اسبها در سربالايي همديگر را گاز ميگيرند
محمد آسنگران
“پاسخ علني احمدي نژاد به نامه خيليمحرمانه لاريجاني (رئيس قوه قضاييه)”
احمدي نژاد اواخر مهر ماه ۱٣۹۱ قصد خود براي بازديد از زندان اوين را در رسانه ها مطرح کرد. مقامات قوه قضائيه اسلامي به او گفتند براي اين کار رئيس جمهور بايد اول مراحل قانوني را طي کند و طي نامه اي رسما درخواست خود را به اين قوه بدهد. احمدي نژاد طي نامه اي علني درخواست خود را مطرح کرد. در جواب نامه علني او رئيس قوه قضائيه طي يک نامه محرمانه اين درخواست را رد کرد و او را متهم کرد که ميخواهد از مجرمان حمايت کند. سخنگوي اين قوه هم در رسانه ها گفت اين بازديد به مصلحت نيست. احمدي نژاد طي يک نامه علني به نامه خيلي محرمانه لاريجاني جواب داد و خطاب به اين قوه نوشت: “در حالی که جنابعالی به آسانی به رئیس جمهوری که نماینده ملت و مجری قانون اساسی است اتهام می زنید آیا می توان برای آحاد مردم که پشتیبان خاصی جز خداوند ندارند امنیت قضایی متصور بود.”
رئيس دو قوه اسلامي در حالي همديگر را گاز ميگيرند که رهبرشان بارها توصيه کرده بود که مناقشات خود را به رسانه ها نکشانند. اما احمدي نژاد ميداند که رهبر و حاميانش چه آشي براي او ميپزند و نميخواهد بلائي که سر خاتمي آوردند در مورد او هم تکرار شود.
بحران همه جانبه کليت حکومت دزدان و قاتلان اسلامي را فراگرفته است. جنگ جناح هاي جمهوري اسلامي از بدو سرکار آمدن اين رژيم همراه اين دستگاه مخوف آدمخوار بوده است. در هيچ دوره اي از حيات اين رژيم توافق و اتحاد جناح هاي آن پايدار نبوده است. خود اين سيستم حکومتي و قوانين اسلامي آن که بر اساس شريعت اسلامي بنا شده٬ ضديت اين قوانين و اين سيستم حکومتي با کليت حقوق انساني و با کوچکترين نرم و استاندارد انساني و مدرن٬ و جايگاه شريعت اسلامي و ولي فقيه در قوانين جمهوري اسلامي منشا و علت اين بحرانها بوده است.
بحران همه جانبه کنوني اگر چه ادامه بحرانهاي قبلي است اما عميقتر٬ همه جانبه تر و کشنده تر سر تا پاي اين دستگاه آدمکشي را فراگرفته است. بحران سياسي رژيم اسلامي که عمدتا به شکل بحران و رقابت دو جناح خود نمايي ميکرده است٬ اکنون به سه جناح رسمي تبديل شده است. دو جناح اصولگرا به رهبري خامنه اي و احمدي نژاد که جدال اصلي را پيش ميبرند بعلاوه جناح اصلاح طلب رژيم که در حاشيه جدال دو جناح اولي مشغول غر و لند است و ميخواهد در نتيجه اين دعوا استخواني عايدش بشود.
دو جناح اصولگرا بيش از پيش در مقابل هم صف آرايي کرده اند. جناح خط امامي قبلي که از اواسط دهه هفتاد شمسي به اسم “اصلاح طلبان” خوانده ميشوند٬ در حاشيه سياست حکومت اسلامي چشم اميد به جدال دو جناح اصولگرا دوخته اند. احمدي نژاد که مدافع سر سخت جنايات کهريزک به دستور مرتضوي است و او را ارتقا مقام هم داده است٬ اکنون در جدال جناحي خود در مقابل رقباي سياسي اش مدافع اجراي قانون شده است.؟!
در دور دوم رياست احمدي نژاد که با موجي از اعتراض و مبارزات ميليوني مردم همراه بود٬ خامنه اي و باندهاي اطرافش او را از صندوق بيرون آوردند و اينک ناچارا اعلام کرده اند با او کنار مي آيند تا دوره رياست جمهوري اش بدون تنش تمام شود. اما گويي تنش در ذات اين حکومت ضد انساني تنيده شده و روزي نيست که از جايي اين اختلافات به بيرون درز نکند . تازه ترين نمونه٬ افشاگري رييس قوه مجريه عليه قوه قضاييه و زدن به سيم آخر احمدي نژاد است. اگر در هر کشور معمولي اين ابعاد از درگيري لفظي و جنگ و جدل و ” افشاگري ” اتفاق مي افتاد و يا يک صدم اين دزديهاي ميلياردي که هر دو جناح متهم به آن هستند و افشا شده است وجود داشت٬ يک حکومت سقوط ميکرد. اما اينها حکومت اسلامي هستند و وقاحت و پررويي را از پيشينيان خود به ارث برده اند.
