ترجمه – بلشویکها به قدرت می رسند انقلاب ١٩١٧ در پتروگراد (٦)

بلشویکها به قدرت می رسند

انقلاب ١٩١٧ در پتروگراد (٦)

آلکساندر رابینویچ

به دنبال بحران ماه آوریل دو وزیر، میلیوکف و کوچکف، که بیش از همه مسئول سیاستهای منفور خارجی و نظامی بودند از کابینه استعفا دادند. در جریان این نخستین تکان سیاسی بعد از انقلاب فوریه، چند نفر از رهبران اصلی سوسیالیست میانه رو در شورای پتروگراد راضی به قبول مقام وزارت شدند. ایراکلی تسرتلی منشویک اهل گرجستان قبل از دستگیری، زندانی شدن و تبعید به سیبری، سخنگوی پر هیجان فراکسیون سوسیال دمکراتها در دومای دوم بود. او که تقریبا در تمام طول سال ١٩١٧ مهمترین مقام مسئول شورا بود به وزارت پست و تلگراف برگزیده شد. (تسرتلی رهبر بنام بلوک اس آر – منشویک و مبتکر بسیاری از سیاستهای آنها در شورا بود). رهبر و نظریه پرداز اصلی اس آرها یعنی ویکتور چرنف وزیر کشاورزی شد. میخائیل سکوبلف یکی از یاران نزدیک تسرتلی وزیر کار گردید. الکسی پشخنف بنیانگذار و رهبر حزب سوسیالیستهای مردمی به وزارت اغذیه و آذوقه منصوب گردید. یکی دیگر از اعضا اس آر بنام پاوول پرورزوف وزارت دادگستری را به عهده گرفت و کرنسکی وزارت جنگ و دریاداری را به دست گرفت.

اما این جابجائی افراد تغییری اساسی در سیاستهای کلی دولت به وجود نیاورد. هیأت دولت اکنون از دو بخش لیبرالها و سوسیالیستهای میانه‌رو تشکیل می‌شد. لیبرالها مصمم به جلوگیری از هر نوع اصلاح جدی تا اجلاس مجلسس مٶسسان بودند و بطور همزمان هدفشان منحصرا تحکیم قدرت دولتی و تقویت قدرت جنگی ارتش به منظور ادامه جنگ تا پیروزی کامل بود. سوسیالیستهای میانه رو نگران پاسخگوئی به خواستهای مردم برای اصلاحات فوری بودند و امید داشتند رهبری پایان سریع جنگ را بر پایه عدم الحاق و پرداخت غرامت بدست گیرند. در نتیجه اولین ائتلاف که در اوایل ماه مه بوجود آمد بطور بالقوه حتی از دولت قبلی نیز توان کمتری در رویاروئی با مسائل حاد ملی را داشت. دولت در حالیکه قادر به دستیابی به یک توافق بر سر مسائل داخلی نبود. در قلمرو سیاست خارجی تصمیم گرفت بطور همزمان، آمادگی جنگی نیروهای مسلح را جهت تدارک برای یک یورش تابستانی ارتقاء داده و مذاکرات برای رسیدن به صلی مورد توافق طرفین را تشویق کند.

سوسیالیستهای میانه‌رو با ورود در اولین دولت ائتلافی، در اذهان مردم شریک مسئولیت نارسائیهای دولت موقت شدند. در میان گروههای سیاسی عمده روسیه، فقط بلشویکها بودند که حاضر به همکاری با دولت نشده و آزادی خود را برای سازماندهی مخالفت با آن حفظ کرده بودند. حزب از این مزیت به بهترین وجه استفاده کرد.

