شهلا دانشفر-کارگران در هفته ای که گذشت

شهلا دانشفر

کارگران در هفته ای که گذشت

ادامه اعتراضات کارگران گروه ملی فولاد اهواز و موفقیت آنها در آزادی آخرین همکاران بازداشتی خود، تجمع سراسری معلمان بازنشسته سال ٩٦، فاجعه ای به اسم کودکان کار، وارد شدن کارگران در شهر سنندج به کارزار علیه اعدام رامین حسن پناهی موضوعات برجسته اخبار و مسائل کارگری این هفته است.

آخرین کارگران بازداشتی فولاد اهواز آزاد شدند

بنا بر خبر منتشر شده از سوی اتحادیه آزاد کارگران ایران بدنبال مبارازت جانانه کارگران گروه ملی فولاد اهواز و تجمعات چندین روزه خانواده ها و کارگران در مقابل دادگاه و دادگستری شب سی و یکم خرداد ماه باقی کارگران بازداشتی این کارخانه به اسامی کریم سیاحی، محمد فلاحی، سجاد حسین پور، عبدالرحمن ساکی، جواد اسکندری آزاد شدند. این موفقیت را به آنان، به خانواده هایشان و به کارگران گروه ملی فولاد اهواز تبریک میگویم.

دور جدید مبارزات کارگران گروه ملی فولاد اهواز از هشتم خرداد ماه در اعتراض به حقوق های معوقه، عدم واریز حق بیمه و زورگویی های موسوی مالک برکنار شده شرکت و زیر خطر رفتن موقعیت شغلی شان دست به اعتصاب و تجمع زدند. این اعتراضات که ابعاد گسترده ای گرفته و تحرکی در شهر ایجاد کرده بود، در بیست و یکم خرداد ماه با یورش وحشیانه نیروی انتظامی روبرو شد و در جریان آن بیش از ٥٠ نفر بازداشت شدند. اما کارگران کوتاه نیامدند و در فردای آن روز به همراه خانوادهایشان در یک تجمع و راهپیمایی باشکوه در مقابل استانداری خواستار آزادی همکارانشان شدند. در این روز ده نفر دیگر از کارگران دستگیر شدند و چهار نفر از کارگران بازداشتی به نام های کریم سیاحی، پیمان شجیراتی، سید محمد نوری و سید رضا طیب در زندان بطور وحشیانه  مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. این موضوع با خشم و اعتراض بیشتر کارگران روبرو شد. پاسخ این وحشیگریها را کارگران با فریاد نه تهدید، نه زندان، دیگه فایده ندارد، دادند و با برپایی تجمعات اعتراضی هر روزه خود همراه با خانواده های دستگیر شدگان بر آزادی همکاران بازداشتی و خواستهای اعتراضی شان پای کوبیدند. اعتراضات قدرتمند کارگران و حمایت نهادها و تشکلهای کارگری در داخل و در سطح جهانی آنچنان فشاری آورد که بلافاصله ٤٦ نفر از کارگران بازداشتی آزاد شدند و دو ماه از طلبهایشان نیز پرداخت شد. در تداوم این اعتراضات متحدانه تمامی بازداشت شدگان آزاد شدند. اکنون کارگران گروه ملی فولاد اهواز دستمزد ماههای اردیبهشت و خرداد را طلب دارند. کارگران خواهان پرداخت کامل طلبها و پایان دادن به وضع نابسامان کارخانه و از بین رفتن خطر بیکار شدنشان از کار هستند. بنا بر خبرها این  کارخانه تنها با پنج درصد ظرفیت کار میکند و کارگران در اعتراضاتشان قاطعانه اعلام کرده اند که اجازه نخواهند داد که وضعیت این کارخانه مثل هپکو، آذر آب و دیگر کارخانجاتی بشود که در آنها کارگران بسیاری کار خود را از دست داده اند. گروه ملی فولاد اهواز یک کانون داغ اعتراض کارگری است. تجمعات مختلف اعتراضی ٤ هزار کارگر گروه ملی در مقابل استانداری در طول یکسال اخیر با شعارهایی چون کارگر زندانی آزاد باید گردد، حساب اگر پر نشه، اهواز قیامت میشه، نه تهدید، نه زندان دیگه فایده ندارد، مرگ بر ستمگر، یک اختلاس کم بشه، مشکل ما حل میشه، تاثیر به سزایی در فضای شهر اهواز گذاشته است. مبارزات کارگران گروه ملی به لحاظ به کارگیری اشکال متحدانه و قدرتمند اعتراضی از جمله مارش عظیم آنها در خیابانهای شهر،  شرکت خانواده ها در اعتراضات کارگران و ایستادگی آنها در برابر سرکوبگری حکومت اسلامی و آزادی همکاران دربندشان همه و همه نقطه قوت های مهم این اعتراضات و الگویی برای کل کارگران و همه مردم است. کارگران گروه ملی با فریاد قدرتمند شعار کارگر زندانی آزاد باید گردد و نیز شعار نه تهدید، نه زندان ، دیگه فایده ندارد، مبارزه برای آزادی تمامی زندانیان سیاسی را گامی به جلو برده و نشان دادند که با به راه افتادن اعتراضاتی از این دست میتوان درب زندانها را گشود. اعتراضات کارگران گروه ملی یک پیشروی مهم برای این کارگران و برای کل جنبش کارگری است.

