نسان نودینیان نگاه هفته : مجموعه ای از رویدادهای هفته در شهرهای کردستان

نگاه هفته :  مجموعه ای از رویدادهای هفته در شهرهای کردستان

 

نسان نودینیان

این شماره نگاه هفته در تب و تاب مراسمهای نوروزی در شهرهای کردستان منتشر میشود.  جشنهای نوروزی و چهارشنبه سوری و تجمعات اعتراضی در شهرهای کردستان در ابعاد وسیع و در بیشتر شهر و شهرک ها و محلات شهرها برگزار شد.  عليرغم هشدار و منبر رفتن آخوند و مروجين اسلامي در كردستان(از جمله عادل نجفيان سرپرست سازمان تبليغات اسلامي بوكان كه گفته بود؛ « ما به عنوان آمادگی برای نوروز در چارچوب فرهنگ اسلامی نباید به خاطر پرداختن به برخی از امور از ارزش‌های اصیل اسلامی که در آن تعریف شده غفلت کنیم. و در نوروز، مردم باید از رسومی که با مفاهیم اسلامی مغایرت دارد پرهیز کنند.»  مقررات اسلامی و فضای امنیتی زیر پا گذاشته شدند. دختر و پسر و زن و مرد در فضای آزاد شده از سلطه نیروهای رژیم دست در دست هم به شادی و تجمع و جش و هلهله پرداختند. در شهر و روستاهای سنندج، سردشت، ربط، سیسر، مهاباد، بوکان، سقز، کامیاران، دیوانداره، مریوان، روستای “چور و ننه”، سروآباد و ساحل رودخانه “زریوار” ده ها هزار نفر به رقص و پایکوبی و شادی پرداختند. در تعدادی از این مراسمها پارچه های سیاه به عنوان سمبل پوشش اسلامی و حجاب سوزانده شد. مراسم های چهارشنبه سوری و نوروز امسال با جلوه هایی از اعتماد به نفس و قدرت مردم به نمایش گذاشته شد.  

