در اول ماه مه به ” موجودیت حکومت اسلامی نه ” باید گفت!
اول ماه مه امسال مصادف است با در جریان بودن – مبارزات وسیع و پیگیرانه کارگران، زبانه کشیدن همچنان خیزش توده ای اخیر در واقع اعتراض اجتماعی ، بمیدان آمدن زنان علیه حجاب، این سمبل فاشیسم اسلامی که نشان ای برای تحقیر و فردستی زنان می باشد، در ایران، عیلرغم پراکندگی عدم سازمانیافتگی و فاقد بودن رهبری حزب سیاسی – اجتماعی کمونیستی در ابعاد سراسری، که عملا دور تازه ای از تلاطم عظیم اجتماعی در حال غلیان و سرنگونی طلبانه است. خیزشی عموما طبقاتی و پیام بسیار روشن و مشخص آن ” سرنگونی حکومت اسلامی سرمایه داران در ایران است! که پایه های اساسی این رژیم هار و فوق ارتجاعی را به لرزه درآورده است. پیام عملی و ملموس آن را، سردمداران حکومت اسلامی گرفته اند. برایشان ملموستر از گذشته گردیده است که، اکثریت مردم ایران بدون اما و اگر، خواهان سرنگون شدنشان هستند.
رژیمی که موجودیتش از ابتدا تاکنون وصله ناجوری بر پیکر جامعه ایران بوده است و می باشد . در بن بست کامل، اقتصادی – سیاسی – اجتماعی و فرهنگی قرار گرفته است و برای ادامه حیات ارتجاعی و استثمارگرانه، از رشد و گسترش روزافزون اخنتاق سیاسی. سرکوبگری و عدم برسمیت شناختن هرگونه حق و حقوق ابتدائی آحاد مردم، دستگیری و زندانی کردن فعالین کارگری، سیاسی- اجتماعی ، دخالت در زندگی خصوصی مردم بویژه زنان و جوانان. همراه با اخراج، بیکار سازی، بسته شدن و تعدیل نیرو در مراکز اصلی صنعتی تولیدی- خدماتی، نا امنی شغلی، عدم بیمه بیکاری و دیگر بیمه های اجتماعی و درمانی و رشد و گسترش سیر صعودی فقر و فلاکت و تعرض گسترده و افسار گسیخته به سطح زندگی و معیشت اکثریت مردم . رشد و گسترش پدیده های شوم کودکان کار و خیابانی، کارتون خوابی، فحشا و اعتیاد و رشد آن تا سطوح مدارس راهنمائی، اجاره دادن رحم و پدیده نوزاد فروشی از دیگر مصائب اجتماعی در ابعد چندین میلیونی، مستاصل و نا امیدی جوانان از آینده خود می باشد. دریغ نکرده است. عوارض تحمیل چنین وضعیتی بطور حتم گسترش ناهنجاری های وسیع و غیر قابل مهاراجتماعی است..وضعیت جامعه کردستان نیز، آئینه نمائی است از این وضعیت سراسری ایران!
در چنین شرایط و اوضاع و احوال سیاسی- مبارزاتی و اجتماعی نیز، جریانات و احزاب سیاسی متعلق به جنبش های متفاوت اجتماعی ” چپ و راست، و سنتها و گرایشات چپ و راست روانه بویژه سنت و گرایش کمونیستی و کارگری و توده ایستی و ملی- مذهبی. کارگر گرائی و انجمنهای اسلامی و خانه کارگری ها، در جریان مبارزات و اعتراضات کارگری – اجتماعی با طرح شعارها- درود بر ستمگر. مرگ بر کارگر– که نشانی از طرح و آلترناتیوشان برای جامعه و طبقه کارگر می باشد، و ابراز وجود سنت و گرایش سوسیالیستی کارگری و طیف کارگران رادیکال سوسیالیست با طرح شعارهای واقعی کارگری- درود برکارگر مرگ بر ستمگر، نشان از تقابل جدی و اساسی ابراز وجود جنبشهای راست و چپ و آلترتیو سیاسی، طبقاتی- اجتماعی شان در تمامی زمینه ها در فردای سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی است.
قطعا چنین تقابلی بطور جدی و اساسی در مراسم ها و تدوین قطعنامه های مراسم ها حاوی مطالب کارگران و اکثریت مردم زحمتکش نه تنها در تقابل موجودیت رژیم اسلامی، بلکه در تفابل با گرایشهای راست- کارگر گرائی و سنت توده ایستی، تحت عنوان باصطلاح ” اتحاد کارگری” ابراز وجود و خودنمائی کند. وظیفه ای بسیار جدی و اساسی که بر دوش گرایش سوسیالیتسی کارگری طیف رهبران عملی و توده ای کارگران رادیکال سوسیالیست و فعالین برابری طلب جنبشهای احتماعی از جمله جنبش آزادی زن، در طرد و منزوی کردن گرایشات راست و بازدارنده در تمامی عرصه های مبارزات اجتماعی، می باشد. در این جهت باید تلاش نمود. سازمانیافته و هدفمند و در همبستگی اجتماعی آگاهانه، عمل کرد. نباید غافل بود!
