مبارزه برای آزادی کارگران زندانی، یک امر فوری جنبش کارگری
شهلا دانشفر
رژیم اسلامی فشارش را بر روی رهبران و فعالین کارگری هر روز شدت بیشتری میدهد. در همین دو هفته اخیر ٧ نفر از فعالین و رهبران کارگری به اسامی غالب حسینی از اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری در ٢٩ اسفند، شریف ساعدپناه از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران و از هماهنگ کنندگان طومار سی هزار کارگر بر سر خواست افزایش دستمزدها در ٢٠ اسفند و بهزاد فرج الهی، وفا قادری، سید خالد حسینی، حامد محمودنژاد و علی آزادی از دیگر اعضای کمیته هماهنگی در ١٧ اسفند دستگیر شده اند. این در حالیست که تعداد دیگری چون شاهرخ زمانی و محمد جراحی از اعضای کمیته پیگیری برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، پدرام نصراللهی عضو کمیته هماهنگی، رسول بداغی عضو کانون صفنی معلمان با احکام به ترتیب ١١ سال، ٥ سال، ١٩ ماه و ٦ سال در زندانند و عبدالرضا قنبری معلمی که در ٦ دی ماه ٨٨ دستگیر شده و بخاطر شرکتش در تظاهرات مردم حکم اعدام به او داده شده است. بهنام ابراهیم زاده عضو کمیته پیگیری و فعال دفاع از حقوق کودک و رضا شهابی عضو هیات مدیره سندیکای شرکت واحد نیز دو نفر دیگر از رهبران کارگری سرشناس هستند که به دلیل وضعیت اضطراری شان تحت عنوان مرخضی فعلا در مرخصی و در بیرون از زندان بسر میبرند. جانیان اسلامی بهنام را بخاطر ابتلای تنها فرزندش به بیماری سرطان خون و زیر فشار اعتراضات گسترده، از زندان مرخص کردند. همچنین رضا شهابی کارگریست که در زیر شکنجه های رژیم اسلامی به مرز فلج شدن رسید و عاقبت زیر فشار اعتراضات خودش و یک کمپین جهانی گسترده به او نیز حکم مرخصی از زندان داده شده است. بدین ترتیب هم بهنام و هم رضا با وجود فشارهای شدیدی که بر رویشان هست، زیر خطر دائمی دستگیری مجدد قرار دارند.
روشن است که باید علیه این وضعیت و این فشارها وسیعا به اعتراض برخاست. روشن است که فشار و تهدید رهبران و فعالین کارگری و فعالین عرصه های مختلف مبارزات مردم یک سیاست همیشگی رژیم اسلامی بوده است. با این کار رژیم اسلامی میکوشد جلوی متحد شدن و سازمانیابی اعتراضات کارگری و کل جامعه را بگیرد و کل جامعه را عقب براند.
اما امروز در شرایط متفاوتی شاهد سرگوبگریهای رژیم اسلامی و چنین اتفاقاتی هستیم . وضعیت از این قرار است که به لحاظ اقتصادی جامعه به حد فروپاشی رسیده و تحریم های اقتصادی غرب و آمریکا بر وخامت اوضاع افزوده و زندگی توده های وسیع مردم به تباهی کشیده شده است. وضعیتی که در آن ابعاد تکاندهنده فقر و فلاکت جامعه را به مرز انفجار کشانده و جنبش اعتراضی کارگری یک عرصه مهم این مبارزات است. کل این وضعیت صفوف رژیم را از هر وقت در هم ریخته تر کرده و نزاعهای درون حکومت بیش از بیش بالا گرفته است. در این شرایط مضحکه انتخابات رژیم نیز نزدیک است و گذار سالم از آن به یک کابوس شب و روز حکومت تبدیل شده است.
مجموعه این شرایط اوضاع را به جایی کشانده است که بارها ازجانب حکومتیان هشدار داده شده است که “فتنه” بعدی از سال ٨٨ پیچیده تر است و مشخصا از “فتنه اقتصادی” سخن میگویند. معنای این سخنان نیز به روشنی یعنی گسترش اعتصابات و اعتراضات میلیونی کارگران و مردم به جان آمده از فقر و فلاکت و اشاره مستقیمش درواقع به موج انقلابی است که در راه است. رژیم اسلامی همه تلاشش مقابله با چنین شرایطی و عقب زدن اعتراض کارگران و کل جامعه است.
در چنین شرایطی است که رژیم اسلامی میکوشد بر سرعت ماشین سرکوبش شدت دهد. تحت عناوین مختلف چون طرحهای محله محور و عفاف و حجاب و غیره فضای شهر ها را امنیتی کرده و بسیج نیرو میکند. میکوشد فعالین و رهبران کارگری و اعتراضات بخش های مختلف مردم را زیر فشار و تهدید بیشتر قرار دهد. میکوشد بر شمار اعدامهایش شدت دهد تا فضای جامعه را امنیتی نگاه دارد و خلاصه اینکه رژیم میکوشد به هر شکلی که میتواند شکل گیری هر حرکت و اعتراضی را سد کند. در عین حال می بینیم که چگونه رژیم در برابر اعتراضات کارگری و کل جامعه محتاط است و میکوشد به قول خودشان به نارضایتی بیشتر دامن نزند تا کنترل اوضاع را در دست داشته باشد.
