روشنفکران شکم‌سیر و مبارزه‌ی اقتصادی کارگران (در حاشیه بحث منتقدین طومار 20 هزار امضاء)

روشنفکران شکم‌سیر و مبارزه‌ی اقتصادی کارگران
(در حاشیه بحث منتقدین طومار 20 هزار امضاء)
در مورد مبارزه اقتصادی کارگران و شیوه های مختلف آن زیاد نوشته و گفته شده است و از نظر نگارنده تا زمانی که کار مزدی و مالکیت خصوصی بر وسایل تولید به حیات خود ادامه دهد این مبحث هم به قوت خود باقی است. من قصد ندارم که اندر فواید مبارزه اقتصادی برای هیچ کارگری نسخه بپیچم. از نظر من مبارزه اقتصادی کارگران بخش لایتجزای جدال دو طبقه کارگر و سرمایه‌دارست که تطیل ناپذیر است. هر روز ابعاد متنوعی به خود می‌گیرد و در آینده هم اشکال و ابتکارات مختلفی برای پیش‌برد آن در دستور کارگران قرار می‌گیرد.

اخیرا به ابتکار” اتحادیه آزاد کارگران” طوماری به امضای 20 هزار علیه فقر، بیکاری ، تورم و قراردادهای موقت و سفید امضاء و در خواست افزایش دستمزدها رسیده است و برای مقامات جمهوری اسلامی ارسال شده است. این ابتکار را باید در کنار دهها اعتصاب ، بستن جاده ها و اعتراض در مقابل مجلس و سایر ارگانهای حاکمیت جمهوری اسلامی گذاشت که بخشهای مختلف طبقه کارگر در گذشته و حتما در آینده انجام خواهد داد. این ابتکار باعث واکنشهای مختلف در محافل کارگری و روشنفکری شده است. عکس‌العمل به این طومار را می‌توان در سه دسته بازشناسی کرد، که سعی می‌کنم مختصر به آنها بپردازم .

دسته اول تشکلات کارگری “زرد” وابسته به جمهوری اسلامی است که از زبان سخنگوی ” کانون عالی انجمن‌های صنفی” آقای “هادی ابوی” به آن واکنش نشان داد و منکر حتی یک امضاء شد و این طومار را به “جریانهای خاص” وصل کرد. و خواهان پیش برد مبارزه کارگران در چهارچوب تشکلهای” زرد” جمهوری اسلامی شد. به دنبال آن وزارت اطلاعات رژیم ، هر حرکت و اعتراض کارگری را به آمریکا و غرب متصل کرده است. در موارد بالا در نشریه “کمونیست هفتگی” مفصل به آن پرداخته شده است. نیازی به تکرار نیست همین کافی است که بگویم جمهوری اسلامی 33 سال است هر حرکت کارگری و هر اعتراض جنبش‌های اجتماعی در ایران را به بیگانگان منتسب می‌کند. و این تازه‌گی ندارد!

دسته دوم از منتقدین ضمن اینکه از این حرکت تمجید می‌کنند بلافاصله یادشان می‌آید پس سرنگونی جمهوری اسلامی چی شد؟ آیا این لاس‌زدن با مقامات جمهوری اسلامی نیست؟ آیا این مبارزات کارگران را رقیق نمی‌کند؟ و سرانجام آیا این باعث نمی‌شود که مبارزات کارگری به بی‌راهه برود؟ پس اعتصاب و اعتراض خیابانی چه می‌شود؟

جواب به سئوالات بالا را باهم مرور کنیم. شاید برای چپ سرنگونی طلب سخت باشد که فعال کارگری و تشکل فعالین کارگری و سندیکایی برای بهبودی شرایط کار و معیشت طبقه کارگر به دولت به عنوان تبلور و حافظ نظام سرمایه داری مراجعه کنند اما این واقعیتی است که گریزی از آن نیست. گره گاه این بخش از منتقدین طومار 20 هزار امضاء در این است. از نظر چپ سرنگونی‌طلب مگر قرار نیست این دولت را سرنگون کرد، پس چرا باید برای بهبود سطح زندگی کارگران به آن مراجعه کرد؟ این پارادوکسی است که چپ سرنگونی‌طلب در مبارزه اقتصادی کارگران با آن روبرو است و به نظر می‌رسد گزینه زیادی برای درک مسئله ندارد. وگرنه نه امضاء کنندگان و نه سازماندهندکان این ابتکار هیچ جا از این طومار به عنوان سازمان و تشکل کارگری و جایگزین اعتراض و اعتصاب کارگران اسم نبرده‌اند. اینکه اگر جمهوری اسلامی جواب نداد، چه؟ معلوم است سرمایه‌داران به آسانی تن به قبول هیچ خواسته‌ای اقتصادی کارگران نمی‌دهند. تاریخ مبارزه طبقه کارگر این را نشان داده است که سرمایه هر وقت احساس کند سود و انباشت‌اش به خطر می‌افتد حاضر به هر جنایتی است و نمونه اخیر در معدن” ماریکانا”ی آفریقای جنوبی که یک اعتراض مسالمت‌آمیز برای افزایش دستمزدها و بهتر شدن شرایط رفاهی با گلوله جواب گرفت و 34 کارگر به خاک و خون کشیده شدند، چند سال قبل هم کارگران “مس سرچشمه” در ایران با چنین سرنوشتی مواجه شدند. بنابراین این طومار را باید به عنوان یک ابتکار از میان دهها طرح و ابتکار دیگر در نظر گرفت.

