عفرین تنها نیست!
ارتش رژیم فاشیستی ترکیه که از ژانویه ۲۰۱۸با توافقات و تأیید ضمنی قدرت های بزرگ سرمایه داری و نیز دولت های منطقه و در سکوت شرم آور رسانه های جهانی تعرض خود به منطقه عفرین کردستان سوریه را آغاز کرده بود، روز یکشنبه ۱۸مارس شهرعفرین را اشغال کرد. در نتیجۀ بمباران و گلوله باران ارتش ترکیه و مزدوران اسلامیست تحت فرمانش تعداد زیادی از ساکنان منطقۀ عفرین کشته، زخمی و صدها هزار نفر نیز مجبور به ترک منطقه شده اند. البته ترکیه بدون مقاومت وارد عفرین نشد، استقامت عفرین حدود دو ماه طول کشید و فقط بخاطر جلوگیری از کشتار بیشتر مردم عفرین تخلیه شد. حملۀ نظامی دولت فاشیستی ترکیه به رهبری اردوغان به منطقه کردنشین سوریه را می بایست فراتر از تامین اهداف جیو-پولیتیک ترکیه و در چهارچوب تامین منافع استراتیژیک و توازن قوا در جهت رفع بحران سوریه توسط قدرت های بزرگ سرمایه داری همچون امریکا، روسیه، چین و اروپا درنظر گرفت و مسئله کردها درعراق و سوریه و بویژه کانتون های کردستان سوریه نیز به ن گره خورده است.
سوریه از هفت سال گذشته تا کنون ودر اوج بحران اقتصاد کاپیتالیستی، مرکز تلاقی رقابت های قدرت های بزرگ سرمایه داری و دخالت و صف آرایی مستقیم دولت ها و نیز انواع گرایشات و حلقه های ارتجاعی درمنطقه بوده است. تا کنون میلیاردها دلار سود به جیب صاحبان کارخانه های تولید کنندۀ تجهیزات جنگی و بانک ها و واسطه ها به بهای از دست رفتن جان و هستی میلیونها انسان در سوریه، سرازیر شده است. نفوذ سیاسی و توان نظامی روسیه در سوریه مانع تغییر زود هنگام رژیم اسد به نفع امریکا و متحدانش بود و این امر باعث تداوم بحران جاری در سوریه گردیده است و تا اکنون هیچ یک از تلاشها و نشست های بین المللی تحت عنوان “صلح” رفع این بحران را به نفع یکی از قدرت های درگیر متحقق نکرده است و بعد ازعقب رانده شدن داعش از صحنه سیاسی، معادلات وارد فاز دیگری شده است. در چنین شرایطی یکی از حامیان و همکاران جانیان داعش و سایر نیروهای تروریست اسلامی، یعنی دولت ترکیه به تنها نیروی ضد تروریست فعال و مؤثر در منطقه، کانتون های کردستان سوریه، حمله ور شده است. چگونگی رفع بحران کنونی در سوریه برای هر یک از قدرت های بزرگ سرمایه داری وشریکان آنها در منطقه، به ویژه با توجه به موقعیت استراتژیک این کشور و همچنین صدور و انتقال نفت و گاز به سایر نقاط جهان، حائز اهمیت شده است؛ در کنار آن سرمایه داری بحران زدۀ ترکیه در صدد تقویت قدرت منطقه یی خودش است، چیزی که دولت اردوغان برای تأمین و تثبیت آن و همچنین برای نماینده گی وانجام وظیفۀ تعیین یافتۀ سرمایه داری جهانی، با استفاده از نیروهای شبه نظامی اسلامی تحت عنوان ارتش آزاد سوریه و کردهای مسلمان سوریه آموزش دیده زیر نظر دولت اقلیم کردستان عراق، وارد این کارزار شده و منطقۀ عفرین را اشغال نمود.
از نوامبر ۲۰۰۲ و در پی نظم نوین جهانی،سرمایه داری در ترکیه برای ادغام در سیاست های نئولیبرالیستی سرمایه داری جهانی، حزب اسلامی عدالت و توسعه را به جلو صحنۀ سیاسی این کشور سوق داد و با اتکاء به صندوق بین المللی پول و بانک جهانی سرمایه گذاری در ترکیه را از طریق سیاست اقتصادی بازار آزاد، خصوصی سازی و باز گذاشتن دست بانک ها به گردش انداخت. حزب حاکم اسلامی جهت برداشتن موانع از سر راه سرمایه گذاری، رشد و انباشت سرمایه، با استفاده از روش دموکراتیزاسیون پارلمانی کشورهای پیرامونی و محدود کردن قدرت و نفوذ شورای نظامیان، دیپلماسی سیاسی در داخل و خارج از ترکیه رادر پیش گرفت و در چهارچوب آن به مسئله کرد نیز پرداخت. ربودن و تحت فشار گذاشتن اوجلان رهبر زندانی پ ک ک در به توافق کشانیدن فعالیت در چهارچوب سیاستهای سرمایه داری ترکیه و پایان دادن به درگیری های نظامی از چنین شرایطی نشئت گرفت. اما با بن بست سیاست های نئولیبرالی و عروج بی سابقه ترین بحران سرمایه داری و شکل غالبش یعنی مالی و اعتراضات توده ای ناشی از کارکرد آن در کشورهای عربی، دولت اردوغان که چند صباحی مدل “مطلوب” اجرای سیاست های اقتصادی در کشورهای پیرامونی در حال توسعه بود و جزء کشورهای گروه بیست نیز گردیده بود، ازتک و تا افتاد. فاجعۀ سیاست های اقتصادی در خصوصی سازی در بخش معادن با واقعۀ انفجار در معدن سوما که صدها کارگر جان خود را از دست دادند، نمونۀ بارزی از تشدید استثمار و بی حقوقی و کار ارزان در ترکیه در این سالها بود.
