“ساماندهی کولبری” مرگ تدریجی است!
کاری تحت عنوان کولبری در مناطق کرد نشین غرب ایران در نوارمرز با کردستان عراق، یکی از راههای ممر درآمد جهت تامین معیشت می باشد. که سالهاست از سر ناچاری به ساکنین این منطقه به یمن موجودیت حکومت اسلامی سرمایه داران در ایران، تحمیل شده است. و اخیرا ” دولت جمهوری اسلامی تصمیمات تازهای تحت عنوان- ساماندهی کار کولبران- اتخاذ کرده است. ایجاد مناطق آزاد تجاری در استانهای کرمانشاه، کردستان، آذربایجان غربی و سیستان و بلوچستان و تردد کارگران کولبر داری کارت کولبری، از معابر رسمی اعلان شده بر اساس موازین زیر می باشد : به کولبران دارای مجوز تردد در روستاها و شهرهایی که کمتر از 20 کیلومتر با مرز در مناطق کرد نشین . در سیستان و بلوچستان تا 50 کیلومتر فاصله دارند، تخفیف مالیاتی و یا سود بازرگانی، به ازای هر خانوار از تخفیف سود بازرگانی ماهانه تا سقف 2 میلیون و 8 هزار تومان که، 3 سال ساکن آن محل و به تائید نهادهای دولتی و امنیتی رسیده باشند، مجوز تردد و حمل بار به صورت محدود را بدهند. و … این تصمیمات بطور واقعی بعد از اعتراضات اخیر در شهرهای کردستان گرفته شده است که بطور ظاهری نوعی ساماندهی و تسهیل را در کار کارگران مرزی حمل کالا – کولبران – را نشان میدهد. اما، عملا ممنوع کردن کار کولبری این تنها ممر درآمد و تامین معیشت بیشتر از 300 هزار نفر در مناطق کرد نشین می باشد. ادامه سیاست ضد انسانی حکومت اسلامی به اکثریت توده مردم زحکمتکش در جامعه ایران می باشد وعملا تحمیل گرسنگی مطلق و مرگ تدریجی است!
نگاهی موجز به وضعیت معیشتی – زیستی و رشد پدیده کولبری در مناطق کرد نشین
اخراج، بیکار سازی، بسته شدن و تعدیل نیرو در مراکز اصلی صنعتی تولیدی- خدماتی، ناامنی شغلی، فقدان بیمه بیکاری و دیگر بیمه های اجتماعی و درمانی، رشد و گسترش فقر و فلاکت و تعرض افسار گسیخته به سطحزندگی اکثریت مردم همراه با سرکوب شدید و تلاش برای گسترش اختناق سیاسی، از شاخص های اساسی و غیرقابل انکار امروز در سراسر ایران می باشد. این رژیم برای ادامه حیات ارتجاعی و استثمارگرانه، از سوق دادن هرچه بیشتر جامعه به استیصال، فقر و فلاکت با تحمیل حداقل دستمزد 1 میلیون 160 هزار تومان که تحمیل فقر مطلق است و 90 در صد کارگران در جامعه کردستان را نیز در بر نمی گیرد که عملا گرسنگی دادن به جامعه است. جامعه ای که 51 درصد آن در گرسنگی بسر می برند با تعقیب و تلاش برای رسیدن به اهداف سیاسی- طبقاتی و اجتماعی سرمایه داران است. برای تحمیل شرایط بدتر از وضعیت کنونی، متفرق کردن مبارزات کارگری و اجتماعی، از هیچگونه تلاشی فروگذاری نکرده و نخواهد کرد. چنین وضعیتی در جامعه کردستان بعنوان بخش جدائی ناپذیری از ایران نیز انعکاس داشته است که بمراتب بدتر از اوضاع سراسری است. زیرا کردستان جامعه ای است غیرصنعتی، مراکز اصلی صنعتی و تولیدی در کردستان وجود ندارد. بیکار سازی وسیعی به جامعه تحمیل شده است. مخاطرات و عوارض ناهنجاریهای اجتماعی فقر، فلاکت، استیصال، رشد پدیده اعتیاد، فحشاء وکودکان کار و خیابان، کارتون خوابی را بدنبال داشته است. بنا بر اعتراف نهاد های رژیم اسلامی، استان کردستان در زمره هفت استان برتر که، دارای درصد بیشتر کارگران بیکار است در ایران میباشد. براساس آخرین آمار ارائه شده در چند هفته اخیر از طرف نهادهای حکومتی 48 درصد جوانان در کردستان بیکار هستند. در کردستان حدودا 30 هزار نفر معتاد وجود دارد. رشد بی سابقه کارتون خوابی و کودکان کار و خیابانی در شهر سنندج هشت محله حاشیه نشین و 12 سکونتگاه به قول رژیم اسلامی “غیر رسمی” وجود دارد. از کل جمعیت شهر سنندج 55 درصد در این سکونتگاههای فاقد استاندارد شهری زندگی می کنند. در مهاباد 10 منطقه حاشیه نشین وجود دارد و بیش از 35 درصد جمعیت شهر مهاباد عملا حاشیه نشین هستند. 