ترجمه – بلشویکها به قدرت می رسند انقلاب ١٩١٧ در پتروگراد (٣) آلکساندر رابینویچ

بلشویکها به قدرت می رسند

انقلاب ١٩١٧ در پتروگراد (٣)

آلکساندر رابینویچ

لنین که بیش از یک دهه تبعیدی خارج از کشورش بود و در زوریخ سویس بسر می برد، بیشتتر اطلاعاتش درباره انقلاب، در هفته‌های اول چکیده از مطالب روزنامه‌های محافظه‌کار اروپائی بود. این مشکل اما مانع از کوشش لنین در رهنمود دادن به یارانش در روسیه نمی‌شد. با خواندن شرح تحولات روسیه در روزنامه هائی چون تایمز لندن، سریعا باین نتیجه رسید که گرچه کارگران رهبری مبارزات ماه فوریه را به عهده داشته‌اند، اما بورژوازی برای تحکیم موقعیت سیاسی اش در پتروگراد از این اوضاع به نفع خود استفاده کرده است. با قضاوت از روی نوشته‌های لنین در ماه مارس می‌توان گفت که او هنوز پی نبرده بود که رهبران سوسیالیست پتروگراد تا چه اندازه در تشکیل دولت موقت با لیبرالها همکاری کرده بودند و مردم، حداقل تا آن لحظه، تا چه اندازه به این تحولات تن داده بودند. او تصور می‌کرد که کارگران انقلابی روس با کمکهایشان در سرنگونی رژیم نیکلای دوم بطور غریزی مشاهده خواهند کرد که دولت بورژوازی نیز برای برآوردن مبرم ترین مطالبات آنها قدمی فراتر از رژیم تزاری برنخواهد داشت. علاوه بر آن، به دنبال سه سال هولناک ترین جنگ تاریخ، که پایانی هم بر آن متصور نبود، لنین دلمشغول این فکر بود که کشورهای عمده اروپا در آستانه انقلاب سوسیالیستی بوده و قیام پرولتاریائی در روسیه بعنوان جرقه‌ای عمل خواهد کرد و کارگران جان به لب رسیده و تشنه صلح را در همه جا به خیزش علیه دولتهایشان برخواهد انگیخت. به این دلیل لنین در رهنمودهای اولیه‌اش به رهبری حزب در پتروگراد – که در “نامه‌هایی از دور” او موجود بودند – بر لزوم مسلح کردن و سازمان دادن توده‌ها برای فرا رسیدن قریب الوقوع مرحله دوم انقلاب که هدفش برانداختن “حکومت سرمایه‌داران و زمینداران بزرگ” بود تأکید می ورزید.

لنین هنگام بازگشت به پتروگراد در سوم آوریل، علنا اعلام کرد که انقلاب فوریه مسائل بنیادی پرولتاریای روسیه را حل نکرده است و طبقه کارگر روسیه نمی‌تواند در نیمه راه از حرکت بازماند. این طبقه در اتحاد با توده‌های سربازان، انقلاب بورژوا دمکراتیک را به انقلابی پرولتاریائی سوسیالیستی تبدیل خواهد کرد.

در سازمان بلشویکی پتروگراد، در سال ١٩١٧ رهبران متعددی وجود داشتند که نظراتشان بطور قابل ملاحظه‌ای با نظرات لنین متفاوت بود. بلشویکهای با نظرات متفاوتی با لنین تأثیری عمیق در تعیین سیاستهای حزب و کمک به پیروزی نهائی آن داشتند.از جمله بلشویکهای “راست” یا “میانه‌رو” بودند که بطور پیگیر، تقریبا تمام فرضیات تئوریک و استراتژیک بنیانی لنین را رد می‌کردند. مشهورترین و بلیغ‌ترین سخنگوی آنها کامنف ٣٤ ساله متولد مسکو بود که از سال ١٩٠٣ عضو حزب بلشویک بود.