يکي از جدالها همانطور که گفتم در مورد مرتضوي بود. هنگاميکه وزارت اطلاعات و قوه قضائيه خواستند با قرباني کردن مرتضوي دامن خود و خامنه اي را از جنايت کهريزک تطهير کنند٬ احمدي نژاد مانع شد. جناح خامنه اي هم تا کنون نتوانسته است کاري از پيش ببرد. قاتلان اسلامي پرونده جنايت همديگر را خوب ميشناسند. نقطه ضعف جناح خامنه اي اين بود که نميتوانست با يک جراحي سطحي غير مستقيم بوسيله وزارت اطلاعات و قوه قضائيه که خود مجري آن جنايات در کهريزک بوده اند دامن خود را تطهير کند و تنها جناح احمدي نژاد را مقصر معرفي کند.
جناح رقيب احمدي نژاد که بعد از خامنه اي اکنون در سطح علني و رسانه اي بوسيله برادران لاريجاني در قوه قضائيه و قوه مقننه نمايندگي ميشود٬ تلاش ميکند که اين بچه لمپن اسلامي يعني احمدي نژاد را مطيع خود کنند. دعواي لمپن هاي اسلامي و نشان دادن خال کوبيها به همديگر هنگاميکه سازش آنها غير ممکن ميشود٬ البته تماشايي است.
اما گرداننده و مدير و هدايت کننده همه اين جدالها نيرويي است که کمتر مورد بحث قرار ميگيرد. سپاه پاسداران به عنوان بازوي اصلي حفظ نظام اسلامي تنها جريان و نيروي تعيين کننده اي است که تمام سياستهاي جمهوري اسلامي را مديريت ميکند و پيش ميبرد. نقش وزارت اطلاعات و قوه مجريه و قضائيه و مقننه تنها تا آنجا مجاز و عملي است که در ميدان سياست تعيين شده بوسيله سپاه پاسداران مجاز شمرده ميشود. هر آن نيرو و جناحي که بخواهد پا را از دايره تعيين شده سپاه پاسداران خارج بگذارد با قدرت نظامي و کمک گرفتن از قوانين اسلامي و فتواي “رهبر” و غيره مواجه شده و مانع آن ميشوند.
اما بحران رژيم اسلامي اين بار عميقتر و همه جانبه تر از آن است که مثل موارد قبل سپاه بتواند اين کشتي طوفان زده را با خون ريختن و جنايت که در آن خبره عالم هستند٬ به ساحل هدايت کند.
ايران آبستن تحولات مهمي است و يک موضوع مهم در ايران٬ نارضايتي و مشکلات عميق اقتصادي و سياسي است که گريبانگير مردم است. اکنون انزجار از حکومت به منتهي درجه رسيده و يک جنبش قوي اجتماعي و کارگري در حال رشد و نمو است. قدرتي که در مقابل اين دم و دستگاه حکومتي خود را نشان داده و ميتواند ستون فقرات حرکات اجتماعي بزرگي عليه حکومت و در بهم زدن اين دستگاه باشد٬ در حال سنگر بندي است. در عين حال مردم ايران بعد از اعتراضات ميليوني سال ۱٣۸۸ تجاربي کسب کرده اند که ميتواند با يک شورش اجتماعي بزرگ اين بار بدون توهم به افراد و يا جرياناتي از داخل رژيم٬ کليت حکومت اسلامي را نشانه رفته و در همان اولين روزهای آغازش کليت اين دستگاه چپاول و آدم کشي را مورد تعرض قرار دهد.
احمدي نژاد ميگويد دزديهاي کلان جناح ديگر را افشا ميکند و آنها از دزديهاي غير قابل تصور دور و بريهاي احمدي نژاد ميگويند. افشاگري هر دو جناح از همديگر تنها گوشه هايي از واقعيت است که کار به دستان اين رژيم اسلامي بيش از سه دهه است که مشغول آن هستند.
