مصاحبه نشریه شماره ١١ “مبارزه طبقاتی” با شهلا دانشفر پاسخ به دو سوال در مورد فرا رسیدن اول مه روز جهانی كارگر

مصاحبه نشریه شماره ١١ “مبارزه طبقاتی” با شهلا دانشفر
پاسخ به دو سوال در مورد فرا رسیدن اول مه روز جهانی كارگر
مبارزه طبقاتی: چند ماهی به اول ماه مه باقی است. ولی لازم است تا از هم اکنون به پیشواز مسائل اول مه رفت و مهمترین مسائل را از همین حالا طرح نمود. بنظر شما برای اول ماه مه ١٣٩٢ کارگران ایران بایستی متحقق شدن کدام خواستها و مطالبات را در اولویت مبارزه خود قرار دهند و چه شعارهای را در پرچم مبارزاتی خود برافراشته کنند؟ و چرا؟
شهلا دانشفر:
كلا من فكر میكنم كه اوضاع سیاسی ایران دارد به سمتی میرود كه طبقه كارگر میتواند در راس كل اعتراض اجتماعی و سیاسی علیه حكومت و طبقه حاكم قرار گیرد. و جنبش كارگری باید آگاهانه به این سمت حركت كند. فعالین كارگری باید این فضای سیاسی را مورد توجه جدی قرار دهند. شعارها و خواستهای اول مه امسال نیز قاعدتا باید متاثر و منتج از همین وضعیت باشد.
واقعیت اینست که روند اوضاع سیاسی در ایران بسرعت به سمت یك رودررویی گسترده و جدی مردم با حكومت اسلامی به پیش میرود. وضعیت بشدت شکننده و صفوف حکومت بیش از هر وقت در هم ریخته است. اقتصاد رژیم از هم پاشیده و به گل نشسته است و جامعه وضعیتی انفجاری بخود گرفته است. طبعا یک عرصه دایمی اعتراض علیه رژیم اسلامی مبارزات کارگرانست.
در دل این شرایط اعتراض به فقر، گرانی، بیکاری و فلاکت اقتصادی ای که رژیم اسلامی به کل جامعه تحمیل کرده است، امروز به یک محور مهم مبارزات کارگران و کل مردم علیه رژیم اسلامی تبدیل شده است. در چنین شرایطی و بوِیژه در مناسبتی چون اول مه یکی از شعارهای محوری و متحد کننده میتواند شعار نان، آزادی ، برابری باشد. خواست افزایش فوری دستمزدها نیز شعاریست در همین راستا که در کنار خواستهای آزادی همه زندانیان سیاسی، لغو مجازات اعدام، لغو آپارتاید جنسی علیه زنان از همین امروز در دستور کارگران و کل جامعه قرار میگیرد. اینها همه شعارهاییست که مستقیما رژیم اسلامی را به چالش میکشد و از نظر من باید محور اصلی شعارهای کارگران در اول مه امسال باشد.
بویژه بطور واقعی جنبش اعتراضی کارگری در ایران گامهای بلندی به جلو برداشته است. خصوصا بعد از سال ٨٨ یک عرصه دایمی اعتراض که توانسته است فضای سیاسی جامعه را فعال نگاهدارد و با خود به جلو بیاورد، جنبش اعتراضی کارگری است. از جمله هم اکنون دستمزدهای چندین برابر زیر خط فقر و فلاکت بیسابقه ای که بر زندگی کارگران حاکم است و نیز دستمزدهای پرداخت نشده و موج گسترده بیکار سازیها، مراکز و محیط های کارگری را به حالت انفجاری کشانده است. نکته مهم اینکه ما شاهد کشیده شدن اعتراضات به مجتمع های بزرگ و مراکز کلی کارگری چون پتروشیمی ماهشهر، ذوب آهن اصفهان، پالایشگاه آبادان و غیره با خواستهایی چون کوتاه شدن دست پیمانکاران و خواست افزایش دستمزدها هستیم. “استقبالی” که کارگران پالایشگاه آّبادان در هنگام بازدید اخیر احمدی نژاد از فاز سوم این پالایشگاه با شعار مرگ بر دیکتاتور، دروغگو، دروغگو، کردند، کاملا فضای انفجاری در محیط های کارگری را نشان میدهد.