کامنف این عقیده را که انقلاب بورژوا دمکراتیک روسیه به مرحله کمال رسیده را قبول نمی کرد. معتقد بود که طبقه کارگر روسیه بطور نسبی ضعیف است؛ اروپا در آستانه قیام نیست، با اطمینان به اینکه نه دهقانان روس و نه بورژوازی خارج اجازه پیروزی سوسیالیسم در روسیه را نخواهند داد، از همان آغاز برگشت از تبعیدگاهش سیبری به پتروگراد، در اواسط مارس ١٩١٧، طرفدار کنترل هوشیارانه سوسیالیستی دولت موقت بجای برانداختن آن بود. در ماههای بعد، با تعمیق بیشتر انقلاب روسیه، کامنف طرفدار تشکیل حکومتی منحصرا سوسیالیستی، متشکل از ائتلافی وسیع، از گروههای سوسیالیستی عمده گردید که قیمومت اداره کشور را فقط تا برقراری یک جمهوری دمکراتیک توسط مجلس مٶسسان به عهده می‌گرفت.

در جنگ روسیه نیز کامنف خواهان پشتیبانی از آن تا انعقاد صلح بود. این موضع کامنف به موضع اکثر سوسیالیستهای میانه‌رو نزدیک تر بود تا به موضع لنین. در میان بلشویکهای پتروگراد سال ١٩١٧ رهبران پرشمار دیگری با افکار مستقل وجود داشتند که علیرغم موافقت با تئوری لنین در مورد امکان انقلاب سوسیالیستی در روسیه، اغلب بر سر موضوعات تاکتیکی با او به مخالفت بر می‌خاستند. برجسته‌ترین اینها تروتسکی افسانه‌ای بود که در آن زمان ٣٨ سال داشت. (تروتسکی که در ٤ مه از تبعید وارد روسیه شد، همچنان مشغول فعالیت در گروه کوچک مژرایونیتسی بود. او بسیاری از رفقایش در دوره قبل از ژوئیه در همکاری نزدیک با بلشویکها بودند. در کنگره ششم حزب بلشویک، گروه مژرایونیتسی رسما با حزب بلشویک ادغام شد و خود تروتسکی به عضویت کمیته مرکزی حزب بلشویک انتخاب شد. توضیح از نویسنده)* تروتسکی نخستین بار بعنوان رئیس جسور شورای پتروگراد انقلاب ١٩٠٥ شهرت جهانی یافت و از اعتباری عظیم در میان توده‌های آن شهر برخوردار شد. او نویسنده‌ای درخشان و ناطقی مسحور کننده و خستگی ناپذیر بود که بحق از بزرگترین سخنوران دوران معاصر شناخته شده است.