چيزي که در عين حال هر دو جناح از آن وحشت دارند٬ مردمي هستند که مترصد فرصت اند تا اين جانيان و دزدان را سرنگون کرده و مجازاتشان کنند. سپاه پاسداران که با برگ برنده “پيش بسوي ساختن سلاح اتمي” و الدرم و بلدرم عليه اسرائيل ميخواهد سياسي و ايدئولوژيک نيرو جمع کرده و در عين حال با دستيابي به سلاح اتمي مردم ايران را براي سازش با حکومت و همچنين غرب را براي مماشات دائمي با حکومت تحت فشار بگذارد٬ ميداند تنها نيرويي که امکان و قدرت بهم زدن اين سناريو را دارد مردم ايران هستند و بهمين دليل به اعدامهاي گسترده و چنگ و دندان نشان دادن بيشتر مشغول است.
جدال جناحهاي رژيم اسلامي هر چه حاد تر و سازش ناپذيرتر ميشود امکان تعرض به اين دستگاه جهنمي براي مردم بيشتر فراهم ميگردد. جمهوري اسلامي نه تنها نميتواند راهي براي برون رفت از بحرانهاي اقتصادي بيابد٬ راه حلي براي مهار بحرانهاي سياسي و جنگ جناحهاي خود هم ندارد.
زيرا اين بار نه مقام کاريزماتيکي مثل خميني وجود دارد که با يک فتواي او٬ بني صدر را خلع کنند و نه پول ميلياردي نفت مثل چند سال قبل به خزانه دولت سرازير ميشود که اتحاد سرداران سپاه را موجب شود٬ نه مردم توهمي به اين حکومت و آيات و اوراد مذهبي اينها دارند٬ و .. اينها و دلايل متعدد ديگر سربالايي عجيبي براي همه اين اسبها ايجاد کرده است. . واقعيت اينست که سرداران سپاه به آن اميد که خزانه را به ميل خود مديريت ميکنند و شاهرگهاي اقتصاد کشور را در دست خود ميگيرند ابتدا موقتا متحد و پشتيبان احمدي نژاد ظاهر شدند. اما بحران اقتصادي مزمن بعلاوه محاصره اقتصادي کشنده اي که اکنون به اجرا گذاشته شده است هر سردار سپاهي را به چاره انديشي واداشته است که چگونه به فکر حفظ کيان سرمايه خود و ثروت و قدرت و مکنت خود باشد. اينجا است که اکثر فرماندهان سپاه متوجه شده اند که بايد فعلا از نقش خامنه اي آخرين استفاده هاي خود را ببرند و رقبايي مثل احمدي نژاد را کنترل شده کنار بگذارند.
اما بخشي از سران سپاه و مقامات امنيتي که وجود احمدي نژاد آنها را به سرمايه هاي ميلياردي رسانده است هنوز دست به عصا راه ميروند و تلاش ميکنند٬ ضمن اينکه چهره سپاه را متحد نشان دهند٬ فعلا در مقابل احمدي نژاد ست به عصا راه بروند.
حاکمان اسلامي در ايران ميدانند در جامعه چه نفرت و انزجاري از کل دستگاه مخوف اسلامي وجود دارد. در عين حال ميدانند که اقتصاد بيمار اين کشور با محاصره کشنده اقتصادي کنوني به لبه پرتگاه متلاشي شدن رسيده است. ميدانند اجراي طرح هدفمند کردن يارانه ها که قرار بود نفسي به اقتصاد بيمار بدمد٬ تماما بي خاصيت شده است و ديگر آن جايگاه را براي آنها ندارد. زيرا حذف سوبسيدها قرار بود به انباشت سرمايه بينجامد. اکنون پول حذف سوبسيدها هر چقدر زياد هم باشد باز در مقابل تاثيرات محاصره اقتصادي کنوني رقمي ناچيز محسوب ميشود. زيرا از صد ميليارد فروش نفت در سال اکنون اين رقم به سي ميليارد رسيده است. يعني تقريبا دو سوم درآمد ارزي دولت کم شده است. اين بعلاوه مشکلات ديگري است که همين مبلغ ٣۰ ميليارد هم با هزار مانع و مشکل مواجه است که ارز آن به داخل کشور برسد.
