ترجمه -بلشویکها به قدرت می رسند انقلاب ١٩١٧ در پتروگراد (٩)

بلشویکها به قدرت می رسند

انقلاب ١٩١٧ در پتروگراد (٩)

آلکساندر رابینویچ

در این صبحگاه تابستانی، روزنامه‌ها از ناآرامی‌های بیش از اندازه در اثر کمبودهای شدید ارزاق و سوخت خبر می‌دادند. روز دوم ژوئیه پشخنوف، وزیر تدارکات آذوقه، هیأت مرکزی تهیه آذوقه پتروگراد را برای آگاه کردن از تشدید کمبودها به یک گردهمائی فراخواند. گزارش یکی از اعضاء وابسته به این هیأت ابعاد فروپاشی اقدامات برای تهیه آذوقه را در منطقه پتروگراد بوضوح آشکار می‌کرد. این گزارش نشان می‌داد که با وجود کاهش جیره، ذخیره غلات تا سپتامبر هم دوام نخواهد آورد. هیأت تهیه آذوقه اخیرا ١٠٠ هزار پود (هر پود ١٨ کیلو است) برنج در ولادیوستک خریده بود – اما حمل و نقل آن به پتروگراد بعلت مشکلات ترابری به تأخیر افتاده بود. تحویل شیر، بیشتر به علت اختلاف بر سر ارزش پول رایج فنلاند که منبع اصلی لبنیات پتروگراد بود بشدت کاهش یافته بود. عرضه خوراک دام و یونجه به پتروگراد، به یک سوم مقدار ضروری رسیده بود. عرضه تخم مرغ و سبزیجات بعلت اینکه مقامات ایالتی اجازه خروج ارزاق را نمی‌دادند، شدیدا پایین آمده بود.

خبر این بود که کمیته تهیه سوخت، گزارش اضطراری برای شهردار فرستاده و در آن وضع موجود چوب را فاجعه آمیز ذکر کرده است. گزارش فوق گناه کمبود را از اختلال در راه آهن و مشکلات ناوگان دریایی، در اثر ناآرامی کارگران آن بخش و بدی هوا دانسته بود. برداشت ضمنی این بود که اگر اقداماتی فوری جهت رفع موانع موجود بر سر راه تهیه و توزیع چوب انجام نشود تعداد هر چه بیشتری از کارگاه‌ها و کارخانه‌ها در اثر کمبود سوخت مجبور به بستن درهای خود خواهند شد. بنابه گزارش دیگر، خرابی فزاینده وضع سوخت، مسئولان بورس مسکو را مجبور به فرستادن تذکاریه‌ای اضطراری به وزارت صنایع و بازرگانی کرده است. این مسئولان اعلام خطر کرده بودند که تعطیلی بسیاری از کارخانه‌ها بعلت کمبود سوخت و مواد اولیه تا تابستان حتمی خواهد بود – مسئولین فوق در گزارش خود از صاحبان کارخانه‌ها، که تأکید داشتند بعلت ناتوانی مالی قادر به نگهداری هزاران کارگر مزدبگیر نبوده و به زودی آنان را از کار اخراج خواهند کرد، عمیقا پشتیبانی کرده بودند. علاوه بر آن پیش بینی شده بود که چنانچه دولت، کارگران بیکار را برای کار کشاورزی بسیج نکند و حقوق بیکاری آنها را تأمین نکند با ناآرامی‌های گسترده کارگری در مناطق صنعتی روبرو خواهد شد. در این تذکاریه همچنین به دولت تأکید می‌شد که مردم را از وخامت این اوضاع آگاه کند تا کارگران بیکار، صاحبان کارخانه‌ها را مسئول وضع موجود ندانند.

کمیته‌های اصلی دولتی مسئول برگزاری انتخابات مجلس مٶسسان و تهیه برنامه اصلاحات ارضی هنوز مشغول بحث و گفتگو بودند. روز قبل، کمیته انتخابات، ساعاتی طولانی را صرف بحث درباره نحوه تعیین نمایندگان نیروهای مسلح در مجلس مٶسسان کرده بود. در این موقع کمیته اصلاحات ارضی، گزارش نمایندگان محلی کمیته‌های ارضی درباره اوضاع و احوال ولایات را گوش می‌کرد. نمایندگان بخش پنزا گزارش دادند که دهقانان محلی به طور خودبخودی اصل اشتراکی کردن زمین را از طریق تصرف زمینها و تقسیم آن بر حسب میزان کار به اجرا در آورده‌اند. گزارشگر ادامه داد که کوشش مقامات در دفاع از مالکیت خصوصی بی‌فایده است. مسئولین از ترس انتقامجوئی دهقانان جرأت ندارند علیه آنان اقدام کنند. نماینده‌ای از بخش پلتاوا اعلام داشت که دهقانان، خواهان اشتراکی کردن زمین و منتظر اجرای آن از طریق اقدامات اداری قانونی هستند. نماینده فوق ادامه داد: “برای من روشن است که برای اجتناب از مصادره زمینها لازم است دولت قوانینی در مورد اجاره زمینها و ممنوعیت خرید و فروش زمین و حفظ جنگلها تهیه کند. هر نوع تأخیر در صدور چنین مقرراتی دهقانان را مشکوک خواهد کرد که اصلاحات ارضی هیچگاه صورت نخواهد گرفت.” سخنگوئی از بخش دن اعلام داشت که مردم منطقه‌اش خواهان مصادره زمینهای خصوصی بدون پرداخت غرامت‌اند. نماینده شورای پتروگراد در این کمیته، دولت موقت را بخاطر اینکه به وزرا اجازه می‌دهد هر کدام مستقیما سیاستهای متناقضی را در ایالات دنبال کنند سرزنش می‌کرد. او به خصوص وزیر کشور را که فعالیتهای کمیته‌های تقسیم زمین وزارت کشاورزی را آنارشیستی و جنایتکارانه می‌خواند به شدت مورد انتقاد قرار داد.