مسیر عمومی فعالیت بلشویکها در ١٩١٧ توسط کنفرانس سراسری هفتم حزب در آوریل و کنگره ششم حزب بلشویک در اواخر ژوئیه و اوائل اوت تعیین شد. در فاصله بین چنین گردهمائیهای سراسری، سیاستهای حزب در درجه اول توسط رأی اکثریت کمیته مرکزی، که به شکلی دمکراتیک انتخاب می‌شد تعیین می‌گردید. در عین حال، بخاطر وجود شرایط آشفته، دائما در حال نوسان و متغیر محلی حاکم بر روسیه سال ١٩١٧، کمیته مرکزی که در رأس سلسله مراتب تشکیلاتی بلشویکها قرار داشت، صرفا نمی‌توانست کنترل عملکرد و رفتار سازمانهای عمده منطقه‌ای را در دست داشته باشد. کمیته مرکزی نیز در واقع جز در خطوط کلی و عمومی بندرت کوشش به چنین کاری می‌کرد. در پتروگراد، شاخه‌های کمکی پر اهمیتی چون “کمیته پترزبورگ”، که رهبری فعالیت حزب در پایتخت را داشت و “سازمان نظامی” که مسئول هدایت فعالیتهای انقلابی میان سربازان بود، در تعیین تاکتیکها و فراخوانهائی که مناسب با شرایط محلی باشند نسبتا آزاد بودند و هر موقع که لازم بود از اختیارات خود بشدت دفاع می کردند. (“کمیته نظامی بلشویکی” برای اداراه کردن فعالیتهای انقلابی در پادگان پتروگراد و پایگاه نیروی دریائی کرونشتاد، در مارس ١٩١٧ ایجاد شد. در آوریل ١٩١٧، این سازمان مستقیما تحت هدایت کمیته مرکزی قرار گرفت و وظیفه بدست آوردن حمایت نیروهای نظامی در خط مقدم و پشت جبهه، و سازمان دادن آنها بعنوان نیروئی انقلابی منظم و قابل اتکاء به آن محول شد. توضیح از نویسنده) فراتر از این، در ١٩١٧، برداشت قبل از دوره انقلاب لنین در مورد یک حزب کوچک، حرفه ای و مخفی کنار گذاشته شده و درهای حزب بطور کامل به روی هزاران عضو جدیدی باز شد که بدون تردید بر حزب اثر گذاشتند. حزب، دیگر هم بطور قابل توجهی پاسخگوی توده ها بود و هم درهایش به روی آنان باز بود.

این به معنی کم بها دادن به اهمیت لنین در سیر تحول انقلاب نیست. برای من تقریبا همان اندازه مشکل است که پیروزی بلشویکها را بدون لنین تصور کنم، که برای تمام نویسندگان تاریخ انقلاب قبل از من بوده است. با وجود اینکه در ١٩١٧ بحثهای زنده و تبادل نظرهای جانداری در درون سازمانهای حزب بلشویک وجود داشت، بلشویکها بدون تردید در میان رقبای عمده مدعی قدرت، از همه متحدتر بودند. تردیدی نیست که این اتحاد و تشکل، عامل کلیدی مٶثر بودن آنها را تشکیل می‌داد. با این وجود، پژوهش‌هایم نشان می‌دهد که قابلیت انعطاف نسبی حزب و همچنین توجه و واکنش آن به حالت روحی توده‌های مردم، حداقل به همان اندازه در پیروزی نهائی حزب تأثیر داشته است که انضباط انقلابی، وحدت تشکیلاتی و یا تبعیت از لنین.

باید اضافه کنم که هنگام تلاشم در تجسم مجدد حوادثی که موضوع این کتاب را تشکیل می‌دهند سعی کرده‌ام که حقایق، راوی داستان باشند. خواننده باید قضاوت کند که نتیجه گیریهای من واقعیت دارند یا نه.

 (ادامه دارد)

توضیح

==========

کتاب “بلشویکها به قدرت می رسند” همانند هر کتاب تحقیقی دیگر شامل توضیحاتی هستند که در ترجمه فارسی نیامده اند. بسیاری از این توضیحات رفرنس منابعی است که رابینویچ خواننده را متوجه می کند که از آنها استفاده کرده. اما بعضی از این توضیحات، توضیح بر مطالبی هستند که نویسنده احساس کرده خواننده علاقمند شاید آشنائی با مطلبی که مطرح شده نداشته باشند؛ در عین حال ربط مستقی هم به موضوع کتاب نداشته باشند. ما این توضیحات را از متن انگلیسی ترجمه کرده و با پرانتز وارد نسخه ای که برای نشریه “کارگر کمونیست” تایپ می شود، کرده ایم. این توضیحات را هم با “توضیح از نویسنده” مشخص کرده ایم.

همچنین برای امانتداری از متنی که مترجم فارسی زحمت آن را کشیده، هر جائی که تشخیص داده ایم برای درک بهتر لازم به تغییری بوده، آن را در “توضیح” هر نسخه خواهیم آورد.