عراق، ده سال پس از اشغال
سیف خدایاری
ده سال از هجوم قلدرمأبانه ناتو به رهبری بوش و بلر به عراق گذشت. جنگی که در راستا و ادامه استقرار “نظم نوین جهانی” و تامین هژمونی دولت آمریکا بر جهان و تامین منافع همپیمانانش صورت گرفت و به قیمت نابودی میلیونها انسان و عروج قومپرستی و باند های سیاه اسلامی و تروریسم تمام گردید و همچنان ادامه دارد.ده سال پیش در پی سیاستهای جنگ طلبانه و در راستای منافع بسیار روشن زمینی و بوی غلیط نفت، علیرغم اعتراضات میلیونی در پایتخت های اروپا و بطور مشخص در لندن، ناتو سیاست جنگ یا جنگ خویش را در مورد عراق اعمال نمود و این کشور را به صحنه رقابت های سیاسی ـ اقتصادی بورژوازی غرب در خاورمیانه تبدیل نمود. بهانه این جنگ جزئی تر از آن بود که بوش و بلر در لوای ” دخالت بشر دوستانه” پیش بردند. جنگ اول خلیج، ویران کردن زیربنای اقتصادی و پاشیدن شیرازه اجتماعی جامعه عراق، ده سال محاصره اقتصادی عراق و قربانی شدن میلیونها تن از مردم این کشور و بویژه طبقه کارگر، اقشار و توده های محروم نتوانست معادلات سیاسی در عراق را به نفع بورژوازی غرب تغییر دهد.تنها اشغال و تحمیل یک جنگ نابرابر می توانست معادله را عوض کند. شاید در وصف بهانه واهی جنگ ناتو در عراق نقل قولی از دونالد رامسفلد وزیر دفاع ـ بخوانید جنگ ـ وقت آمریکا بی مناسبت نباشد که حدود یکماه قبل از حمله به عراق بیان شد. لازم است پوزش خوانندگان را در گنگی این پیام ابلهانه بخواهم. پیامی که به تعبیر بسیاری از زبان شناسان نمونه کامل غلط های دستوری، منطقی،معنایی، منظورشناسی و فرم بیان بود و به همین خاطر در خاطره ها جاویدان شد! من تلاش می کنم ترجمه لفظ به لفظ این پیام را نقل کنم.
“[ چیزهایی هستند] که ما می دانیم که می دانیم، همچنین می دانیم که چیزهایی هستند که می دانیم که نمی دانیم. یعنی ما می دانیم که چیزهایی هستند که نمی دانیم اما همچین چیزهای ندانسته ندانسته هم هستند یعنی چیزهایی که نمی دانیم که نمی دانیم.”
این بلاهت در دانسته های ندانسته و نداسته های ندانسته اما مانع از تصمیم جنگ افروزانه و منفعت طلبانه بورژوازی غرب نشد و بالاخره عراق مورد تهاجم و اشغال واقع شد.
ده سال پس از اشغال عراق هر انسان منصفی را به فکر می برد که نتیجه این جنگ چه شد؟ چیزی که عیان است هیأت حاکمه کشور عراق مانند نمونه های بسیار تازه ” دخالت بشردوستانه” غرب در لیبی عوض شد. صدام و قذافی به سرنوشت هر دیکتاتوری که منطق ناتو و بورژوازی غرب را نمی فهمد دچار شدند. اما علاوه بر این نتیجه بسیار عیان، نتایج نیمه آشکار این جنگ از قبیل ناکامی در یافتن سلاحهای کشتار جمعی ( احتمالاً ندانسته های ندانسته آقای رامسفلد)، رسوایی شکنجه های قرون وسطایی در ابوغریب، نسلی از کودکان ناقص الخلقه در فلوجه ماحصل سلاحهای آلوده به مواد رادیواکتیو ناتو، حمله به اعتصابات و اعتراضات کارگری در صنعت نفت، خصوصی سازی صنایع، کشتار صدها هزار تن از مردم بیدفاع این کشور و… برای ما جزو حقایقی است که می دانیم که می دانیم!
