بلشویکها به قدرت می رسند

انقلاب ١٩١٧ در پتروگراد (١١)

آلکساندر رابینویچ

اما کسانی دیگر برخلاف بلشویکها از این وضع خشنود نبودند. در اواخر بهار خانم کشسینسکایا تصمیم گرفت قصر خود را پس گیرد. واضح بود که قصد او بیرون راندن بلشویکها از آنجا بود نه برگشت خودش به آن قصر. در اواخر آوریل و تمام ماه مه او بر فشار خود به دولت و شورای پتروگراد برای بیرون کردن بلشویکها افزود و بالاخره مسئله را به دادگاه کشاند. یکی از قضات دادگستری بیست روز به حزب فرصت داد تا ساختمان را تخلیه کنند، اما بلشویکها به بهانه‌های مختلف این کار را بتعویق می‌انداختند. عصر روز ٣ ژوئیه بسیاری از کارگران و سربازان تظاهر کننده، به این مرکز رادیکالیسم روی آورده بودند. در حالیکه هزاران تظاهر کننده فریاد می‌زدند: “تمام قدرت به شوراها” و بیصبرانه منتظر دستور بودند، رهبران حزبی سازمان نظامی و کمیته پتروگراد در اطاق خواب بزرگ این ساختمان گردهم آمده بودند و با هم بحث می‌کردند، بالاخره تصمیم گرفتند از جنبش به طور علنی حمایت و رهبری خیابانی آن را به دست گیرند.

لنین، حدود ظهر روز ٤ ژوئیه با عجله به ساختمان کشسینسکایا آمد. هنوز او را از آخرین رویدادها آگاه نکرده بودند که ده هزار ملوان ناوگان کرونشتات به رهبری بلشویکها که بیشترشان مسلح و تشنه نبرد بودند ساختمان را محاصره کردند و خواستار حضور لنین شدند. ابتدا، لنین با این هدف که عدم حضورش نشانه مخالفت او با تظاهرات خواهد بود از حضور در مقابل آنها خودداری کرد. اما بالاخره با اصرا رهبران بلشویک کرونشتات راضی شد و در حالیکه به بالکن طبقه دوم پا می گذاشت تا ملوانان را مخاطب قرار دهد غرغرکنان به تنی چند از مسئولین سازمان نظامی گفت: “برای اینکار باید به شما شلاق زده شود!” سخنان دو پهلوی لنین در این گردهمائی نشانه معضلی بود که او با آن روبرو بود. چند جمله‌ای به رسم خوشامد به آنها گفت و اطمینان داد که شعار “تمام قدرت به شوراها” در نهایت پیروز خواهد شد و در آخر، ملوانان را دعوت به احتیاط و داشتن اراده قوی و هوشیاری کرد. سالها بعد، یکی از شنوندگان آن روز سخنان لنین بیاد می‌آورد که تأکید او به لزوم مسالمت آمیز بودن تظاهرات برای بسیاری از ملوانان غیرمترقبه بود. هم آنارشیستها و هم بعضی بلشویکهای حاضر در آن جمع نمی‌توانستند تصور کنند که چگونه جمع مسلحی با آمادگی نبردی مسلحانه تنها به برگزاری تظاهرات مسلحانه قانع شود.

لنین اکنون خود را در موقعیتی غیرقابل دفاع می‌دید. با اتفاقات روز قبل باز هم به اثبات می رسید که دولت موقت میان کارگران و سربازان پایتخت از حمایت خیلی کمی برخوردار است. از سوی دیگر، رهبری شورا مصمم بود که تن به فشار توده ها ندهد. سوسیالیستهای میانه رو شورا هنوز بخود اطمینان می دادند که مردم ایالات و سربازان جبهه نیز از انتقال قدرت به شوراها حمایت نخواهند کرد. آنها اعتقاد داشتند که “بر تمام نیروهای حیاتی کشور” واجب است که در جهت پیشبرد جنگ و بقاء انقلاب دست به دست هم دهند. آنها می‌ترسیدند که جدا شدن از لیبرالها، سرمایه‌داران و صاحبان صنایع حامی آنها خطر تضعیف کوششهای جنگی و موفقیت ضدانقلاب را در پی خواهد داشت.

از آنجا که شورا از گرفتن قدرت خودداری می کرد شعار “تمام قدرت به شوراها” از نظر بلشویکها، حداقل در حال حاضر و به طور تاکتیکی شعاری ورشکسته به نظر می‌رسید. اکنون حزب بر سر دوراهی قرار داشت، آیا می‌باید قدرت را از طریق زور می‌گرفت یا سعی خود را متوجه قطع تظاهرات می‌کرد. لنین در ارزیابی این دو شق، عقیده داشت که عکس العمل ولایات و جبهه نقشی تعیین کننده خواهد داشت. از این لحاظ، اوضاع بدون تردید ناپایدار و ناروشن بود. اما شواهد موجود کنونی خیلی امیدوار کننده نبودند. حمایت از بلشویکها در میان دهقانان هنوز ضعیف و بسیاری از سربازان به رهبران شورا وفادار بودند.