 ــــــــــــــــــــــ

از رويداد هاي مهم هفته گذاشته پيام “عبدالله اوجلان” و انعكاس اين پيام در تركيه و رسانه ها و بازتاب آن در سازمان و احزاب سياسي در كردستان است. بالاخره مساله ناسيوناليسم و كرد در كردستان تركيه وارد فاز و دوره جديدي شده است. فاز جديد افول افق ناسيوناليسم نوع پ. كاكا. و باز شدن افق جديدي در جامعه و در كل تركيه در ارتباط با ابراز وجود سازمانهاي چپ و كمونيستي و قائل شدن آنها به حل “مساله كرد” است. در ٢٨ سال گذشته اين پ. كاكا است كه حرف نهايي را در ارتباط با مساله كرد در كردستان تركيه زده است.  بعبارت ديگر هژموني سياسي اين سازمان در كردستان و نزد احزاب ناسيوناليستي از نفوز و قدرت مشخص برخوردار بوده است. با دستگيري عبدالله اوجلان در سال ١٩٩٩ ترك و شكاف جدي در صفوف پ. كاكا ايجاد ميشود. اما، دولت تركيه كماكان بر سياست شونيستي ادامه داده و با دستگيري اوجلان كه ضربه سنگين به ساختار “رهبري” پ. كاكا است، به حملات نظامي خود از طريق هوايي و زميني ادامه داده و در موارد زيادي تعداد زيادي از نيروهاي مسلح پ. كاكا را دسته جمعي قتل عام كرده است. و از تبعات ديگر سرنوشت پ. كاكا بعد از ١٩٩٩(دستگيري عبدالله اوجلان) چند شاخه شدن اين سازمان است. با وجود تمام اين اتفاقات و رويدادهاي سياسي و سازماني كماكان مردم در كردستان تركيه اعتراض به ستم ملي را ابراز، و در موارد زيادي در شكل اعتراضات وسيع و توده اي در شكل تظاهرات ابراز وجود كرده اند. چند ماه قبل در حمايت از اعتصاب ده ها زنداني سياسي كرد در زندانها اين اعتراضات به اوج خود رسيد. و همزمان با اوجگيري اين اعتراضات در شهرها و در زندانها، مساله مذاكرات رئيس اداره اطلاعات دولت مركزي تركيه با عبدالله اوجلان مطرح و بر فضاي اعتراضي شهرها سايه افكند. «اين مذاكرات كه در قالب ميانجيگري دولت مركزي و تعدادي از اضصاي پارلماني كرد درزندان امرالي –در استان بورسا – انجام شد».  ناسيوناليسم كرد در تركيه در طول حياتش بدنبال تيولداري كردستان بعنوان يك سرزمين بوده است.  فاقد افق و برنامه براي جامعه مدني و حق دخالت شهروندان كردستان تركيه در تعيين حق سرنوشت و حل مساله كرد در شكل رفراندوم بوده. پيام نوروزي عبدالله اوجلان را نميتوان در چارچوب همين تيولداري هم تعريف كرد. اشاره به چند فاكتور در همين رابطه ضروري است؛ ـ قاعده تاكنون موجود در عرف و عادات بين المللي وارد شدن به مذاكره و اعلام آتش بس در گرو ايجاد پيش زمينه ها و شروط معيني از جمله آزادي زندانيان سياسي و يا بيرون كشيدن نيروهاي اشغالگر دولت مركزي و يا ايجاد فضاي باز سياسي و پايان دادن به نظامي و امنيتي كردن شهرها،  است كه دو طرف مذاكره كننده را بر سر ميز مذاكره خواهد آورد. رابطه پ.كاكا با دولت مركزي نتيجه اين “قاعده” نبوده است. ـ عليرغم انتشار پيام اوجلان و قبول آتش بس توسط فرمانده نظامي پ. كاكا در كوه هاي قنديل، رابطه ديپلماتيك ـ مذاكره اي دولت مركزي و پ.كاكا پيشرفتي نكرده است. دولت اعلام كرده است كه “عفو عمومي” در ارتباط با آزادي زندانيان سياسي را نمي پذيرد. هيچ سند و اطلاعيه اي رسمي كه قبول آتش بس توسط دولت مركزي  دولت تركيه منتشر نشده و تاكنون در كلام و در ارائه سند هنوز حاضر نشده امتيازات و يا حقوق معيني را اعلام كند. «تنها مورد مورد توافق و علني اين است كه نيروهاي پ.كاكا كوه‌هاي قنديل و مناطق كوهستاني تركيه را به سمت منطقه كردستان عراق ترك مي‌كنند كه مسعود بارزاني رئيس اين منطقه مراقبت از آنها را برعهده مي‌گيرد».   رژه و مارش نوروزي هزاران نفر از شهروندان كرد در “دياربكر” كه در فضاي كمتر امنيتي كردن شهرها و دياربكر تحت كنترل پليس و دولت مركزي انجام شد بواسطه اعلام علني و شنيدن پيام اوجلان انجام گرفت. كردستان تركيه هنوز اشغال شده است. و هنوز سيماي امينتي و حقوق شهروندي در شهرهاي كردستان تركيه مثل سابق است.  تحرك ارتش تركيه و آرايش نيروهاي امنيتي هنوز تغييري نكرده است. اين اوجلان و افق ناسيوناليسم و پ.كاكا است كه تغيير كرده و در انتهاي مسير تاكنون موجودش قرار گرفته اند.  ايندوره دوره سخت و در گرو خنثي كردن افكار و آرا پان تركيستها در تركيه و تلاشي است براي برسميت شناختن ـ حقوق مساوي شهروندي ـ.  “مشکل تاريخى مردم کردستان اينست که تحول سياسى- حزبى اين جامعه از تحول مدنى- فکرى آن عقب مانده است. مردمى متمدن، امروزى و فهيم، اسير ناسيوناليسمى عشيره‌اى‌اند که دنبالچه دول ستمگر منطقه است و جلوى رشد سياسى و ايجاد ساختارهاى نوين مبارزه براى آزادى و برابرى را با خشونت گرفته است. چاره کار رشد سوسياليسم و کمونيسم کارگرى…. است”.  اكنون مسير پيشروي بسوي رشد سياسي و ايجاد ساختارهاي نوين مبارزه براي آزادي و برابري باز ميشود. ايجاد سازمانهاي چپ و كمونيستي محوريترين فعاليت كمونيسم كارگري در منطقه است.  پاسخ اصولى انقلاب کارگرى در منطقه و ختم هر نوع تبعيض، از جمله تبعيض ملى و قومى است. وقتى انسانها آنقدر آزاد باشند که هر کس بعنوان خودش، بعنوان انسانى با هويت و مشخصات فردى خويش، معتبر و محترم باشد، ديگر مردم نيازى نخواهند داشت تا براى احساس امنيت و حرمت براى خود هويتهاى ملى و مذهبى و نژادى و قومى بتراشند. پاسخ اصولى به ستم و تبعيض، کمونيسم است. اما در غياب چنين پاسخى، هنوز ميتوان به شرايطى به مراتب انسانى تر و عادلانه تر از امروز دست يافت. در کردستان تركيه بايد مردم اين حق را داشته باشند که در رفراندومى آزاد، درباره جدائى يا ماندن با اين کشورتصميم بگيرند. واقعيت اين است که ناسيوناليسم کرد و سلطه سازمانهاى ناسيوناليست و بعضا حتى عشيرتى، بر زندگى سياسى مردم کردستان، محصول جبرى ستم ملى است. يک کشور مستقل در کردستان تركيه، سازمانهاي ناسيوناليستي و بازمانده هاي پ.كاكا، بسرعت منزوى ميشوند و احزاب سياسى مدرن و بخصوص احزاب و سازمانهاى چپ و کارگرى به جلوى صحنه سياسى خواهند آمد. ميداندارى ناسيوناليسم كرد، محصول تبعى و فرعى و جبرى رژيم هاى مرتجع از قبيل دولت اردوغان و ژنرالهاي ارتش در تركيه است. دوره نوين دوره جدال شهروندان مدرن جامعه در كردستان تركيه و ابراز وجود احزاب كمونيستي و راديكال، است.