نکته قابل توجه دیگر اینست که مبارزات کارگری در یکساله اخیر به لحاظ اشکال اعتراضی و خواستهایی که طرح میکند گامهای مهمی به جلو برداشته است. این مبارزات هر روز متحد تر و سازمانیافته تر و بعنوان یک جنبش فعال و بالنده دارد گامهایی را آرام به جلو برمیدارد و میتوانم بگویم که ما با شرایط نوین و جدیدی در جنبش کارگری روبروییم. از جمله عملا شاهدیم كه امروز کارگران در کنار خواستهای صنفی خود، نظیر اعتراض علیه تعویق دستمزدها و یا بیکارسازیها و غیره دارند با خواستهای عمومی تر اجتماعی که خواستهای کل جامعه نیز هست به جلو می ایند و هر روز بیشتر در جلوی صحنه سیاسی جامعه قرار میگیرند. یک نمونه بارزش برافراشتن پرچم اعتراض علیه فقر و گرانی، و با خواست افزایش فوری دستمزدها از سوی کارگران با سی هزار امضا است. کارگران با این حرکت اعتراضی مهم بطور واقعی فریاد اعتراض كل جامعه را به صدا در آوردند. همچنین بیانیه کارگران بازنشسته ذوب آهن اصفهان با خواستهای فوری افزایش دستمزدها، پرداخت بموقع دستمزها و دو خواست مهم درمان و بهداشت و تحصیل رایگان برای همه مردم و اینکه ما حق خود میدانیم که هر هفته دوباره جمع شویم و خودمان در مورد شرایط کار و زندگیمان تصمیم بگیریم، یک نمونه برجسته دیگری از این پیشروی ها ست. از همین دست اعتراضات طومارهای گسترده اعتراضی از سوی کارگران و بطور مثال کارگران سندیکای شرکت واحد علیه تعرضات رژیم اسلامی تحت عنوان “اصلاح قوانین کار و تامین اجتماعی” است. همچنین بیانیه هایی كه در همین مدت از سوی فعالین و رهبران كارگران از درون زندان و یا در قامت تشكلهای كارگری در دفاع از حقوق انسانی كارگران و كل مردم و علیه زندان و اعدام و سركوب بیرون داده شده، شاخص مهمی است که به روشنی گویای فضای رادیکال و سیاسی امروز جنبش کارگری است. برای نمونه، در این بیانیه ها كارگران قتل ستار بهشتی را محكوم كردند، همگام با كمپینی جهانی، اعتراض خود علیه حكم اعدام لقمان و زانیار را اعلام نمودند، با مردم زلزله زده آذربایجان اعلام همدردی کرده و خواستار یك زندگی انسانی برای آنان شدند، جنایتی را که در مدرسه شین آباد پیرانشهر روی داد و به خاطر نا امنی مدرسه ٢٨ کودک طعمه حریق شدند، را محکوم کرده و خواستار مجازات عاملین این جنایت و درمان فوری کودکانی که از آتش سوزی جان سالم بدر برده بودند، شدند و غیره. در این بیانیه ها کارگران همچنین صدای اعتراضشان را از ابعاد تكاندهنده كار كودكان و یا ناامنی محیط كار و اینكه هر روز محیط های كار از كارگران قربانی میگیرد بلند کردند. جنبه قابل توجه دیگر این بیانیه ها حمایت از کارگران زندانی و زندانیان سیاسی بود و خلاصه اینکه طی این مدت ما شاهد دهها موضوع مهم اجتماعی دیگر بودیم که موضوع اعتراض تشکلها و فعالین کارگری قرار گرفت. اینها همه به روشنی از روند جدیدی در جنبش كارگری و جلو آمدن جنبش کارگری و رهبران این جنبش با اسامی و چهره های شناخته شده شان در صحنه سیاسی جامعه حکایت میکند.
زیر فشار چنین مبارزاتی و زیر فشار فضای اعتراضی گسترده ای که در جامعه است می بینیم که “شورش گرسنگان” به کابوس هر روزه حکومت تبدیل شده است. همانطور که جلوتر نیز اشاره کردم در چنین شرایطی صفوف حکومت از هر زمان در هم ریخته تر شده و یک موضوع مهم نزاعهایشان اقتصاد به گل نشسته رژیم اسلامی شده است. یک دعوایشان بر سر طرح شکست خورده “هدفمند کردن یارانه ها” یعنی همان طرح ریاضت اقتصادی ای که زندگی و معیشت کل جامعه را به مرز تلاشی و تباهی کشانده است.