وقتيکه احمدي نژاد گفت محاصره اقتصادي تاثيرات بدي داشته است و ارز به اين دليل گران شده است٬ خبرنگاران از بي تاثيري آن از زبان لاريجاني گفتند جواب او البته نشان ميداد که ابعاد اين تاثيرات و جنگ جناح ها به کجا کشيده شده است: “اگر محاصره اقتصادي تاثير نداشته حتما سياستهاي آقاي لاريجاني بايد تاثير گذاشته باشد.” اين گفته همان رئيس جمهور اسلامي است که ميخواست دنيا را مديريت کند. اين گفته همان بچه پررويي است که ميگفت با محاصره اقتصادي ايران غرب ضرر ميکند نه جمهوري اسلامي. کسي که نميتواند شلوار خود را بالا بکشد معلوم نيست چگونه ادعاي مديريت دنيا را ميکند.
اکنون بر همگان بايد روشن باشد سازش اين دو جناح ممکن نيست. اختلاف منافع واقعي و مادي دارند. احمدي نژاد از نتيجه جدال جناح هاي قبلي در مقابل خامنه اي ياد گرفته است که بايد طيفي از سران سپاه و دستگاه اجرايي و سازمان اطلاعات و …. را نه با ايدئولوژي اسلامي که ميداند کسي براي آن تره خورد نميکند٬ بلکه با امکان دسترسي به درآمدهاي ميلياردي و نشان دادن جسارت خود در مقابل ولي فقيه و دستگاهاي زير نظر او مانند قوه قضائيه و آن بخش از سپاه که سر ناسازگاري با سياستهاي دولت دارند و يا نمونه مخالفت جدي با وزير اطلاعات حول سياست خود متحد نگهدارد.
آنچه “جسارت” احمدي نژاد گفته ميشود تنها ناشي از عدم تعادل او نيست. بلکه يک منافع مادي قوي و غير قابل چشم پوشي مطرح است که بايد رقباي خودش را با اتکا به اين منابع از ميدان به در کند. حرفهاي تند احمدي نژاد در مقابل رفسنجاني و اقدامات بعدي او شرايطي را فراهم کرد که طيف قابل توجهي از سران سپاه پاسداران بخش مهمي از اقتصاد آن مملکت را در دست خود قبضه کنند. اکنون صاحبان و مديران و مالکان کارخانه هاي بزرگ کشور عمدتا در دست فرماندهان سپاه پاسداران متمرکز شده است.
در هر کشور سرمايه داري دنيا ارتش و نيروي مسلح حافظ منافع سرمايه داران آن کشور است. در ايران تحت حاکميت جمهوري اسلامي همين نيروي مسلح عمدتا حافظ منافع خود است. با در نظر گرفتن اين فاکتور تعيين کننده در جدال جناح احمدي نژاد و برادران لاريجاني به نيابت از خامنه اي ميتوان تصور کرد که فعلا اکثريت بالايي از سران و فرماندهان سپاه پاسداران منافع ميلياردي خود را در دفاع از خامنه اي ميبينند. اما جناح احمدي نژاد که طيف معيني از فرماندهان سپاه و مقامات امنيتي هستند در چند سال گذشته به منابع ميلياردي کسب پول و سرمايه دسترسي پيدا کرده اند و ميدانند اگر کوتاه بيايند همان سرنوشت جناح “اصلاح طلب” رژيم در انتظارشان است. اين بار جدال جناحهاي رژيم اسلامي ميتواند جديتر و خونين تر باشد. اختلافات تشديد شده نه قابل حل است و نه تخفيف مي يابد. اين نکات فوق مختصرا فضاي بالائيها را نشان ميدهد که دارند همديگر را گاز ميگيرند.
در چنين شرايطي بسيج دانشجويي هشت دانشگاه ايران با نگراني کامل هشدار داده اند که: این فضای اختلاف درون مسوولین نظام، غیر از این که بساط نارضایتی مردم و دلبستگان انقلاب را فراهم آورد، چیز دیگری ندارد. این فضا، دقیقا همان هدفی است که دشمن را شاد میکند.”
اين هشدار واقعي است. “دشمن شاد ميشود٬” اسم رمز معترضين و مخالفين و اپوزيسيون و مردم منزجر از حکومت اسلامي است. مردم از اين حکومت منزجرند٬ نه به خاطر اختلاف مسئولين آنطور که بسيج دانشجويي رژيم اسلامي نوشته است٬ بلکه به دليل سياستهاي اسلامي و سرکوبگرانه همين مسئولين و فقر و فلاکتي که به آن جامعه تحميل کرده اند. همين مردم منزجر از رژيم اسلامي تجربه دارند که در فرصت مناسب کل اين دم و دستگاه مخوف و آدمکشي را مورد تعرض قرار دهند و اينبار بايد کل اين ماشين آدمکشي را خرد و بر سرشان خراب کرد.
23 اکتبر 2012