اعتراض سراسری  معلمان بازنشسته سال ٩٦

طی روزهای ٢٨ وو ٢٩ خرداد بنا بر قراری از قبل اعلام شده  جعیتی بالغ بر ٨٠٠ نفر از معلمان بازنشسته سال ٩٦ از شهرهای مختلف چون چهار محال و بختیاری، بحنورد، تهران، کرمانشاه، چالوس، قزوین، کرج، ارومیه، یزد، سیرجان، بوشهر، تایباد، مشهد، شیراز، اصفهان، ساوه، ارومیه، پاوه، اسفرورین، شهر کرد، قائمشهر و به نمایندگی از ٤١ هزار همکار خود  مقابل ساختمان آموزش وپرورش تجمع کرده و پیگیر خواستهایشان شدند.  پاداش و حق سنوات این معلمان که سی سال خدمت خود را به اتمام رسانده اند، هنوز پرداخت نشده است. این بازنشستگان با شعار “از کل ایران آمدیم، برای پاداش آمدیم و با در دست داشتن بنرهایی که خواستها و مضمون اعتراضشان را بیان میکرد، در این محل تجمع کرده بودند. عده ای سعی داشتند این حرکت اعتراضی را تجمع سکوت بخوانند. اما معلمان با شعارهای کوبنده خود فریاد اعتراضشان را بلند کردند. در این حرکت اعتراضی جمعیت با دادن شعار قصد ورود به داخل ساختمان آموزش وپرورش  داشت که با مانع میله های آهنینی که پلیس گذاشته بود روبرو شد. اما  آنها عقب ننشستند و بعد از لحظه شعار دادن در پیاده رو، با فریاد معیشت، منزلت، حق مسلم ماست، وارد ساختمان شدند. در آمفی تاتر ساختمان آموزش وپرورش هنگامیکه بیرانوند نماینده مجلس اسلامی از بروجرد میخواست سخنرانی کند با اعتراض معلمان روبرو شد. ناگزیر الله یاری معاون وزیردر جمع معلمان بازنشسته حاضر و سخنرانی کرد. او وعده هایی مبنی بر پرداخت پاداش در دومرحله تا آخر شهریور را داد. اما این وعده ها فضای اعتراض در سالن را شدت داد. حرف معلمان بازنشسته این بود که با توجه به این که هر روز ارزش پول کمتر می شود، با این کار عملا ارزش پولی که به آنها پرداخت خواهد شد به یک سوم تقلیل می یابد. با بالا گرفتن این اعتراضات قرار شد برای روز بعد نمایندگانی از معلمان با نوبخت وبطحایی جلسه ای داشته باشند. در نتیجه معلمان بازنشسته قرار تجمع در روز ٢٩ خرداد در مقابل سازمان برنامه و بودجه را گذاشتند. در آخر نیز معلمان بازنشسته با شعار تا پاداشمون را نگیریم، از اینجا نمی ریم، بر ادامه اعتراضاتشان تاکید گذاشتند.