در اين شماره نگاه هفته بخشهايي از انعكاس خبري پيام نوروزي عبدالله اوجلان را مياورم.

ــ رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه در نخستین واکنش خود، پیام اوجالان را مثبت و سازنده عنوان کرد.

ــ وزیر کشور دولت ترکیه نیز ضمن استقبال از پیام نوروزی رهبر زندانی پ.کا.کا، آنرا را آغازی برای صلح دانست و گفت که این پیام نتایجی خوبی در سرنوشت کشور خواهد داشت.

ــ مراد کاراییلان، فرمانده نظامی حزب کارگران کردستان ترکیه، پ. کا. کا اعلام کرد که این گروه آتش بس را رعایت می کند و نیروهای نظامی به فرمان عبدالله اوجالان احترام خواهند گذاشت. این فرمانده نظامی در بخشی دیگر از سخنانش گفت: «همه باید بدانند که پ. کا. کا صلح را به جنگ ترجیح می دهند.

ــ خبرگزاری فرانسه پیام عبدالله اوجالان را تاریخی توصیف کرده و می گوید هزاران تن از کردهای ترکیه با شنیدن آن به هیجان درآمدند. عبدالله اوجالان در پیام خود افزوده است که دوره مقاومت مسلحانه کردهای ترکیه «باب یک روند سیاسی دمکراتیک» را در این کشور گشوده است. بگفته او مردم کرد در این دوره به «هویت واقعی» خود دست یافتند. رهبر زندانی کردهای ترکیه در این پیام تاکید کرده که جنگجویان کرد باید خاک ترکیه را ترک کنند. خبرگزاری فرانسه می گوید موانع بی شماری بر سر راه توافق صلح میان کردها و دولت ترکیه وجود دارد و عدم موافقت دولت آنکارا با آزادی عبدالله اوجالان، یکی از این موانع به حساب میرود.

ــ معمر گوللر، وزیر کشور ترکیه در واکنش به پیام رهبر زندانی کردها گفت «سخنان به کار رفته در این پیام از صلح حکایت دارد و ما طبیعتا منتظر خواهیم ماند ببینیم نتایج این سخنان در عمل چه خواهد بود

مطبوعات تركيه؛

ــ یک مقاله نویس روزنامه ترکی “میلیت” در مورد توافقهای طرفین و بیانیه رهبر پ کا کا می گوید:«یکی از دلایل نهفته در اعلام این پیام است که پ کا کا می داند که نمی تواند پیروز شود. این به معنای شکست نیست. اما به این معناست که برای هر دو طرف پیروزی ای در کار نخواهد بود.   مطبوعات این کشور با تیترهایی مانند “خداحافظ اسلحه” و “بهار واقعی در ترکیه” از این پیام به عنوان آغاز دوره ای تازه در کشور یاد کردند.

ــ یک شهروند کرد ساکن استانبول در اینباره می گوید :« ما برادر هستیم. یکی کرد است، یکی ترک است، اینها معنی ندارد. من سالهاست در استانبول زندگی می کنم و تا به حال کسی به من نگفته تو کرد هستی. ما از اینجور مشکلات نداریم. اما به دلیل این مسائل تروریستی، دهکده ما الان خالی از سکنه است. اگر صلح برقرار شود، ما همه خوشحال خواهیم بود.

ــ یکی از ساکنان استانبول می گوید: «ما شهدای زیادی داده ایم. با این وجود همین الان هم اوجلان از درون زندان کنترل اوضاع را به دست گرفته. ما مخالفیم، خواستار صلح هستیم اما نه اینگونه. تنها در خانواده ما سه نفر شهید شده اند.

ــ يك شهروند ديگر؛ «ما همه با هم برادریم. این خبر خیلی ما را خوشحال کرد. يك شهروند ديگر؛ اگرچه برخی دیگر از شهروندان، بر این باورند که هواداران پ. کا. کا ممکن است به فرمان اوجالان تن در ندهند. یکی از هواداران پ. کا. کا می گوید: «ما در انتظار صلحیم، در انتظار روزهای بهتر. دیگر جنگ و درگیری نمی خواهم، به امید روزهای بهتر.» و دیگری می افزاید: هیچ چیز بهتر از صلح نیست. اما تازمانی که مادران کرد و ترک دست در دست هم ندهند، مردم خواهند مرد.

ــ يك شهروند ديگر؛ فکر نمی کنم که عبدالله اوجالان در زندان قدرت کافی برای قانع کردن مردم خارج را داشته باشد. بنابراین شک دارم که که مردم به او گوش دهند و سلاح را زمین بگذارند و ترکیه را ترک کنند.