80 درصد کارگاهها و واحدهای تولیدی استانهای ایلام، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی تعطیل و یا به حالت نیمهتعطیل درآمدهاند و 20 درصدی که فعالند، با فشارهای ناشی از تورم و رکود اقتصادی سرسامآور روبرو هستند. نرخ بیکاری در این چهار استان نزدیک به 40 درصد میباشد و در کلیهی شاخصها این چهار استان به طور مستمر در انتهای جدول آمارها قرار میگیرند، نرخ رشد اقتصادی استانهای کردنشین در سال 92 و 93 منفی 12 درصد بوده است. و اکنون بنا به بدتر شدن وضعیت زندگی اکثریت مردم در ایران، وضع بدتر شده است!
بر این اساس است که 80 هزار نفر ناچارا برای تامین معیشت خود و خانواده هایشان که با محاسبه آنها حدودا بیشتر از 300 نفر می باشند، به کار بسیار مخاطره آمیز کولبری روی کرده اند. هر روزه عمدا توسط سرکوبگرا اسلامی کشتار می شوند. فقط در سال 2016 بیشتر از 100 نفر و در سال 2017 بیشتر از 174 نفر. در جند هفته اخیر 11 نفر که آخرین مورد کشتار- صبور قادری اهل روستای نجار در شهر پاوه و اسکندر ف فرزند حمزه در روز 17 خرداد در نزدیم روستای کپران سردشت می باشد که توسط سرکوبگران اسلامی عمدا کشتارو صدها نفر زخمی و ناقص العضو شده اند. کارگرانی که بعلت بیکاری، عدم تامین امکانات معیشتی، بیمه بیکاری، تحمیل زندگی فقر مطلق، در ازاء دریافت دستمزد بسیار ناچیزی که، ناچارا برای تامین معیشت خود و خانواده هایشان تن به خطیرترین شرایط داده اند. شرایط مرگبار و مرگ آفرینی که چه کشتار عمدی توسط فاشیستهای اسلامی، رفتن در میادین مین و یا عوامل طبیعی باعبورو پرت شدن از سنگلاخ و پرتگاهها کوره راههای کوهستانی و کولاک برف و بهمن، که بر اساس بررسیها و گزارشهای نهادهای حقوق بشری، نیز علاوه بر شلیک مستقیم نیروهای نظامی، سرمازدگی و بهمن، سکته در حین حمل بار، آثار ثانوی ناشی از زخمهای ناشی از اصابت گلوله، معلول شدن همیشگی، در برخی موارد نیز کولبران در نتیجه فشار روانی ناشی از مصادره کالاهایشان توسط نیروهای حکومت، دست به خودکشی زدهاند. که موارد آنها در سردشت، پیرانشهر، بانه و مریوان و مورد اخیر جانباختن ۵ نفر دیگر از آنان در روز چهارشنبه، دوم فروردین 1396 در منطقه خوی و ماکو در روستای ” ترسآباد از توابع بخش قطور” بر اثر ریزش بهمن، می باشد. از نمونه های برجسته آن می باشند که عملا جدا از کشتا عمدی شان توسط نیروهای اسلامی، کشته و ناپدید شدن بر اثر عوامل طبیعی هم ، چون بلائی تهدیدی جدی که به جان این نان آوران افتاده است. کارگران کولبری که با دریافت دستمزد بسیار ناپیزی که در واقع صرفا خون بهای جانشات را میگیرند و سود آن به چیب تجار و سرمایه داران در شهرهای متفاوت ایران میرود. اکنون دولت مدافع این سرمایه داران، به جامعه تلقین می کند که کولبران گ.یا ” تجار هستند ” و طرح مزبورش جهت تسهل زندگی شان می باشد.