گزارش داده شد که اعتصاب یکروزه کارگران چوب‌بری پتروگراد حل شده است، اما کارگران پست و تلگراف تهدید کرده‌اند که از ساعات ٨ بعدازظهر ٤ ژوئیه دست از کار خواهند کشید. منشی‌ها و  باربران اداره مرکزی پست به علت اختلاف بر سر مزایا و اضافه دستمزد قبلا از کار دست کشیده بودند و به پستچی‌ها اجازه تحویل محمولات پستی را نمی‌دادند. همزمان کارکنان هتلها و مسافرخانه‌ها به اعتصاب عمومی پیشخدمتهای شهر پتروگراد پیوسته بودند. اینان نیز مثل پیشخدمتها خواستار پایان دادن به مزد ساعتی بوده و خواهان درصدی از سود و حقوق پایه بودند. در اثر این اعتصابات صاحبان بعضی رستورانها از مشتریان دعوت می‌کردند که به آشپزخانه رفته و غذای خود را بردارند.

خبر خارجی مهم نیز استعفای بتمان هلوگ صدراعظم آلمان و نشستن جرج میکائلیس بجای او بود. از آنجا که صدراعظم قبلی ظاهرا برای نوعی صلح از طریق مذاکره آمادگی نشان داده بود، محافل سلطه‌طلب نظامی آلمان ماه‌ها بود او را زیر فشار گذاشته بودند تا کنار برود. استعفای بتمان هلوگ و جایگزینی او توسط شخص بی‌اهمیتی چون میکائلیس که از طرف لودندروف برگزیده شده بود نشانه آشکار تسلط کامل فرماندهان عالی نظامی آلمان بر سیاست آن کشور بود.

از دوینسک گزارش مفصلی از بازدید سکوبلف وزیر کار و ولادیمیر لبدف وزیر موقت دریاداری از جبهه شمال در روزهای اول و دوم ژوئیه رسیده بود. این دو با عجله و به دنبال گزارشهائی دال بر اینکه تعداد قابل توجهی از سربازان ارتش پنجم از اجرای دستور فرماندهان خود سرپیچی کرده و از درگیری با دشمن خودداری می‌کنند به آنجا اعزام شده بودند. این دوره همزمان با فاصله بین یورش پر جار و جنجال کرنسکی در ١٨ ژوئن، که امیدها بدان بسته شده بود و ضد حمله خرد کننده آلمانها بود که در ٦ ژوئیه آغاز شد. لبه تیز یورش اولیه روسها متوجه جبهه جنوب غربی شد. یورش، ابتدا موفقیتهایی نسبی داشت (با رسیدن خبر پیشرفت ارتش روس، روزنامه‌های ناسیونالیستهای روس به هلهله و شادی برخاستند). اما چند روزی نگذشت که وضع خراب روحی سربازان جبهه سبب شد که واحدهائی که در آغاز تن به شروع جنگ داده بودند، اکنون از ادامه جنگ خودداری می‌کردند. از ٤ ژوئیه، دیگر حتی گزارشات اغراق آمیز رسمی نظامی هم نمی‌توانستند این واقعیت را پنهان کنند که پیشروی اولیه نظامی متوقف شده، و نیروهای روس از هر سو در معرض حمله قرار گرفته و متحمل تلفات سنگینی شده‌اند. در جبهه شمال قرار بود پیشروی از ٨ ژوئیه آغاز شود. در فاصله چند مایلی خطوط مقدم جبهه، با صدای شیپور، سربازان به صف ایستادند و در حالیکه سکوبلف از آنها سان می‌دید با فریاد موافقت خود را برای پیشروی در جبهه اعلام می‌داشتند. بسیاری از این سربازان، جنگ دیده و در عملیات جنگی پیشین زخمی شده بودند. این سربازان پس از انقلاب فوریه، روزنامه پراودا و سولداسکایا پراودا و اکپنایا پراودا و تعداد بیشماری جرائد انقلابی و ضدجنگ را که بلشویکها به جبهه می‌فرستاند و می‌خواندند و اکنون فکر آنها به صلح، زمین و نظام سیاسی – اجتماعی عادلانه‌تری مشغول بود. اهداف جنگ برای اکثریت سربازان قابل فهم نبود و آگاهی از اینکه با وجود کوشش شورا برای دستیابی به صلحی عادلانه، دولت موقت آماده یورش تازه‌ای می‌شود، آنها را به خشم می‌آورد.

(ادامه دارد)