ــ یک استاد دانشگاه می گوید: «از هم اکنون اصول کشور ترکیه می تواند عوض شود. یعنی اینکه روند تغییر قانون اساسی سرعت بیشتری به خود بگیرد. پارلمان در روند صلح در خط مقدم قرار گرفته، بنابراین این روند تنها ابتکار حزب عدالت و توسعه نیست. همه اینها منجر به تغییرات اساسی در کشور خواهد شد.»

ــ بورا بختیار، خبرنگار یورونیوز در استانبول می گوید: «پیام اوجالان فضای خوشبینی و امید را فراهم کرده، اما ناسیونالیست ها خوشبین نیستند و منتظر دیدن نتیجه مشخص روند صلح اند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اسفند ماه سال ١٣٩١ در كردستان با نظامي امنيتي كردن و دستگيريهاي وسيع بپايان رسيد. در بيشتر شهرها از جمله سنندج و مريوان يك نوع حكومت نظامي اعلام نشده برقرار بود. و همچنان بيش از ٣٠ نفر در مناطق مختلف توسط اداره اطلاعات دستگير شده اند. در بيشتر موارد خانواده دستگير شدگان از سرنوشت و محل نگهداري آنها اطلاعي ندارند. اسامي باززداشت شدگان اينها هستند؛  مهاباد: قاسم احمدی، خسرو کُردپور، مسعود کُردپور سه تن از افرادی هستند که در روزهای شانزدهم، هفدهم و نوزدهم اسفند ‌ماه بازداشت شدند. پاوه: در نوزدهم اسفندماه ١٣٩١ پنج فعال فرهنگی، ادبی شهر پاوه به نام‌های “قانع حاتمی، محمد نگاری، بابک عباسی، معتصم شافعی و جهانبخش احمدی” توسط نیروهای اداره‌ی اطلاعات شهر پاوه بازداشت و پیشتر نیز در روز هفدهم اسفند‌ماه “یاسر کاکایی” و در روز چهاردهم اسفند‌ماه ٣ شهروند دیگر کُرد به نام‌های “بختیار رسولی” “مختار احمدی و ستار احمدی” در شهر پاوه و روستای خانقا بازداشت شدند. این در حالی است که چند روز پیش دو تن به نام‌های کیهان عزیزی و داوود غفاری به اتهام‌های نامعلومی بازداشت و در اثر شکنجه وضعیت جسمانی “کیهان عزیزی” وخیم مي‌باشد. “فردین رسولی و بختیار کاکایی” دو تن دیگر از فعالان فرهنگی شهر پاوه هستند که در این شهر بازداشت شده‌اند. نقده: 5 شهروند به نام‌های، “محمد سهرابی، ناصر نعمت‌خواه، کامران عثمانی، شهاب احمدی آذر و یوسف حاجی خوش” توسط نیروهای امنیتی رژیم بازداشت شده‌اند اشنویه: دو شهروند به نام‌های “قادر داستان و رحیم فتوحی” بدون هیچ دلیل مشخصی بازداشت شدند. سنندج: در روز هفدهم اسفندماه، 5 تن به نام‌های “علی آزادی، بهزاد فرج‌اللهی، حمید محمود‌نژاد، سید خالص حسینی و وفا قادری” به اتهام “برگزاری مراسم روز جهانی زن” بازداشت گردیدند. و در ٣فروردين ماه در تهران يك شهروند از اهالي روستاي «پايگلان» از تابع سروآباد را در تهران دستگير كرده اند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در يك ماه گذشته تحرك ملموس و انساني توسط مردم سنندج و بخشهايي از رهبران كارگري و اتحاديه هاي كارگري از جمله “اتحاديه آزاد كارگان” و ” کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری” در اعتراض و تلاش براي نجات دستگير شدگان در شهر سنندج آغاز شده است. اين كمپين ضمن تامين حمايتهاي همبستگي طبقاتي ـ سياسي، خود نشاني از بروز ابراز وجود طبقاتي كارگران پيشرو در صحنه اجتماعي جامعه است. اين حمايتها و اعتراضات در فضاي نظامي ـ امنيتي كه نيروهاي مزدور جمهوري اسلامي و اداره اطلاعات در شهرهاي كردستان راه انداخته اند،  روزنه اميد به دخالت و اعتراض را در شكل انقلابي و راديكال را تقويت كرده است. در اطلاعيه سوم فروردين ماه ٩٢ جمعي از  كارگران اعلام كرده اند؛”….در این میان طبقه­ی کارگر با توجه به حاشیه­نشین بودنش، و دور نگاه داشته شدنش از تمامی معادلات تعیین کننده­ی سیاسی و اقتصادی ایران، و فقدان نیروی بالقوه­ی سیاسی در تعیین رویکردهای نوین سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، با در نظر داشتن مصالح طبقاتیِ خود، اولین گزینه برای تقبل سنگینی بار تمامی فشارهای موجود سیستم سرمایه­داری بوده، و زندگی و معیشت آنان به مثابه­ی سیبلی قابل دسترس، برای شلیک نهایی­ سرمایه­داری خواهد بود. در مقابل این سیاست ضد کارگری، جنبش کارگری به مثابه­ی پویاترین جریان، و پیشروترین جنبش اجتماعی ایران، هیچگاه سکوت ننموده، و نظاره­گر تمام عیار استثمار بی­شرمانه­ی سرمایه نبوده، و با طرح مطالبات برحق خود، سعی در سازمان بخشیدن به ظرفیت­هایواقعی موجودِ درونِ طبقه­ی کارگر نموده است؛ تا در سایه­ی آن راه را برای رسیدنِ به دنیایی عاری از هر گونه ستم طبقاتی و استثمار انسان به دست انسان هموار ساخته، و زیربنای دنیای نوبنیاد آزاد و برابر، و سرشار از رفاه و عدالت اجتماعی را بنیان نهد. در چند سال اخیر، و با اوج­گیری فشارهای اقتصای بر گرده­ی توده­­ی رنجبران و زحمتکشان، ظهور تشکل­های کارگری، با رویکردهای کاملن طبقاتی، نوید