در این اعتراضات معلمان بازنشسته با شعارهایی چون یک اختلاس کم بشه، مشکل ما حل میشه، معیشت، منزلت، حق مسلم ماست، معلم بیداره، از تبعیض بیزاره، وزیر بی کفایت، استعفاء، استعفاء، وزیر بی کفایت، خجالت، خجالت، بطحایی بیا پائین، اتحاد، اتحاد، با خواست فوری  پرداخت طلبهایشان اعتراض خود را به تبعیض، نابرابری، اختلاس و زندگی زیر خط فقر اعلام کرده و خواستار یک زندگی انسانی شدند.

معلمان بازنشسته همراه با هزاران بازنشسته دیگر بارها و بارها با تجمعات با شکوه خود اعتراض خود را به زندگی زیر خط فقر، به حقوقهای نجومی و فقر گسترده مردم و  تبعیض فاحش طبقاتی در سطح جامعه و بساط دزدسالای حاکم اعلام کرده و بر خواستهای فوری ای چون افزایش حقوق ها به بالای خط فقر اعلام شده ٤ میلیون تومان، تحصیل رایگان در تمام سطوح تحصیلی و درمان رایگان برای همه و بر داشتن معیشت، منزلت و یک زندگی انسانی تاکید کرده اند. بدین ترتیب بازنشستگان جایگاه بسیار ارزشمندی در پیشروی های جنبش کارگری و جلو آوردن خواستهای رادیکال و انسانی در راس جنبش کارگری داشته اند.

کمپین نه به فیش حقوقی پولی

اخیرا آموزش و پرورش در قبال دادن  فیش حقوقی به معلمان از آنان پول میگیرد. این اخاذی با اعتراض وسیع معلمان روبرو شده و در اعتراض به آن کمپینی تحت عنوان “نه به فیش حقوقی پولی” به راه افتاده است. در اعتراض به این موضوع معلمان ضمن  اشاره به دزدی های میلیاردی از صندوق ذخیره فرهنگیان و پولی کردن دوره های ضمن خدمت به عنوان شکل دیگری از اخاذی های دولت ، پولی کردن فیش حقوقی را یک دزدی آشکار اعلام کرده و خواستار لغو فوری این تصمیم هستند.

 فاجعه ای به اسم کودکان کار

بنا بر آمارهای غیر رسمی تعداد کودکان کار در ایران تکاندهنده است و به هفت میلیون میرسد. فاجعه بار تر اینکه با رانده شدن هر چه بیشتر مردم به زندگی چند بار زیر خط فقر و بی تامینی مطلق، هر روز بر شمار این کودکان که قربانیان مستقیم توحش و بربریت سرمایه داری حاکم است اضافه میشود.

در جمهوری اسلامی کار کودکان رسمیت دارد. ابعاد این فاجعه به حدی است که حتی آگهی های استخدام کودکان کار را رسما اعلام میکنند. یک نمونه اش اگهی استخدام کودکان کار در فروردین ماه در پاداش شهر اهواز بود. در متن آگهی چنین آمده بود:”به چند بچه، کودک، و نوجوان جویای کار، در عناوین شغلی مختلف نیازماندیم. ” همین آگهی میتواند سند کیفرخواست مردم علیه حکومت وحشی سرمایه داری حاکم در سطح بین المللی باشد.