در چنین اوضاع و احوالست که داریم از اول مه که اساسا روز اعتراض و قدرتنمایی کارگران است، سخن میگوییم. روشن است که اینها همه تصویر اول مه امسال را دگرگون کرده و مستقیما بر شعارها و خواستهای کارگران تاثیر میگذارد و چهره اعتراضی تر و سیاسی تری نسبت به هر سال به آن میدهد. به عبارت روشنتر همه اینها کارگران را در شرایط بسیار مساعد تری برای جلو آمدن با خواستهایشان از جمله خواست افزایش دستمزدها و تبدیل اول مه به یک روز مهم اعتراض و قدرتنمایی خود قرار میدهد.
در چنین شرایطی طبعا قطعنامه های اول مه نیز باید بیش از هروقت کیفرخواست کارگران علیه نظام موجود و توحش سرمایه داری حاکم باشد. باید اعتراض طبقه کارگر را به هر نوع تبعیض و ستم و نابرابری اعلام کند. قطعنامه هایی باشد که با تاکید بر بازگرداندن اختیار انسان به انسان، نوید بخش جامعه ای آزاد، انسانی و سوسیالیستی باشد.
بعلاوه مولفه دیگری که در فضای اول مه امسال تاثیر مستقیم دارد تحولات جهانی است. با انقلابات شمال آفزیقا و با جلو صحنه آمدن جنبشی جهانی علیه سرمایه داری، جنبشی که خود را جنبش ٩٩ درصد میخواند، چهره جهان عوض شده است. سال گذشته دیدیم که جنبش اشغال با شعار همه خیابانها در سراسر جهان را به اشغال خود در آوریم، به استقبال اول مه رفت. این فراخوان جنبشی جهانی علیه سرمایه داری بود كه به اول مه ، مكان و جایگاه واقعی اش را بخشید و به نطر من یک نقطه عطف بود. در فراخوان این جنبش برای این روز مكان را سراسر جهان و زمان را از یك بامداد تا نیمه شب روز اول مه اعلام كرده بود و در بیانیه اش گفته بود که برای عدالت اجتماعی، اقتصادی، محیط زیست و حقوق کارگران، برای صلح همراه با عدالت، برای مسكن و بهداشت و تحصیل عمومی و برابری زن و مرد و برای پایان دادن به دولتهای پلیسی در هر قاره و كشور و هر شهری در سراسر جهان كار را تعطیل كنیم. پیامش نیز اشغال جهان توسط ٩٩ درصدی ها بود.
تاثیر این تحولات را در ایران نیز دیدیم و از جمله باز در سال گذشته دیدم که در اکسیون پرشوری که در اول مه در شهر سنندج برپا شد، کارگران با برافراشتن پلاکاردهای سرخ و با شعار هایی چون “کارگران جهان متحد شوید”، “نان مسکن آزادی”، “به ٩٩ درصدی ها بپیوندیم” این روز را جشن گرفتند.
به نظر من امسال نیز باید فراخوانمان اشغال جهان توسط ما ٩٩ درصدی ها باشد و خیابانها از آن ماست، به استقبال این روز برویم. چون اول مه روز جهانی ما کارگران، ما ٩٩ درصدی های جامعه است.
مبارزه طبقاتی: بنظر شما حداقل دستمزد کارگران ایران با توجه به تورم و گرانیهای موجود چقدر باید باشد؟
شهلا دانشفر: ببینید به نظرمن در دو سطح باید به این سوال پاسخ داد. یکی اینکه حداقل دستمزد کارگران باید بر اساس کدام شاخص ها تعیین گردد. دوم اینکه در توازن قوای موجود کارگران در مبارزات واقعی خود با چه خواستی باید به جلو بیایند.
از نظر من اولین شاخص برای تعیین حداقل دستمزد مرجع تصمیم گیرنده بر سر این موضوع است. حداقل دستمزدها میبایست توسط نمایندگان منتخب مجامع عمومی كارگران تعیین شود. این حق کارگران است که در مورد نرخ دستمزدشان خود تصمیم بگیرند. از جمله همین امروز نیز خواست تعیین دستمزدها با دخالت نماینده های منتخب مجامع عمومی کارگران کارخانه ها و مراکز تولیدی و خدماتی یک محور مهم طومار سی هزار کارگر برای خواست افزایش دستمزدها است. کارگران اعلام کرده اند که دیگر به دستمزدهای زیر خط فقر تن نخواهند داد. کارگران خواهان یک زندگی انسانی هستند.