افق­های روشن­تری را در پیشاروی مبارزات طبقاتی کارگران ایران نمایاند؛ و خبر از وجود آلترناتیوی انسان مدار را با برخوردار بودن از بالاترین ظرفیت و پتانسیل را به همگان رساند. کمیته­ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل­های کارگری، اتحادیه آزاد کارگران ایران، کمیته پیگیری و چندین تشکل رادیکال و مستقل دیگر از جمله تشکل­هایی هستند که در چند سال اخیر، با متحول ساختن فورم و شکل مبارزات کارگری،سطح جنبش کارگری را ارتقاء بخشیده، و به نحوی آن را از رکود و انجماد بیرون آورده­اند. با این وجود  این تشکل­ها در چند سال  اخیر، تاریخ پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته، و مصائب فراوانی همچون تهدید، تعقیب، زندان و حتی ترور را نیز متحمل شده­اند. اما هیچگاه به آرمان­های برحق طبقه­ی کارگر پشت نکرده، و با آهنگی رساتر، مارش اتحاد و همبستگی طبقاتی را طنین انداز کرده­اند. این تشکل­ها همواره با تأکید بر تغییر ساختارها و مناسبات ِضد کارگری موجود، و ایجاد بسترِ مناسب برای رهایی از ستم طبقاتی، نهایت اهتمام خود را به کار برده­اند، تا کارگران و محرومان را به بهترین شیوه­ی ممکن از گردنه­ها و تند پیچ­های مبارزاتی موجود برهانند، و آنان را در نبرد تاریخ­سازشان همراهی نمایند. اما در مقابل، سیستم سرمایه­داری ایران بنا به وظیفه­ی طبقاتی­اش، به ترفندهای مختلفی متوسل می­شود تا روزنه­های موجود بر سر جنبش کارگری را مسدود نماید؛ و هر گونه فریاد حق­طلبانه­ای را در گلو خفه نماید. گواه این ادعا: بازداشت­های اخیر فعالین کارگری سنندج دقیقن در راستای اجرای همین سیاست­های ضد کارگری بوده، و مهر تأییدی دیگر بر تمامی برنامه­های حافظان سرمایه در ایران می­باشد. وفا قادری، خالد حسینی، علی آزادی، حامد محمودی­نژاد، بهزاد فرج­اللهی و غالب حسینی از اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل­های کارگری، و شریف ساعد پناه عضو اتحادیه آزاد کارگران ایران، تنها به جرم عضویت در تشکل­های کارگری، و دفاع از حقوق کارگران، و اعتراضِ به سفره­ی خالیِ آنان، بازداشت و محبوس شده­اند. فعالینی که با پایبندی به اصول انسانی طبقه­ی کارگر، ثابت نموده­اند منافعی جدای از منافع کارگران نداشته و نخواهند داشت. با درک این واقعیت­ها، تنها سوألی که ذهن هر انسان آگاه و وجدان بیداری را مشغول خود می­سازد این است که: آیا دفاع از نان و مسکن و آزادی کارگران و محرومان مستحق چنین عقوبتی می­باشد که این عزیزان دچار آنند؟ مگر برآیندِ فریادِ مساوات و برابری­طلبی اینان موجب گستراندن عدالت اجتماعی و رفاهِ فراگیر و همگانی نخواهد بود که اینچنین دربند و اسیرند؟ و … در پایان ما کارگران سنندج و حومه، ضمن پای فشاری بر تمامی مواضع برحق جنبش کارگری، هر گونه تعرض و تهاجمی به صفوف ­کارگران و فعالین کارگری (خصوصن فعالین بازداشتی سنندج) را قوین محکوم نموده، و خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی آنان می­باشیم. لذا در راستای ایجاد چتر حمایتی برای کارگران و فعالین کارگری، پشتیبانی و حمایت گسترده­ی تمامی تشکل­های مدافع حقوق کارگر، سازمان­های حقوق بشری و انسان­های آزادی­خواه و برابری­طلب، و تمامی کارگران ایران و جهان را خواستاریم؛ تا در سایه­ی آن کابوس سقوط طبقه­ی کارگر ایران به پرتگاه نابودی، از واقعیت زندگی رنجبران زدوده شود…”دامنه اين اعتراضات را بايد هر چه بيشتر با فراخوانهاي وسيعتر در سطح جامعه بيشتر كرد. موقعيت كنوني و ابراز وجود مردم و بخشهاي پيشرو از كارگران در دفاع از دستگير شدگان زمينه هاي مادي ـ اجتماعي خيزشهاي توده اي سازمانيافته را فراهم كرده است. دفاع و حمايت از اين كمپين و آزادي فوري دستگير شدگان كماكان امر دائمي مردم در شهرها و كارگران در مراكز كار و كارخانه ها است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در ١٩ مارس در شهر سليمانيه عراق تجمع اعتراضي تشكل كارگران ساختماني اين شهر برگزار شد. اعتراض كارگران به جلسات مشترك شهرداري و اتحاديه زرد به اسم اتحاديه كارگران ساختماني برگزار شده است. احزاب كردي و هه رم كردستان اخيرا بمنظور ممانعت از ابراز وجود و طرح مطالبات كارگران راديكال در رشته ساختمانسازي،  با برقرار جلسات رسمي با يك اتحاديه زرد كه دست ساز كاربدستان هه رم كردستان است، تلاشهاي فراواني كرده اند. توطئه هاي ضد كارگري هه ريم كردستان و ايجاد ممانعت در مقابل تشكل كارگران راديكال بايد از طرف تشكلهاي كارگري و مردم شريف شهر سليمانيه محكوم شود. كارگران معترض و آگاه به منافع طبقاتي شان بايد مورد بيشترين حمايت قرار گيرند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