اگر بزرگترین بهانه بوش و بلر برای اشغال عراق سلاحهای کشتارجمعی بود، این بهانه به تنهایی نمی توانست بدون چاشنی حقوق بشر عملی شود. تبدیل کردن صدام به عنصر “شر” یکی از قویترین بهانه های آنها بود. قرار بر این بود که ناتو فرشته نجات این موجود خبیث را از عراق بکند و صلح و صفا در عراق برقرار نماید.جهان اما شاهد نمونه هایی از این ادعای دروغین ـ آنهم زمانی که فرشته نجات مأمور شکنجه می شودـ در ابوغریب بود. نمونه های دیگری از جمله کشتار بی رحمانه و معصومانه دو خبرنگار توسط آپاچی های ناتو، به یمن رندبازی ویکیلیکس برملا شد. هزاران نمونه ندانسته ندانسته وجود دارد که شاید سیا در نیم قرن آینده پرده از اسناد آنها بردارد. امروز اما عراق در چنگال دیکتاتوری مانند مالکی گرفتار آمده است که همه ی شرایط یک دیکتاتور ناتویی را دارد. علیرغم پرده پوشیهای تا حد ممکن از جنایات هیأت حاکمه جدید عراق توسط ناتو و عروسکهای حقوق بشری اش، جنایت سازمان یافته دولتی از قبیل ترور، شکنجه، اعدام به نرم جامعه عراق تبدیل شده است. طبق آمار از کف رفته نهادهای حقوق بشری از قبیل امنستی و دیده بان حقوق بشر و البته در تأیید گزارشات وزارت کشور و وزارت دادگستری عراق در حال حاضر بین سی تا پنجاه هزار زندانی در شکنجه گاههای عراق وجود دارند. ماده چهارم قانون عراق به دولت اجازه می دهد هر فرد ” مظنون” به تروریسم را دستگیر نماید که بطور قطع یقین شکنجه در انتظار آنهاست. شکنجه هایی که به یمن تکنولوژی، شکنجه گران صدام خواب آنها را نمی دیدند. در دو سال اول اشغال عراق سه هزار مجازات اعدام اجرا شده و از سال 2005 تاکنون 447 مورد اعدام دولتی صورت گرفته است. هیأت حاکمه جدید عراق که دست برادری با جمهوری اسلامی دارد در سال 2012 تعداد 129 مورد اعدام با طناب دار به اجرا گذاشته است تا از اخوت اسلامی بی بهره نماند. تعداد کشته های به ثبت رسیده در این ده سال 165 هزار عراقی است.
آیا دولت آمریکا و ناتو به اهداف خود در این جنگ رسیده است؟ اگر هیاهوی اولیه “نظم نوین جهانی” و دمکراسی” و دیگر اهداف پوچ و دروغ پردازانه را قلم بگیریم میتوان جواب این سؤال در یک بعد کلی آری نیز باشد. حداقل دستیابی آمریکا و متحدین به یکی از بزرگترین منابع نفتی در جهان ( در عصر بحران انرژی) یکی از اهداف این جنگ هم اکنون تأمین شده است. علاوه بر این دولت دست نشانده مالکی و همچنین دولت “اقلیم ” در کردستان عراق پای آمریکا و ناتو را در عراق برای مدتی نامعلوم باز کرده است. این جنگ ضد انسانی مانند سایر نمونه های دخالت ناتو در جغرافیای سیاسی ـ اقتصادی جهان از قبیل حمله به لیبی و دخالت” غیرمستقیم!” در سوریه و هزاران نمونه دیگر با هر درجه از اما و اگر تقابل و اهداف استراتژیک قطب های بزرگ کاپیتالیستی در تقابل با هم و دولت های بورژوازی غرب را به درجاتی در منطقه و عراق تأمین کرده است. اما آیا مردم عراق برنده این جنگ هستند؟جواب این سؤال بستگی به موقعیت طبقات و جنبش ها دارد. بدون تردید الیگارشی حاکم بر عراق اعم از دولت مرکزی چه آنهایی که امروز در قدرت هستند و چه اپوزیسیون بورژوایی نشسته بر نیمکت ذخیره و حکومت اقلیم کردستان با احزاب حاکم و اقمار آنها برنده این جنگ هستند و خیلی طبیعی است که از منظر منفعت خود به این جنگ نگاه می کنند و جنگ برای آنها جز خیر و برکت سرشار و سرازیر شدن میلیونها دلار نفتی و غیرنفتی و میلیونها دلار از قبل نیروی کار ارزان طبقه کارگر چیزی نداشته است! اما از زاویه دید طبقه کارگر و اقشار و توده های زحمتکش این جنگ به قیمت قربانی شدن آنها، بی خانمانی، عدم امنیت، مواجه شد با سرکوب دولتهای جدید، بیکاری یا شغلهایی که به قیمت جان آنها تمام می شود از قبیل پیوستن به ارتش و میلیشیای احزاب، و هزاران مصیبت حاصل از جنگ تمام شده است. ده سال پس از اشغال عراق علاوه بر هارتر شدن بورژوازی در عراق و رشد تروریسم اسلامی در منطقه، کمتر وجدان آگاهی خاطره خوشی از این جنگ دارد.
٢٠ مارس ٢٠١٣
.