اما در مورد سطح و استاندارد تعیین دستمزدها، اولین شاخص اینست که همانطور كه قیمت كالاهای دیگر در جامعه افزایش می‌یابد، دستمزد كارگر نیز باید اتومات و متناسب با رشد آن افزایش یابد.
در هر حال امروز بر هر کسی روشن است که وقتی از نرخ تورم و یا نرخ سبد هزینه کارگران صحبت میکنیم، منظور نه آن نرخی است كه هر سال از صندوق جعل و تقلب بانك مركزی بیرون كشیده میشود و یا جنابان “شورای عالی کار” در تفحصاتشان به آن رسیده اند، بلكه نرخی است كه بیان كننده قیمت واقعی اجناس و رشد آنها در بازار است. به این معنا نرخ تورم آن نرخی است كه از سوی مراجع منتخب مجامع عمومی خود كارگران باید اعلام شود و بر اساس آن نرخ و استانداردهای امروز بشری است که سبد هزینه کارگر نیز تعیین میشود. بعلاوه به نسبتی كه تكنولوژی رشد میكند و كارگر ثروتهای بیشتری برای جامعه تولید میكند، باید بتواند در رفاه و آسایش زندگی كند. معنی آن نیز اینست که دستمزد كارگر باید متناسب با استانداردهای امروز زندگی بشری ارتقا یابد و میزان آن نه بر مبنای خط فقر بلكه بر اساس خط رفاه و یك زندگی انسانی باید تعیین شود.
اما جنبه دیگر مساله توازن قوای امروز برای پیشبرد خواستها و مطالبات کارگران است. همانطور که باز جلوتر اشاره کردم در دل شرایط پر جنب و جوش اعتراضی ای که امروز وجود دارد بیش از هر وقت توازن قوا به نفع مبارزات کارگران و کل جامعه تغییر کرده است. یک نمونه با ارزش کمپین کارگران با سی هزار امضا با خواست افزایش دستمزدهاست. این حرکت شکلی از مبارزه متحد و سازمانیافته است که در سطح هشت استان به جلو رفت. امروز اتحادیه آزاد کارگران ایران که مبتکر این کارزار است، طی بیانیه ای اعلام میدارد : ” اگر واقعیت این است که امروز سبد هزینه یک خانوار چهار نفره کارگری یک میلیون و هشتصد هزار تومان است و اگر واقعیت این است که قانونی وجود دارد و دستمزد کارگران می باید بر اساس تورم واقعا موجود و سبد هزینه یک خانوار چهار نفره تعیین بشود آنوقت معلوم نیست که چرا و بر اساس کدامین قانون و معیاری می باید بدیهی ترین حقوق انسانی ما کارگران بمثابه اکثریت عظیم مردم ایران در خشن ترین و ضد قانونی ترین شکلی زیر پا گذاشته شود و دستمزد ما با افزایش ٢٠ الی ٢٥ درصدی، معادل یک سوم زیر خط فقر تعیین گردد. چنین حقی را بدون تردید هیچ کارگری نه به دولت و نه به نماینده های خود خوانده ضد کارگری در شورایعالی کار نداده است و نخواهد داد.”.
و بالاخره در انتهای این بیانیه این کارگران مینویسند: “از نظر ما کارگران و به عنوان تضمین حداقلی از امکان برای بقا، میزان دستمزدها می باید تا چندین برابر سقف کنونی آن و حداقل به میزان یک میلیون و پانصد هزار تومان در قدم اول افزایش پیدا کند.”.
حداقل دستمزد در قدم اول یک میلیون و پانصد هزار تومان، پرچمی است که این کارگران با سی هزار امضا بدست گرفته اند. این بدان معناست كه كارگران یك جا پرچم رقم معینی را برای دستمزد بلند كرده اند. و باید از آن حمایت كرد. به نظرم کارگران و کل جامعه باید با تمام قدرت به این خواست و اعتراض بپیوندند. روشن است كه این میزان دستمزد هم بهیچ وجه كافی نیست. با اعلام این رقم باید اعلام داشت که ما کارگران خودمان باید دستمزدمان را تعیین کنیم. باید اعلام داشت که ما کارگران دیگر به دستمزد زیر خط فقر تن نمیدهیم و داشتن یک زندگی انسانی را حق خود میدانیم.