٤ فروردین ماه یک کارگر ساختمانی در حین کار در شهر مریوان به دلیل بروز حادثه و در فقدان امکانات ایمنی جان خود را از دست داد. این کارگر اهل روستای “سیاناو” از توابع مریوان به هنگام کار از بلندی به پائین سقوط کرد و متاسفانه در جریان این واقعه جان باخت.

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

گزارش راديو دويجه ويله از زبان فعال مدني ساكن مريوان

سه زن در مریوان، یک زن در سنندج و دو مرد در پیرانشهر در سه ماه گذشته قربانی قتل ناموسی شدند. ۱۵ قتل ناموسی هم در سال ۱۳۸۸ در اهواز روی داده است. پروین ذبیحی از روابط سنتی ریشه‌دار و “جامعه‌پذیری” این قتل‌ها می‌گوید. روز ۸ مارس (۱۸ اسفند) و هم‌زمان با روز جهانی زن، یک زن در شهر مریوان به دست پدرش به قتل رسید. زعفران محمدی از همسرش جدا شده بود و قصد ازدواج با مرد دیگری را داشت اما خانواده او با این موضوع مخالف بودند. این زن با مرد مورد علاقه‌اش فرار می‌کند و با هم به خانه او می‌روند. پدر مرد به پدر زعفران خبر می‌دهد که دخترش آنجاست. پدر به آن خانه می‌رود و دخترش را با دست خود خفه می‌کند؛ جنازه او را به روستای خودش می‌برد و در میدان روستا به همه اعلام می‌کند که «این لکه ننگ را از دامنم پاک کردم». پروین ذبیحی، کنشگر مدنی ساکن مریوان، به دویچه‏وله می‌‏گوید که پدر زعفران از مدت‌ها قبل زیر فشار افکار عمومی بوده و مردم روستا مدام دخترش را به رخ او می‌‏کشیدند و می‌‏گفتند دختر تو با وجود داشتن ۵ فرزند با یک پسر جوان ارتباط دارد. به گفته این فعال حقوق زنان، در آن منطقه «جامعه پذیری» قتل‏های ناموسی یکی از مشکلات اساسی کنشگران مدنی است: «مریوان یک منطقه ‌کاملاً عشیره‌ای‌ست. درست است که شهر است، منتها شهر ما در مرحله گذر از سنت به مدرنیسم است و فرهنگ بومی منطقه خیلی وقت‌ها پذیرای این مسئله هست و مردم فکر می‌کنند با این قتل‌ها آبرویشان برمی‌گردد. خیلی‌ها هم خانواده را به قتل تشویق می‌کنند و البته خیلی‌ها هم نه.»پروین ذبیحی به مورد دیگری از این نوع قتل‌ها اشاره می‌کند؛ خواهری ۱۲ ساله که از برادر ۱۴ ساله‌اش حامله شده بود. خانم ذبیحی با پدر این دختر حرف زده و به او گفته این دو کودک هر دو قربانی هستند اما پدر گفته مردم به من فشار آورده‏اند تا در نماز جمعه اعلام کنم که هردوی این‌ها باید سنگسار شوند.
وقتی قانون از قتل ناموسی حمایت می‌‏کند کنشگران مدنی و حقوقی با ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی به خوبی آشنا هستند. بر اساس این ماده قانونی هرگاه مردی زنش را با مرد دیگری در بستر ببیند و علم به عدم مخالفت زن داشته باشد، می‌‏تواند هردوی آنها را بکشد. ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی نیز تصریح کرده که پدر و جد پدری به خاطر کشتن فرزند قصاص نمی‌‏شوند. این دو ماده قانونی راه را برای قتل‏های ناموسی که اکثرا توسط اعضای خانواده صورت می‌‏گیرند، باز گذاشته است. البته در کنار قانون، سنت و عرف نیز مجازات قاتلان ناموسی را دشوار کرده است.