بحران اقتصادی در ترکیه و کاهش ارزش لیره وافزایش بیکاری بالتبع اقداماتی سیاسی را دردستورکار حزب حاکم گذاشت، تا جایی که گرایشات راست و چپ ترکیه در مقابل سیاست های اردوغان آشکارا عکس العمل نشان دادند. ادعای کاذب حزب حاکم و اردوغان در دموکراتیزاسیون و تعدد احزاب در پارلمان، به نفع تقویت موقعیت بلا منازع حزب عدالت و توسعه و مقام اردوغان و دور زدن پارلمان تغییر کرد. بر همین مبنا به زنان و نهادهای مدنی موجود در جامعه با استفاده از روش دیکتاتوری اسلامی حمله صورت گرفت. داعش، این ارتجاع اسلامی مهندسی شده و شکل گرفته در منطقه را به خدمت گرفت، دستگیری مخالفین شدت یافت و شکنجه و اذیت و آزار زندانیان سیاسی رو به افزایش نهاد. رویاهای حزب عدالت و توسعه در تفویض لقب سلطان عثمانی به اردوغان، به مثابه سرمایه داری پر قدرت ترکیه در داخل و نیز در منطقه به سراب تبدیل شد و رژیم حاکم را به موقعیتی رسانید که برای از سر گذراندن و مدیریت بحران به هر سیاستی چنگ اندازد. بحران و جنگ در سوریه که پیشتر به آن اشاره شد آشکارا به میدان رقابت دولت های بزرگ سرمایه داری و صف بندی های منطقه ای تبدیل شد و ارتجاعی ترین نیروها را در خود جای داد. داعش و حزب الله والنصره و رژیم اسلامی ایران، ارتجاع اخوان المسلمین اردوغان، دولت مرکزی عراق، دولت اقلیم کردستان عراق،عربستان سعودی، قطر و اسرائیل دریکی ازصف بندی های امریکا و روسیه قرار گرفتند. در میان شعاع وسیعی ازتاخت و تاز انواع ارتجاع در سوریه و خلاء ناشی از عدم حضور و نفوذ رژیم اسد در منطقۀ کردستان در سال 2012 ( روژآوا) سه کانتون خود مدیریتی در کوبانی،عفرین و جزیره به ظهور رسید. با وجود تعدد گرایشات سیاسی در این کانتون ها، اشکالی از دخالت شهروندان در امور زنده گی و زیست مسالمت آمیز میان شان تجربه شد. این تجربه بدون استثناء چالشی برای کل ارتجاع منطقه بود و از سوی قدرت های بزرگ سرمایه داری نیز هیچ گاه برسمیت شناخته نشد و در مقابل مقاومت توده ای کوبانی به ویژه حضور چشمگیر زنان در آن و پس راندن داعش طرفداران خود را درصف عظیم آزادیخواهان جهان پیدا کرد.
نقطه عزیمت جنگی دولت اردوغان و اشغال عفرین درعین تقویت قدرت منطقه ای پان ترکیستی بسبک عثمانی، هماهنگ کردن بخش های مختلف بورژوازی ترک برای رفع بحران سیاسی واقتصادی یی است که گریبانگیر ترکیه گردیده است. اگر چه این فرصت با توافق ضمنی امریکا و روسیه برای ترکیه فراهم گردید ولی دولت اردوغان پیروز این میدان نخواهد بود. ترکیه از یک سو عضو ناتو، حامی و همکار داعش و نیروهای ارتجاعی شبه نظامی مخالف رژیم اسد و مورد حمایت امریکا است و از سوی دیگرهمکارمنطقه ای نشست های سه جانبه با روسیه و ایران است. هژمونی در منطقه و صف بندی های آن تابعی از سیاست های جهانی امریکا و روسیه است که درعین رقابت امپریالیستی، متفقا ارادۀ جمعی درهیچ نقطه ای از جهان و اکنون کانتون های منطقه کردستان سوریه را بر نمی تابند.
عفرین اشغال شد، ولی نیروی عظیم اجتماعی کارگران، زنان وآزادیخواهان ضد جنگ در سراسر جهان مردم عفرین را تنها نخواهند گذاشت. در چنین شرایطی سوسیالیست های سراسر جهان وظیفۀ خطیرسازماندهی مبارزات جاری دفاع از عفرین وبر علیۀ تهاجم دولت ترکیه را درراستای مبارزات ضد سرمایه داری به عهده دارند.در دفاع ازعفرین و بر علیه دولت ترکیه می بایست مبارزات اجتماعی در منطقه و بویژه در داخل ترکیه را سازمان داد. عکس العمل طبقۀ کارگر و سوسیالیست ها درمنطقه و خصوصا ترکیه در شرایط حاضر و برعلیه سیاست های فاشیستی اردوغان در روند مبارزۀ طبقاتی برعلیه سرمایه داری که امروزدر دفاع از عفرین تجلی یافته است، امری بسیار حیاتی و محکی در مبارزۀ طبقاتی ضد سرمایه داری خواهد بود.
زنده باد سوسیالیسم!
سازمان سوسیالیست های کارگری افغانستان
کانون کارگران سوسیالیست
مارچ ۲۰۱۸؛ فروردین/حمل ۱۳۹۷