واقعیت شرایط مرگبار کولبران از زبان آمار
آمارهای ذیل، چرائی رشد اجتماعی کولبری، بطور مستند، گویای وضعیت مرگبار تحمیل شده، می باشند. براساس گزارشهای نهادهای حقوقبشری و رسانهها در ایران، از زمان روی کار آمدن دولت تدبیر و امید حسن روحانیحدودا 300 نفر کولبر در استان کردستان ” جدا از مناطقی دیگر که طبق تقسیمات کشوری رژیم اسلامی، جزو استان کردستان نمی باشند ” . بر اثر شلیک مستیقم نیروهای نظامی ایران جان خود را از دست داده و زخمی و نفقص العضو شده اند. د در سال 1395- 76 نفر کشته و 65 کولبر دیگر نیز زخمی در سال 1394 نیز 55 کولبر کشته و 31 تن دیگر زخمی شدند. کولبران کشته شده، در محدوده سنی 17- 50 سال قرار دارند، هر چند گزارشهایی از کولبری نوجوانان 13 ساله و پیرمردان 70 سالهای که با کمک عصا راه میروند، موجود است. همچنانکه خانواده کشته شدگان واقعه دلخراش روستای بیه وران سردشت در 10 بهمن ماه 1395 بیان داشته اند : علی محمدنژاد 18 ساله و سال آخر دبیرستان بود که برای تهیه 800 هزار تومان شهریه مدرسهاش کولبری می کرد و آکام حمزه زاده، 21 ساله ، کارگر گچکار بود که مثل بقیه گچ کارها، زمســتان بیکار می شود و ناتوان از پرداخت اجاره خانه و تامین هزنیه خانواده اش بود. ، و حتی اول قرارمیدهد برای گچ کاری به کردستان- عراق برود. اما بعدش کولبر می شود، دو ماه بیشتر کولبری نکرده بود که آن واقع روی داد. در این دو ماه، شاید 10 دفعه، بار تلویزیون، جاروبرقی و … می آورد، کیلویی 5 هزار تومان. اگر بار 60 کیلویی می آورد می شد 300 هزار تومان. او برای همین 250- 300 هزار تومان جانش را از دست میدهد.
بسرین احمدی همسر شیرزاد عبداللهی یکی دیگر از 4 کولبری شنبه شب در بهمن کوههای سردشت گیر کرد و مرد، به روزنامه شهروند کفته است: باران، دختر دو سالهشان که بیمار است و شیرزاد عبدالهی برای پیدا کردن پول فیزیوتراپی او ، برای سومین بار بود که به دل کوه زد و درست در روز” تولد باران” کشته شد. پدر آکام حمزه زاده در مصاحبه به روزنامه شهروند بیان داشته بود: جنگ که باشد مال ماست، بدبختی مال ماست، بیکاری مال ماست، در منطقهای با این وسعت، تا صد کیلومترش، یک کارخانه هم پیدا نمی شــود. برای این جوانان باید چه کار کرد؟ جوان بدبخت یا باید برود بار آزاد بیاورد و زیر بهمن و به دست مامور مرزبانی کشته شود یا بیکار بماند. و …
مراکز صنعتی در کردستان
برپایه آمارهای دولتی سهم اشتغال صنعتی در استان کردستان 9.25 درصد، اشتغال کشاورزی 27 درصد و اشتغال خدمات 5.31 درصد است. رئیس سازمان برنامه و بودجه استان اما سهم بخش صنعت در اشتغال را 8.8 درصد اعلام کرده و گفته است که از مجموع 578 واحد تولیدی در کردستان 128 واحد راکد و 243 واحد نیمه تعطیل هستند.