اگر ما قبول داریم که هر مبارزه اقتصادی طول و عرضی دارد و باید معلوم باشد در مدت زمان تعریف شده ای تاثیری در بهتر کردن زندگی کارگران داشته باشد. باید هدفی معین و ارگانی برای آن مبارزه تعریف کنند. در اینجا این دولت است که که بعنوان مجری و نماینده سرمایه‌داران مسئول هر نابسامانی در جامعه است و هر اعتراض و مطالبه‌ای در جهت بهبود وضع موجود باید متوجه دولت باشد. اینکه ما برای سرنگونیش تلاش میکنیم تغییری در این مسئله نمی‌دهد. ما واقف هستیم مبارزه‌ی اقتصادی کارگران که روزانه و تعطیل ناپذیر است و متوجه دولت و کارفرماست. دولت بازوی اجرایی نظام سرمایه‌داری است و تحت فشار گذاشتن روزانه و تحمیل خواسته‌های رفاهی و افزایش دستمزدها و سایر خواسته های صنفی کارگران قدمی رو به جلو است.

و اما در مورد دسته سوم از منتقدین که بیشتر از همه در این رابطه نوشته‌اند، نقد آنها بین نظرات سخنگوی “کانون عالی انجمنهای صنفی” و چپ سرنگونی‌طلب در نواسان هستند. افراطی‌ترین این بخش نه تنها دست‌اندرکاران این ابتکار امضاء جمع کردن از کارگران را به” جریانهای خاص” وصل می‌کنند بلکه روشن‌تر از مقامات رژیم آنها را با کنایه به کسانی که معتقدند که بحران سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جمهوری اسلامی “بحران آخر” رژیم است، منتسب می‌کنند، تا بلکه در پس هر حرکت و اعتراضی با چرتکه انداختن میزان دوری و نزدیکی به خود را بسنجند. از نظر این بخش از روشنفکران شکم سیر مهم نیست آن حرکت اعتراضی چقدر در حال و آینده می‌تواند طبقه کارگر را به عنوان یک طبقه در جدالهای اقتصادی و سیاسی لانسه کند، بلکه تاریخ ، محل تولد ، عقاید سیاسی و تعلق احتمالی آنها به گرایش درون طبقه کارگر مبناست. در ظاهر سوپر “کارگری” اما در مضمون فرقی با دسته اول ندارند. هر حرکتی را با متر سکت منزوی خود اما با اسم دهن‌پرکن “کارگر” می‌سنجند و دشمنی آشکار خود را با گرایش کمونیستی درون طبقه کارگر بیان می‌کنند. فرض کنیم این ابتکار توسط هیئت مخفی موسس فلان سندیکا بود! مسلما از آن به عنوان “نقطه عطف” در مبارزه کارگران نام می‌بردند. مگر همین جماعت” کارگر پناه” نبودند که در دل یکی از وحشیانه ترین تعرض سرمایه‌داری ایران به رهبری احمدی‌نژاد در طرح حذف سوبسیدها به مجیزگوی آن تبدیل شدند. و از آن به عنوان” نقطه عطف در سرمایه‌داری ایران” نام بردند و گفتند: یارانه نقدی که به کارگران داده می‌شود با احتساب افزایش دستمزدی که جمهوری اسلامی هر سال به کارگران می‌دهد وضعیت کارگران بهتر می‌شود. در دل طرح‌های صندوق بین الملی پول و بانک جهانی منتظر ظهور تشکلات کارگری در یکی از مستبدترین رژیم‌های سرمایه در جهان بودند.

نقد این بخش ربطی به هیج مبارزه سیاسی و اقتصادی کارگران ندارد. آنها علنا اعلام کرده‌اند از گسترش یک گرایش معین درون طبقه کارگر هراسان هستند اگر غیر از این بود باید صمیمانه اگر نقدی داشتند در جهت بهبود مبارزه کارگران می‌نوشتند نه به کنکاش و انگیزه‌شناسی اینکه تشکل فعالین کارگری از لحاظ سیاسی به کدام گرایش تعلق دارند، آنهم درست بعد از تهدید وزارت اطلاعات مبنی بر اینکه هر حرکت کارگری برای بهبود معیشت را به بیگانگان و آمریکا وصل کرده است..

نکته آخر:
در کنار بالا رفتن آگاهی سیاسی و طبقاتی کارگران مبارزه اقتصادی اشکال متنوعی به خود می‌گیرد. کسی از طومارنویسی بت نساخته و کسی آنرا به عرش اعلا نرسانده است. آنچه مورد دفاع است این حرکت به عنوان یک ابتکار مورد حمایت است و باید به دست‌اندرکاران آن خسته نباشید گفت. هر ابتکارو حرکتی که باعث بالا بردن خودآگاهی و اتحاد طبقاتی کارگران شود وکمک کند به‌ بهتر شدن شرایط کارو معیشت آنها شایسته‌ی بیشترین حمایت‌ها است.

******