا در بیست و چهارم مرداد  ضمن اشاره به همین موضوع میگوید: “شرکت‌ها بهانه می‌آورند که در جنگ اقتصادی هستیم و دشمن کمرمان را شکسته است. بهانه می‌آورند که داریم ضرر می‌دهیم. بهانه می‌آورند که دولت پشت‌مان نیست. پرسش این است که ١٠٠ هزار میلیارد تومان رانتی که از محل واردات با دلار ٤ هزار و ٢٠٠ تومانی نصیب شرکت‌ها شده کجا رفته است؟ مگر همین مونتاژکاران و خودروسازان نبودند که براساس آمار گمرک در سه‌ماهه منتهی به پایان خردادماه سال جاری با ارز ٤ هزار و ٢٠٠ تومانی که باید برای کالاهای اساسی اختصاص می‌یافت، حدود ٧٨٠ میلیون دلار انواع قطعات خودرو را به کشور وارد کردند؟”

یک موضوع اصلی جدال حکومتیان در این آمار و ارقامی که به سر یکدیگر میکوبند، جنگ هویتی شان بر سر موضوع رابطه با آمریکا و غرب است. از جمله خامنه ای در همین روزهای اخیر از اینکه اشتباه کرد که به برجام رضایت داد به غلط کردم افتاد و جناح مقابل نیز از اینکه جمهوری اسلامی ٤٠ سال تمام راه اشتباه رفته و به جای تعامل با دنیا انزوا را برگزیده است، داد سخن میدهد. اما با برجام و یا بی برجام چیزی جز فقر، فلاکت و بی تامینی و محرومیت از اولیه ترین نیازهای زندگی، نصیب مردم نشده است. این حکومتی است که با بحران اقتصادی زاده شده و با انداختن هر روز بیشتر بار آن بر گرده کارگران و کل مردم استثمار را به نقطه غیرقابل تحملش رسانده است.  حول اینکه با برجام اقتصاد شکوفا خواهد شد و با جذب سرمایه های غرب اشتغال ایجاد میشود جنجال ها  کردند، اما اقتصاد رژیم اسلامی همچنان در بن بست خود دست و پا زد و امروز به باتلاقی تبدیل شده است. اکنون هم که تحریم ها باز میگردد، باز این مردم هستند که قربانی میشوند. از جمله یک بازتاب مهم این تحریمها بالا رفتن بیسابقه نرخ ارز و سقوط  ریال بود که بار دیگر صف اعتراض مردم را در شهرهای مختلف علیه فقر، بیکاری و جهنمی که جمهوری اسلامی به پا کرده است، به خیابان کشاند. همچنین همانطور که اشاره کردم بنا بر اظهارات خود مقامات حکومتی موجی از بیکارسازیها نیز در پیش است.

اما اظهارات فوق از سوی حکومتیان بیش از بیش صف متشتت و بهم ریخته آنان و ابعاد دیگری از دزدیها و رانت خواری هایشان را مقابل چشم جامعه قرار میدهد. این اظهارات بیش از بیش از بحران همه جانبه سیاسی و اقتصادی این حکومت که اقتصادش به گل نشسته است، پرده بر میدارد.  این اظهارات در عین حال برای کارگران و کل جامعه هشدار دهنده است و مقابله سازمانیافته و قدرتمند کارگری و کل جامعه را طلب میکند.

واقعیت اینست که رابطه با آمریکا یک پارادوکس لاینحل برای حکومت اسلامی و هم برای آمریکاست. از یک طرف جمهوری اسلامی به رابطه با غرب نیاز دارد تا بتواند به بازار جهانی راه پیدا کند و اقتصاد مرده اش را تکانی دهد. از سوی دیگر هویت این رژیم ضدیت با آمریکا و غرب تعریف شده است و این هویتی است که تروریسم اسلامی در منطقه از آن تغذیه میکند. در داخل نیز دشمنی با آمریکا همواره چماقی برای سرکوب مردم بوده است. موضوع اینجاست که در منگنه این تناقض و در بازار بخور بخورهای حکومتیان و دزدی ها و چپاولگری هایشان، اقتصاد رژیم اسلامی به بن بست کامل رسیده است. از همین روست که این جدال امروز به نقطه اوج خود رسیده است. در مقابل این شرایط مردمی قرار دارند که زندگی شان به اوج تباهی رسیده است. بیکاری بیداد میکند و آمارها از موج جدید بیکارسازیها گزارش میدهد. در تقابل با این شرایط است که جنبش سرنگونی با خیزش دیماه با قدرت بیشتر دوباره سر بلند کرد و امروز یک شعار اعتراضی مردم مرگ بر بیکاری، مرگ بر گرانی است. در مقابل این شرایط است که مردم با شعار “همش میگن آمریکاست، دشمن ما همین جاست”، کل حاکمیت را به چالش میکشند.

بنابراین پاسخ کارگران و مردم در برابر جهنمی که جمهوری اسلامی به پا کرده است، فشرده کردن اعتراضات و جارو کردن کل بساط سرمایه داران مفتخور حاکم است.

همین امروز هزاران کارگر خودرو سازیها که زندگی و معاششان چنین به خطر افتاده و بیکارسازیها تهدیدشان میکند، با خانواده هایشان نیروی بزرگی هستند که باید در دفاع از معیشتشان به میدان آیند و سدی در مقابل بیکارسازیهایی که در راه است بشوند. جمعیت میلیونی نیروی بیکار که هر روز بر شمارشان اضافه میشود، باید به تدارک اعتراضی سراسری برخیزند و با متحد کردن صف اعتراض خود علیه فقر و فلاکتی که زندگی و هستی شان را دارد به تباهی میبرد بایستند.

در تقابل با این وضعیت اعتصاب سراسری کارگری یک پاسخ فوری است. باید شوراهای اعتراضات را در همه جا به پا کرد. نیروی وسیع میلیونی خود را در گروههای مدیای اجتماعی گرد آورد و به استقبالش رفت. همه شواهد حکایت از سیر انقلابی اوضاع دارد، مردم هر روز با خیزش های انقلابی خود در این شهر و در آن شهر به میدان می آیند، با سازماندهی شوراهای اعتراضات در تمام شهرها و با اعلام خواستهای فوری و اهداف فوری انقلابمان به میدان آییم و کل بساط جهنمی جمهوری اسلامی را جارو کنیم.

چهار دهه است که جمهوری اسلامی بر گرده مردم حکومت کرده است و استثمار و توحش و بردگی را به نقطه بی نهایت رسانده است. این حکومتی است که پایه و اساسش بر دزدی، رانت خواری و چپاول جامعه بنا شده و زندگی مردم را به قعر نابودی کشانده است. مردم کل این بساط جهنمی را نمی خواهند.