نتایج یک بررسی که در دهه 60 انجام شده نشان میدهد که کردستان در میان 24 استان ایران رتبه 22 را به لحاظ توسعه صنعتی دارد. یک پژوهش دیگر که در دهه 70 منتشر شد، کردستان را در شمار استانهای کمتر توسعه یافته قرار داده است. بر اساس بررسیهای دورهای گروه مطالعات توسعه دفتر برنامهریزی وزارت صنایع ومعادن طی دهه 70 تا نیمه 80 خورشیدی هم کردستان در ردیف 24 تا 26 ایران به لحاظ توسعه یافتگی صنعتی قرار دارد. این وضعیت تا پایان دهه 80 نیز ادامه داشته و بر اساس آخرین بررسی صورت گرفته، رتبه کردستان در توسعه صنعتی 2 پله تنزل یافته است.
استان آذربایجان غربی که هم تقریبا وضعیت مشابهی دارد. استاندار این استان تابستان سال گذشته رتبه آذربایجان غربی به لحاظ توسعه یافتگی را طی 37 سال گذشته یکسان دانسته و گفته است که آذربایجانغربی از محرومترین استانها است. جدول رتبهبندی شاخصهای توسعه این وضعیت را به صورت عینی نشان میدهد. کارگران صنعتی در سردشت تنها 1.57 درصد جمعیت شاغل را تشکیل میدهند. در مهاباد 2.41 درصد کارگر صنعتیاند. این نسبت برای بوکان و پیرانشهر به ترتیب 3.93 و 2.42 درصد است. تعداد واحدهای صنعتی در این چهار شهر 188 واحد تولیدی است. در رتبه بندی درون استانی نیز سردشت در میان 14 شهرستان مورد بررسی رتبه 13 را دارد و پیش از آن ماکو 12 ،پیرانشهر 10 ، بوکان 9 و مهاباد 6، قرار دارد.
راه چاره اساسی چیست؟
آمار های فوق بیان کننده غیر قابل انکار شرایط تحمیل شده ، توسط رژیم اسلامی سرمایه داران در ایران، به مردم زحمتکش در مناطق کرد نشین در نواری مرزی با کردستان – عراق می باشد که، صدها هزار نفر را ناچار به کار مرگ آور کولبری، در ازاء دستمزی بسیار ناچیزی که در واقع خون بهائی شان، برای تامین معیشت ” زنده ماندن ” خود و خانواده شان ، کرده است. کاری که برداشتن هر گام آن با کوله باری سنگین بر پشت، تهدید آمیز و مرگ آور است. کارگران مرزی که فاقد هر گونه حق و حقوق انسانی- اجتماعی می باشند. که نه تنها خود آنان، بلکه کشته شدن افراد فامیل شان نیز توسط فاشیستهای اسلامی هم، در امان نیستند. برای نمونه روز جمعه ششم اسفندماه 1395 دو کارگرکولبر از اهالی روستای بنوخلف ، با تیرانداری مستقیم عمدا زخمی می شوند. و متعاقب این جنایت، برادر یکی از آنها ، بعنوان اعتراض به پایگاه مزدوران میرود، در داخل پایگاه وی را تیرباران و می کشند.
مقامات و مسئولین رژیم اسلامی سرمایه داران که موجودیت حکومتشان بانی تحمیل چنین شرایطی به بیشتر از 300 هزار نفر در نوارمرزی در غرب ایران کردستان، با عراق و کردستان شده است. در نهایت بیشرمی جهت توجیه کشتار افکار عموی در جامعه، کولبران را قاچاقچی معرفی می کنند. در صورتی که قاچاقچیان حرفهای و میلیاردری که از مسئولین خود حکومت هستند، در حاشیهای امن قرار دارند. و …
را ه چاره اساسی در حال حاضر برای خاتمه دادن به این وضعیت فلاکتبار فشار و تلاش اجتماعی است در جامعه کردستان. برای متوقب کردن کشتار آنان و یا تامین ” ایجاد محل کار- یا بیمه بیکاری مکفی ” است. اینکار ممکن است. در ابعاد اجتماعی باید در این مسیر تلاش نمود!
اسماعیل ویسی esmail.waisi@gmail.com
22 خرداد 1397- 13 ژوئن 2018
منتشر شده در نشریه کمونیست هفتگی شماره 444
***