در بعد از ظهر روز ٤ ژوئیه میزان حمایت از یک انقلاب تمام عیار در خود پایتخت نیز به هیچوجه قابل اطمینان نبود. ملوانان کرونشتات در این روز با نیروئی قابل توجه حضور داشته و آماده نبرد بودند. بطوریکه در راه برگشت از کشسینسکایا به قصر توراید درگیر جوابگوئی به شلیک تک تیراندازانی شدند که از پنجره و پشت بامهای بلوار نوسکی آنها را هدف قرار داده بودند و به تعادی از خانه ها و آپارتمانها وارد شده و ساکنین آنها را به وحشت اداخته بودند. اما بعضی از سربازانی که در تظاهرات روز قبل شرکت کرده بودند از آن حادثه دچار ناآرامی شده و بعضی از واحدهای دیگر پادگان از جانبداری خودداری کردند. علاوه بر آن، امکان بدست گرفتن قدرت توسط بلشویکها بطور مستقل و در مقابله با شورا، برای کارگران و سربازان مطرح نشده بود. شوراهد نشان می دهد گرچه چنین امکانی برای معدودی از بالاترین رهبران بلشویک قبل از ژوئیه مطرح شده بود، (بخصوص برای لنین و رهبران سازمان نظامی)، اما مسئله در سطح عمومی بین رهبران حزب مطرح نشده بود. بنابراین ارزیابی عکس العمل توده ها نسبت به فراخوان نبرد برای بسیاری از رهبران بلشویک – چه رسد به طرفداران آنها – غیرممکن بود.

تمام عوامل عاقلانه بودن عقب نشینی سریع را نشان می داد. اما این شق نیز اثرات منفی خود را داشت. تا همین جا نیز حزب لطمه خورده بود. آشکار بود که برنامه بلشویکها و فعالیتهای تهیجی آنها، الهام بخش جنبش خیابانی موجود بود. شعارهائی که تظاهرکنندگان حمل می کردند، شعار بلشویکها بود. این سازمان نظامی بلشویکها بود که زیر فشار اعضاء تازه واردش، بدون صلاحدید و اجازه کمیته مرکزی به سازماندهی این جنبش کمک کرده بود. قدر مسلم آنکه در بعدازظهر ٣ ژوئیه کمیته مرکزی بطور جدی کوشیده بود جلوی این جنبش را بگیرد. اما فقط چند ساعت بعد، آن هم در حالیکه تظاهرات، کاملا به راه افتاده بود، رهبری سازمان نظامی و کمیته پتروگراد و بدنبال آنها، کمیته مرکزی – آن هم با تأخیر زیاد – موضع قبلی خود را تغییر داد و آشکارا از این تظاهرات حمایت کرده بود. نتیجه آنکه، سازمان نظامی، کنترل کامل جنبش را به دست گرفت و شروع به مهیاسازی سهمگین ترین و وسیع ترین نیروی انتظامی کمکی کرد. از جمله فعالیتهای این سازمان، درخواست نیروی کمکی از جبهه، فرستادن خودروهای مسلح برای تسخیر پایگاهها و پلهای کلیدی و گسیل یک گروهان سرباز برای تصرف قلعه پترپل بود.

سند منتشر شده ای از بحثهای رهبران بلشویک در ٤ ژوئیه وجود ندارد. با وجود شرایط فوق، احتمالا مدرکی نگهداری نشده بود. میخائیل کالنین از رهبران بلندپایه بلشویک بعدها بخاطر می آورد که در این موقع، فکر لنین درباره اینکه آیا این جنبش خیابانی آغازگر کسب قدرت است یا خیر، هنوز شکل نگرفته بود. او هم امکان درگیر شدن توده هائی عظیم در نبرد را در شرایط مساعد، و هم عقب نشینی نهائی با کوچکترین تلفات ممکن را می دید.

لنین به هنگام تفکر درباره چگونگی رهائی حزب از این وضع ضربه پذیر، بدون تردید انرزهائی متناقض می شنید. جناح راست کمیته مرکزی بلشویکها با توجه به مواضع تاکتیکی اشان درباره سیر تحول انقلاب و مخالفت آنها با اقداماتی که موجب جدائی قطعی از سوسیالیستهای میانه رو می شد، می بایست شدیدا مخالف سرپیچی از کمیته اجرائی سراسری و در دست گرفتن قدرت بوده باشند. دیگر اعضاء مٶثر حزب که احتمالا در این موقعیت دعوت به احتیاط می کردند، عبارت بودند از تروتسکی و زینوویف. (کامنف در سرمقاله ای طولانی در پراودای روز ٢٢ ژوئن رسما بر علیه اقدامات زودرس انقلابی هشدار داد. او نوشت: “تظاهراتهای هماهنگ نشده توسط دسته‌های منفرد که سعی می‌کنند مراحل غیرقابل دور زدن خرده بورژوائی، با اقدامات خرابکارانه، احمقانه و نامناسب هستند.” “پرولتاریا برای مرحله جدید انقلاب نه توسط تظاهراتهای آنارشیستی و تلاشهای جزئی، بلکه با سازماندهی دوباره و اتحاد آماده خواهد شد.” وقتی که خبر تظاهرات بعدازظهر ٣ ژوئیه به کامنف رسید سریعا به همراه زینوویف درخواستی به کارگران و سربازان نوشتند که اعتراضات را متوقف کنند. ویکتور نوگین هم در هر فرصتی که به دست می داد همین خط را تبلیغ می کرد.)

(ادامه دارد)