فاجعه بار تر خطر هر روزه ایست که زندگی و جان کودکان کار را تهدید میکند. از جمله خبر این هفته انتشار آمار تکاندهنده اعلام شده از سوی رئیس کمیته اجتماعی شواری اسلامی شهر تهران از کودکان کاری است که در جلوی چشمان همه ما جسم و جانشان دارد به نابودی کشیده میشود. بنا بر این آمار ها  بر اساس مطالعه‌ای که درباره بروز و شیوه ایدز روی هزار کودک کار و خیابان در شهر تهران انجام شده است ٥.٤ درصد آنها به ایدز مبتلا بوده‌اند که یکسوم آنها ده تا ١٤ ساله و دو سومشان ١٥ تا ١٨ ساله هستند. همچنین  بیش از ٣٢ درصد از کودکان کار مورد آزار جسمی، روحی و جنسی قرار می‌گیرند. بعلاوه در میان کودکان کار حدود ٥ درصد از پسران دارای سابقه مصرف مواد بوده‌اند و این درصد در بین دختران نزدیک به یک درصد است و بالاخره اینکه ١٧ درصد از کودکان کار و خیابانی در تهران اصلا مدرسه نرفته اند. این آمارها را میدهند و با بیشرمی تمام از بهبود اقتصادشان دم میزنند. بگذریم که حقیقت فاجعه بار تر و تلخ تر از این آمار هاست. باید کل این بساط بردگی و توحش را جارو کرد.

واقعیت اینست که زیر فشار جنبش اعتراضی جامعه است که حتی این آمارها بر زبان می آید. آمارهایی که پشت آن هیچ اقدام و پاسخگویی به مردم وجود ندارد. اما در برابر این واقعیت هولناک جامعه ای است که ایستاده است و جنگی هر روزه بر سر زندگی و معیشت و داشتن زندگی ای انسانی جاریست. از جمله جنبش در دفاع از حقوق کودک یک جنبش قدرتمند در ایران است. ممنوعیت کار کودکان و تضمین رفاه و سعادت هر کودک، مستقل از وضعیت خانوادگی، توسط جامعه در بالاترین سطح در راس خواستهای این جنبش قرار دارد. بعلاوه  تحصیل رایگان در تمام سطوح تحصیلی، برخورداری از بیمه های اجتماعی چون بهداشت و درمان رایگان برای همه مردم، افزایش فوری حقوقها به بالای خط فقر و اینکه نگذاریم گرسنگی و بی تامینی باعث روانه شدن هر روز بیشتر کودکان به کار خیابانی شود از جمله خواستهای فوری آنست. در همین راستا کارزارهایی در سطح جامعه در جریان است. یکی از این کارزارها، کمپین فرستادن کودکان به مدرسه است. با تمام قدرت به این جنبش بپیوندیم. جمهوری اسلامی باید گورش را گم کند.

کارگران علیه اعدام

جنبش علیه اعدام یک جنبش قدرتمند در ایران است. یک نمونه بارزش کارزار جهانی در اعتراض به حکم اعدام رامین حسین پناهی است که خطر اعدام بر روی سرش قرار گرفته است. این کارزار مبارزه علیه اعدام را گامهای بسیاری به جلو آورده است. نمونه قدرتمندی از این مبارزه درگیری و شورش در زندان مرکزی سنندج برای نجات جان رامین حسین پناهی در بیست و ششم خرداد در زندان مرکزی سنندج است. در این حرکت اعتراض هنگامیکه چندیم مامور به بند مراجعه کردند تا رامین را با خود ببرند، با مداخله و درگیر شدگان زندانیان در بند روبرو شدند که تا صبح روز بعد ادامه داشت. همچنین روز ٣٠ خرداد تعدادی از فعالین کارگری واجتماعی در سنندج در اعتراض به حکم اعدام رامین حسین پناهی در مقابل درب زندان مرکزی این شهر تجمع کرده وخواهان لغو اعدام وی شدند. این تجمع با برخورد مامورین انتظامی روبرو شد و در جریان آن سه نفر از چهره های فعال کارگری بنامهای خالد حسینی، کریمی ولطف آله احمدی بازداشت شدند. زیر فشار اعتراضات کارگران بازداشتی روز ٣١ خرداد آزاد شدند. حکم اعدام رامین حسین پناهی باید فورا متوقف شده و او بدون قید و شرط آزاد شود. احکام اعدام تماما باید لغو و اعدام ممنوع گردد