پروین ذبیحی با تاکید بر اینکه از مخالفان مجازات اعدام است و معتقد است که قاتل نباید اعدام شود، می‌‏گوید: «اینجا شاکی خصوصی معمولاً بعد از پدر، مادر است. اگر مادر رضایت دهد، قاتل مجازات نمی‌شود و مادر هم معمولا با چشم گریان و دل خونبار رضایت می‌‏دهد چون نمی‌خواهد یک قتل دیگر یا یک زندان طولانی‌مدت در خانواده اتفاق بیفتد. اگر هم مثلا پدر یا برادر مقتول چند سال در زندان بماند، در اثر فشار بیش از حد اطرافیان، مخصوصاً از سوی خانوادۀ پدری، بالاخره مادر مجبور می‌شود رضایت دهد.» در مورد نقش شوهران، پروین ذبیحی می‌‏گوید شوهرانی که خود قاتل نباشند معمولا تحریک‏کننده قاتل هستند. او می‌‏گوید بسیاری از این شوهران بعد از وقوع قتلی که احتمالا به تحریک خودشان انجام شده، از قاتل شکایت می‌‏کنند تا با گرفتن دیه او را ببخشند و از این طریق مالی هم کسب کنند. در اواسط زمستان گذشته نیز برادری در مریوان خواهرش را می‌‏کشد به این اتهام که با وجود داشتن شوهر و دو فرزند، ارتباطات متعدد داشته است. خانم ذبیحی می‌‏گوید این برادر فعلا در زندان است اما قطعا آزاد خواهد شد چون شاکی، پدر و مادر خودش هستند و اگر رضایت ندهند او اعدام می‌‏شود. بیشتر شدن قتل‏های ناموسی در نبود نهادهای مدنی در سه ماه پایانی سال ۱۳۹۱ تنها در شهر مریوان و روستاهای اطراف آن سه مورد قتل ناموسی رخ داده که مقتولان زن بودند؛ دو مرد نیز در پیرانشهر قربانی قتل ناموسی شدند. پروین ذبیحی ضمن اعلام این آمار تاکید می‌‏کند که این‌ها مواردی هستند که او در جریانش قرار گرفته و ممکن است تعداد واقعی قتل‏های ناموسی از این‌ها بیشتر باشد. این فعال مدنی می‌‏گوید تا چند سال پیش تعداد این قتل‌ها در منطقه مریوان کمتر شده بود و علت این امر نیز به نظر او فعالیت نهادهای مدنی در این منطقه بود: «قبلاً ما در اعتراض به این قتل‌ها فعالیت‏های زیادی داشتیم و برای اولین بار در اعتراض به این نوع قتل‌ها در روستاهای مریوان جلسه برگزار کردیم. حتی خانواده‌ها به خاطر اینکه از لحاظ اجتماعی زیر سؤال نروند، کمی احتیاط می‌کردند. ولی به خاطر شرایط ویژه کنونی که دست و بال ما مثل گذشته باز نیست، تعداد این قتل‌ها افزایش پیدا کرده است». او می‌‏گوید تا چند سال پیش وبلاگ‏‌ها و سایت‌های زیادی در این منطقه فعالیت می‌‏کردند و به محض اینکه قتلی اتفاق می‌‏افتاد، درباره آن اطلاع‏رسانی می‌‏کردند و اعتراضات مدنی را سامان می‌‏دادند. این‌ها روی افکار عمومی مردم تاثیر می‌‏گذاشت به طوری که به گفته وی کسانی که ممکن بود دست به چنین اعمالی بزنند، از ترس اعتراضات اجتماعی و اینکه خود و خانواده‏شان انگشت‏نما نشوند، از این کار منصرف می‌شدند. پروین ذبیحی خود از طریق حرف‌زدن با خانواده یک دختر و تاکید بر اینکه اگر قتل صورت بگیرد، خانواده در پی اعتراضات اجتماعی انگشت‌نما خواهد شد، توانسته جلوی وقوع قتل را بگیرد. قتل ناموسی فقط مختص کردستان ایران نیست. از پیرانشهر و بانه و مهاباد و سنندج تا مریوان و اهواز و کردستان عراق و ترکیه، زنان قربانی روابط سنتی و قبیله‌ای هستند. بر اساس گزارش نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، تنها در سال ۱۳۸۸ در شهر اهواز ۱۵ زن قربانی قتل ناموسی شدند. بر اساس همین گزارش، در سال ۱۳۹۰ در کل ایران ۳۴۰ زن قربانی قتل ناموسی شدند. بیشتر این قتل‌ها در مناطق کردستان و خوزستان اتفاق افتاده است. پروین ذبیحی می‌‏‏گوید از سال ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۱ در کردستان عراق پنج هزار زن عراقی، کشته شده، خودسوزی کرده و سنگسار شده‏اند. به گفته این فعال زنان، بسیاری از خودسوزی‏‌ها نیز به اجبار خانواده صورت می‌‏گیرد. به عنوان مثال در یک مورد دختری در سنندج با دوست‌پسرش به ساندویچ فروشی می‌‏رود؛ پدر دختر بعد از دیدن این صحنه او را وادار به خودسوزی می‌‏کند. در موارد دیگر نیز سخت‏گیری‏های خانواده، دختر را به سمت خودسوزی سوق می‌دهد. یکی از مواردی که خانم ذبیحی در مورد آن با دویچه وله سخن می‌گوید، مربوط به دختر ۱۳ ساله‏ای به نام پریا رحمتی است. وی یک هفته قبل از قتل زعفران محمدی در مریوان خودسوزی کرده است. پدر و مادر این کودک ۱۳ ساله از هم جدا شده بودند. او که با پدرش زندگی می‌کرده، هیچ گونه آزادی نداشته به طوری که حتی لباسش را نمی‌‏توانسته خودش انتخاب کند و اجازه دیدار با مادرش را هم نداشته است. این دختر در ‌‌نهایت دست به خودسوزی می‌زند. پروین ذبیحی می‌گوید: «کسانی که به محل رفته بودند تعریف می‌کردند که این دختر چندین بار کبریت آتش زده و دوروبرش پر از چوب کبریت بوده؛ حالا یا می‌ترسیده یا دلش می‌خواسته کسی بیآید و جلویش را بگیرد. مدام این کبریت‌ها را آتش زده و خاموش کرده و بالاخره هم خودش را می‌سوزاند».
پروین ذبیحی در کنار سایر عوامل، “روابط عشیره‌ای” حاکم بر برخی مناطق را علت وقوع قتل‌های ناموسی می‌‏داند: «در این مناطق عشیره حرف اول را می‌زند. اگر رئیس عشیره گفت این زن باید کشته شود، باید کشته شود. منتها در کردستان ایران رئیس عشیره نیست، اینجا رئیس خانواده است؛ پدر است، پسر است، برادر است، پسرعموست و مردهای نزدیک فامیل که فرمان قتل زن را صادر می‌‏کنند».