بلشویکها تا آستانه جنگ اول جهانی، در جذب کارگران صنعتی پتروگراد هوادار منشویکها موفقیتهای زیادی به دست آورده بودند. در حین جنگ هنگامی که هزاران کارگر با تجربه به جبهه فرستاده شدند و تشکیلات حزب در پتروگراد بعلت دستگیریها بشدت ضربه خورده بود، بخش عمده این موفقیت از بین رفت. حزب بلشویک به فاصله کوتاهی پس از انقلاب فوریه از طریق فعالیت در نهادهائی چون سازمان نظامی بلشویکی، کمیته‌های حزبی محلات، شوراهای منطقه‌ای، اتحادیه‌های کارگری، کمیته‌های کارخانه‌ها و دیگر سازمانهای غیرحزبی به تقویت نفوذ خود میان ارتشیان و کارگران کارخانه‌ها پرداختند. (کمیته‌های کارخانه بلافاصله بعد از انقلاب فوریه، عملا در همه مراکز صنعتی در پتروگراد ایجاد شدند. این کمیته‌ها که ابتدا برای نمایندگی کردن کارگران در مذاکرات با مدیریت و دولت و دیگر مٶسسات دولتی بوجود آمده بودند، بعضا بطور خیلی فعالی درگیر مدیریت کارخانه شدند. در فاصله بین روزهای اولیه ماه مه تا اواسط اکتبر، نمایندگان کمیته‌های کارخانه در پتروگراد چهار کنفرانس شهری برگزار کردند. همچنین یک هیأت مدیره دائم بعنوان شورای مرکزی کمیته‌های کارخانه تشکیل دادند. یک کنفرانس سراسری کمیته‌های کارخانه بین روزهای ١٧ تا ٢٢ فوریه در پتروگراد برگزار شد.) بلشویکها چه در تجمعات سیاسی پایان ناپذیر شورای پتروگراد و چه در صفحات نشریات پرتیراژ حزب، پراودا، سولدا اتسکایا پراودا و رابوتنیتسا به تشریح و تبلیغ برنامه خود پرداخته و مبرم ترین خواستها و آرمانهای مردم را متجلی کردند. ندای بلشویکها به سربازان روستائی پادگانها چنین بود: اگر نمی‌خواهید در جبهه کشته شوید، اگر نمی‌خواهید مقررات زمان تزار دوباره برقرار شوند، اگر خواهان زندگی بهتر و تقسیم زمین هستید، می‌باید قدرت به شوراها داده شود. آنها خواهان نظارت کامل شوراها بر تمام مراحل اقتصاد، افزایش دستمزدها، هشت ساعت کار روزانه، نظارت کارگران در کارخانه‌ها و پایان تورم بودند، و اینها همه از خواستهای مبرم کارگران بودند. بلشویکها “سرمایه‌داران و زمینداران آزمند” را مسئول مشکلات حل ناشده جامعه دانسته و امکان برگشت شبح زشت ضدانقلاب را، در صورت عدم انتقال قدرت به شوراها مطرح کردند. نتیجه این کوششها به سرعت آشکار شد. در ماه فوریه فقط دو هزار بلشویک در پتروگراد بود. در آستانه افتتاح کنفرانس حزب شمار اعضاء حزب به ١٦ هزار و در آخر ژوئن به ٣٢ هزار رسید، که در این میان ٢ هزار سرباز پادگان به سازمان نظامی حزب و ٤ هزار سرباز به “باشگاه پراودا” که یک کلوپ “غیرحزبی” برای پرسنل ارتشی و زیر مدیریت “سازمان نظامی” بود، پیوستند. (نفوذ حزب بخصوص در میان چند واحد نظامی نیرومند مستقر در مناطق کارگرنشین پایتخت و کرونشتات زیاد بود، و این شورا بود که در اواسط ماه مه قطعنامه ای در رد مشروعیت دولت موقت به تصویب رساند.)

بدین ترتیب در اواخر بهار در پتروگراد، تعداد عظیمی از کارگران، سربازان و ملوانان طرفدار بلشویک که کاسه صبرشان لبریز شده بود از یک سو و دولت موقت و سوسیالیستهای میانه‌رو شوراها از سوی دیگر، در مقابل هم آماده رویاروئی شدند. گروه اول خواستار انتقال قدرت به شوراها بود، در حالیکه گروه دوم تأکید داشت که دست زدن به چنین کاری فاجعه خواهد بود. نقطه بحرانی این اوضاع زمانی آشکار شد که سازمان نظامی بلشویکی، به تشویق اعضاء تازه وارد و پرشور خود پیشنهاد سازماندهی تظاهرات توده ای ضدجنگ و ضددولتی همزمان با اجلاس اولین کنگره سراسری شوراهای نمایندگان کارگران و سربازان را داد. (این کنگره از سوم تا بیست و چهارم ژوئن در پتروگراد برگزار شد) کمیته مرکزی حزب این پیشنهاد را پذیرفت و زمان این تظاهرات را ١٠ ژوئن تعیین کرد. پیشنهاد فوق مورد استقبال عموم قرار گرفت. از آنجا که محتوای اصلی این تظاهرات مخالفت با یورش جدید علیه آلمان و اطریش، و دعوت به انتقال قدرت نه به حزب بلشویک بلکه به شوراهای زیر نفوذ اس آرها و منشویکها بود، حتی طرفداران سوسیالیستهای میانه‌رو نیز به چنین حرکتی تمایل نشان دادند.

کنگره شورا که تازه قطعنامه حمایت از دولت و همکاری همه جانبه با آن را به تصویب رسانده بود، چنین تظاهراتی را مغایر با سیاستهای خود دانسته – که واقعا هم چنین بود – و آن را تهدیدی آشکار نسبت به دولت ائتلافی تلقی کرد. در نهم ژوئن نمایندگان کنگره تصمیم گرفتند که تمام اقدامات لازم برای جلوگیری از این تظاهرات را به کار ببرند. انجام تظاهرات به مدت سه روز ممنوع اعلام شد و نمایندگان کنگره به تمام مناطق کارگری و سربازخانه ها فرستاده شدند، همچنین حداکثر فشار بر رهبران بلشویک اعمال شد، تا در اجرای این برنامه تجدیدنظر کنند. در آخرین ساعات، کمیته مرکزی حزب بخشا بدلیل این مخالفت برنامه تظاهرات را متوقف کرد.

(ادامه دارد)