به عبارت روشنتر رژیم اسلامی در اوج استیصالش است که با اتکا به ابزار سرکوبش میکوشد چند صباحی بیشتر برای خود عمر بخرد.
در چنین شرایطی میتوان سرکوبگری های حکومت اسلامی را سد کرد. میتوان تعرضاتش را عقب زد و صف مبارزات خود را هر چه متحد تر و قدرتمند تر کرد. و نه تنها این بلکه میتوان حول خواستهای روشن و سراسری خود متحد شد و رژیم اسلامی را در حلقه محاصره اعتراضات خود قرار داد.
واقعیت اینست که دفاع از کارگران زندان، دفاع از زندانیان سیاسی بطور واقعی به معنی دفاع از حق تشکل و تشکل های موجود، دفاع از حق تجمع و اعتراض و دفاع از آزادی بدون قید و شرط سیاسی و مبارزه علیه فقر و فلاکتی است که رژیم اسلامی بر کل جامعه حاکم کرده است. جمهوری اسلامی به فعالین کارگری ای که دستگیر و زندانی میکند فشار می آورد تا از عضویت در تشکلهای کارگری استعفا دهند، برای اینکه بتواند کل این تشکلها را به انحلال و تعطیلی کشاند. زیرا می بیند که چگونه این تشکلها دارند به بستری برای متشکل شدن کل کارگران تبدیل میشوند. می بینید که چگونه این تشکلها در سازمانیابی کارگران درمحیط های کار و تبدیل مجامع عمومی کارگری به محل قدرت گیری و اتحادشان، دارند نقش ایفا میکنند. همچنین مبینید که چگونه این تشکلها به مصدری برای سازماندادن اعتراضات کارگری حول خواستهای سراسری خود از جمله خواست افرایش دستمزدها شده اند. جمهوری تلاش میکند که با فشار بر فعالین کارگری جلوی سازمانیابی مبارزات کارگری را بگیرد. ایستادن در برابر ماشین سرکوب رژیم اسلامی، ایستادن در برابر فشار ها و تهدیداتش بر روی فعالین و رهبران کارگری و فعالین عرصه های مختلف اعتراضی در جامعه، یک امر عاجل و مهم مبارزاتی کارگران و کل مردم است.
هم اکنون اعتراضات کارگری گسترده است. باید یک خواست کارگران در هر کجا که تجمع و اعتراضی دارند، آزادی فوری کارگران زندانی و زندانیان سیاسی باشد.
یک الگوی مهم در مبارزه برای آزادی کارگران زندانی و زندانیان سیاسی، تجمعات هر روزه ایست که خانواده های کارگران زندانی در شهر سنندج در مقابل اداره اطلاعات این شهر و برای آزادی عزیزانشان هم اکنون برپا میکنند و اعلام کرده اند که تا آزادی آنان به این اعتراضات ادامه خواهند داد. باید وسیعا به این تجمعات پیوست. با همین شیوه بود که خانواده های کارگران زندانی و مردم سنندج در دی ماه سال ٩٠ بعد از دو هفته مبارزه جانانه توانستند مظفرصالح نیا و شریف صالحی نیا دو تن از رهبران کارگری سرشناس و محبوب شهر را که در زندان بودند آزاد کنند. اکنون نیز با چنین شکلی از مبارزه فشرده و هر روزه است که میتوان کارگران در بند را نه تنها در شهر سنندج بلکه در تمام شهرها آزاد کرد. نمونه دیگری از چنین مبارزات ، اعتصاب عمومی ای بود که در دی ماه گذشته در شهر مریوان در حمایت اززانیار و لقمان مرادی و برای نجات جان آن از اعدام در این شهر انجام گرفت و رژیم اسلامی را عقب راند. با چنین شیوه هایی از مبارزه ، با تجمعات هر روزه در مقابل زندانها و دادگاههای رژیم اسلامی در شهرهای مختلف میتوان جلوی ماشین سرکوب رژیم اسلامی را گرفت.
باید با تمام قوا برای آزادی کارگران زندانی و زندانیان سیاسی تلاش کنیم. جلوی فشار ها و تهدیدات رژیم اسلامی بر روی فعالین و رهبران کارگری را متحدانه بگیریم و برای متحد نگاهداشتن صفوف مبارزاتمان، رهبران کارگری را در حلقه حمایت خود قرار دهیم. تاکید من بر این امر مهم به عنوان یک گام مهم و فوری برای اتحاد و قدرتگیری مبارزات کارگری و کل جامعه است.