ـــــــــــــــــــ

كودكان خياباني پديده اي اجتماعي و زاده فقر است. در اثر گراني و بيكارسازي هاي وسيع در شهرهاي ايران هر روز بر تعداد كودكان خياباني افزوده ميشود. در ایران هیچ آمار رسمی و دقیقی از کودکان کار و یا کودکان کار و خیابان وجود ندارد. بعضی از فعالان حقوق کودک، آمار کودکان ایرانی و افغانی مشغول به کار را تا ٧ میلیون ذکر کرده اند. “هرانا” در سال 1389 به نقل از سازمان جهانی کار نوشت که ٥ میلیون و 700 کودک در ایران مشغول به کارند. بر طبق آمار دولت در سال ٩٠ بیش از  ٣ میلیون کودک از چرخه تحصیل خارج بوده اند. شعر زيباي ناهيد وفايي در سرآغاز نوروز و با تلاش و مبارزه براي  “امنيت” و “سرپناه” و “پايان سرما” و “سفره هفت سين” به كودكان خياباني تقديم ميشود.  البته با اميد به رهايي و دنيايي بهتر و پيام هاي شادباش آرزوي بهترينها!
کی می گوید که ما
سفره هفت سین نداریم!
با سین «سقوط» در خیابان
«
سرمایِ» «سوزناکِ» خیابان

«سفره ای» خالی از نان
«
سایهِ» شوم ماموران
«
سرزنشهایِ» عابران 
و با «صدایِ» بی صدامان
هر سال
سفره هفت سین می چینیم!
……………
و هر سال
باز با آرزوی سقفی از امنیت
و خانه ای پر از محب

سال ما هم تحویل می شود