جام گوارای نوروز و بهاران
بکامتان
با همه ی جان سختی، زمستان امسال را هم می بینیم که دیگر تعادل سرما و یخبندان او، زیر نخستین گام های بهار و نفس گرمش در هم ریخته و بی گمان، با همه ی مقاومت مذبوحانه اش، ناگزیر از پا افتاده و فرو خواهد ریخت.
از پگاه ِفردا، رسما بیدار باش طبیعت، برتن خفته هستی، توسط شیپور بهاران، و بهمت گرمای جانبخش خورشید خانوم، گسترده و دلنشین و شاد ـ از هر کران وجود تا هر سوی انتظارـ بی مضایقه و یکسان، برای زندگان نواخته خواهد شد، تا ترانه ی جاودانه و ابدیِ سازندگی، آهنگِ رویش و پویش و جویش و ساختن خود را در دشت و دمن و صحرا با فریبندگی آغاز کند.
در این رازِ شکوفائی و دگرگونیِ بهاران، جوانان ما تردید ندارند که پایه های زمخت و سمج زمستانِ جهل، جور و ستم رژیم شیعه نیز دوام نخواهد آورد. رژیم منجمد، منفعل و مضمحل اسلامی دچار آنچنان انگل فساد و بیماری بدخیم تباهی گشته که جز تسلیم خود به بهاریان زندگی راهی ندارد. خیمه و خلیفه ی این سلطنت از سقف ضربه حیاتی خورده و شکاف برداشته است و نچندان دور، در هم فرو خواهد ریخت وتمامیت اش بی گمان زیر پاهای جویندگان نان و آزادی ویران خواهد شد.
این بساط پست و یخبندانش در نفس گرم زنان و مردانِ کارگر، مزدبگیران، روشنفکران دمکرات و مترقی و چپ و جوانان مبارزِ بیکار و گرسنه و ناامید ما تاب نخواهد آورد. رژیم عزا و مرگ و چپاول دیگر نباید بیش از این غارتگر بهاران و شادمانی همگانی امروز و نسل های فردای ما بماند. ما راهی جز گذر از کل انجماد و استبداد دینی نداریم. این سوز و سرمای جانکاه و سختی دردناک را باید بپایان برد و ما می توانیم.
جشن نوروز و شیرینی بهاران نوش جانتان
بهنام چنگائی 29 اسفند 1391