از نظر من اینکه امروز یک تشکل کارگری با یک رقم مشخص و چند برابر سطح کنونی دستمزدها بعنوان حداقلی در قدم اول به جلو آمده است، یک پیشروی بزرگ در جنبش کارگری است. خصوصا این حرکت با سی هزار امضا، آنهم علیرغم کارشکنی هایی که تشکلهای دست ساز حکومتی و فشارها و تهدیدهایی که بر رهبران و هماهنگ کنندگان این طومارهای اعتراضی، انجام گرفته است، تا هم اکنون نیروی بسیاری دور خود گرد آورده است. چنین حرکتی و گرد آمدن حول همین خواست یک میلیون و پانصد هزار تومان میتواند بستر مهمی برای سازمانیافتن اعتراضات سراسری بر سر خواست افزایش دستمزدها باشد. چنین حرکتی میتواند کارگران را در موقعیت بسیار قدرتمند تری برای جلو آمدن با خواستهای اساسی خود بر سر خواست افزایش دستمزدها و دیگر خواستهایش قرار گیرد.
خصوصا در شرایطی که فقر بیداد میکند و جامعه را به حد انفجار رسانده است، خواست افزایش دستمزدها و داشتن یک زندگی انسانی خواست همه بخش های جامعه از جمله معلمان، پرستاران، بازنشستگان و جمعیت عظیم کارگران بیکار است. با این خواست میتوان کل جامعه را متحد کرد و به میدان آورد. با این خواست میتوان همه محلات را حول بیانیه ها و طومارهای اعتراضی علیه فقر و فلاكت به تحرك درآورد. بنابراین این خواست و تقویت اتحادی که هم اکنون با طرح خواست مشخص یک میلیون و پانصد هزار تومان در قدم اول بعنوان میزان حداقل دستمزد کارگران، شکل گرفته و به جلو میرود، باید یک محور مهم فعالیت و خواستها و شعارهای ما در اول مه امسال باشد.
روشن است که اول مه نه تنها روز کارگران، بلکه همچنین روز اعتراض همه بخش های جامعه زیر پرچم کارگران و کیفرخواست کارگری علیه وضع موجود هست. کارگر بیکاری که در محرومیت و بی تامینی بسر میبرد، جوانی که از تحصیل فراغت می یابد و چشم اندازی برای زندگی و معاشش ندارد، پدری که بخاطر فقر ناگزیر است فرزندش را از تحصیل بیرون بکشد و راهی کار خیابانی کند، زن جوانی که بخاطر سیر کردن شکم خود و کمک به معاش خانواده اش ناگزیربه تن فروشی است، همه و همه صف میلیونی معترضینی هستند که اول مه روز اعتراضشان است. اینها همه آن جمعیت عظیم میلیونی ٩٩ درصدی هایی هستند که روز جهانی کارگر روز اعتراضشان است و باید متحد و گسترده و با نهادها و تشکلهایشان به صف اعتراض جهانی اول مه بپیوندند و با تظاهرات عظیم و سراسری خیابانها را به اشغال خود درآورند.
باید کارگران از هم اکنون به استقبال اول مه روز جهانی کارگر بروند و بر سر این روز در مجامع عمومی خود به بحث بنشینند و خواستهای خود را بصورت قطعنامه های روشن رو به جامعه اعلام کنند. باید از هم اکنون با شعار کار تعطیل، مدرسه و دانشگاه تعطیل، خیابانها از آن ما به استقبال اول مه رفت.
باید در این روز همچنین جوانان از محلات مختلف و دانشجویان از دانشگاههای مختلف با بیانیه های پرشورشان روز جهانی کارگر را روز خود اعلام کرده و اول مه را گرامی بدارند. خلاصه اینکه با چنین قدرتی و با تمام نیرویی که گرد آورده ایم، اول مه روز جهانی کارگر به خیابانها بیاییم و این روز را به روز اعتراض وسیع خود علیه رژیم اسلامی و توحش سرمایه داری تبدیل کنیم.