برگزاری مراسم های بزرگداشت اول ماه مه، ممکن است زیرا، عیلرغم تمامی تلاش ها و بکارگیری ترفندهای متفاوت، بگیر و ببند و بازداشت و زندانی کردن فعالین و سازماندهندگان این مراسمها و با وجود سرکوب و ممانعت حکومت اسلامی از شرکت وسیع طبقه کارگر و توده های مردم در ابعاد اجتماعی روز کارگر در ایران و در شهرهای کردستان گرامی داشته شده است. تجمعاتی که طی سالهای متمادی زیر فشار سرکوبگران اسلامی، با تلاش طبقه کارگر و فعالین جنبشهای اجتماعی و انسانهای برابری طلب و آزادیخواه برنامه ریزی شده و روز همبستگی جهانی طبقه کارگر برگزار شده و به شرایط تحمیل شده از طرف سرمایه داران و رژیم سیاسی آن وقعی ننهاده اند. فعالین کارگری در دفاع از رفاه، آسایش و یک زندگی بهتر به لحاظ معیشتی- زیستی و اجتماعی ، کیفر خواست خود را نه به شرایط فلاکت بار تحمیل شده در این روز به شیوه و شکل های متفاوت وممکن اعلان و ابراز داشته اند. به جرات میتوان میگفت بزرگداشت اول ماه مه روز جهانی کارگر، ۸ مارس روز جهانی زن، فستیوالهای دفاع از حقوق کودکان، روز جهانی لغو خشونت علیه زنان و برگزاری اعتراضات علیه اعدام ، دفاع از برابری زن و مرد در سطح علنی و در ابعاد اجتماعی، بنا بر شرایط تاریخی- اجتماعی در ایران و بویژه در کردستان به ستنی اجتماعی مبدل شده است.
رهبران، سازماندهندگان ، فعالین و شخصیتهای این عرصه ها، انسانهای اجتماعی با هویت واقعی می باشند. آنها برای نهادهای امنیتی- انتظامی و اطلاعاتی حکومت اسلامی کاملا شناخته شده هستند. سال ها ست که نیروهای سرکوبگر فعالین این عرصه ها را دستگیر، بازداشت و زندان کرده اند، عملا احضار و تهدید فعالین کارگری- اجتماعی تاکنون فایده ای نداشته است. زیرا عمق این نارضایتی طبقاتی- اجتماعی در بطن جامعه می باشد.
همچنانکه امسال نیز در آستانه 8 مارس روز جهانی زن ” حبیب الله کریمی، شریف ساعدپنا، خالد حسینی، غالب حسینی و مظفرصالح نیا ” را برای جلوگیری از برگزاری مراسم های 8 مارس و اول ماه مه، شعبه 4 بازرسی شهر سنندج از بیداگاه رژیم اسلامی جهت ایجاد فضای رعب و وحشت در میان فعالین کارگری- اجتماعی در شهر سنندج در تداوم سیاستهای سرکوبگرانه اش در تقابل با مبارزات کارگری- اجتماعی را تحت فشارقرار داد و با ” گرو گرفتن جواز کسب شان تحت عنوان وثیقه ” آزاد کردند. گروگان گرفتن جواز کسبشان یعنی عملا بطور همه جانبه زندگی خو و خانواده شان را گرو گرفته اند. لوله تفنگ را بر شقیقه شان گذاشته اند. تا هر آن بهر بهانه ای بزعم سرکوبگران، دست از پا تکان بدهند، جواز کسبشان باطل، بیکار و بازداشت و زندان. زندگی خود و خانواده شان تباه شود. به خیال خام شان تا با احضار و دستگیری و بازداشت فعالین کارگری- اجتماعی از رشد و گسترش جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی که در جامعه ایران بشیوه های متفاوت دارد، زبانه می کشد و بویژه از برگزاری مراسم های اول ماه مه در کردستان، جلوگیری کنند.
لازم است در همبستگی اجتماعی، با برنامه ریزی دقیق و سازمانیافته سیاستهای سرکوبگرانه اش را، به شکست کشانید و سرش را بدیوار سنگی کوبید. همچنانکه در سالهای گدشته عمل گردید. امسال نیز در تداوم اعتراض اجتماعی عظیمی و رشد و گسترش آن در جامعه کردستان، که پایه های حکومت اسلامی را بلرزه در آورده است، مراسم های اول ماه روز جهانی کارگر، در مرکز اصلی شهرهای در هماهنگی کامل محافل و رهبران عملی کارگری- توده ای آزادیخواه و برابری طلب در سراسر جامعه کردستان، برگزار شود. عملا به سرکوبگران نشان داده شود، که تلاش های سرکوبگرانه اش، بیهوده است!
این واقعیت را حکومت اسلامی میداند و بدان واقف است، به همین خاطر در آستانه چنین روز هائی بخصوص ۸ مارس روز جهانی زن و اول ماه مه روز جهانی کارگر حساسیت ویژه ای بخرج میدهد. عدم صدور مجوز برگزاری مراسم حتی به تشکل های زرد چون خانه کارگر و انجمن ها و شوراهای اسلامی که هیچگونه ربطی به منافع کارگر ندارند و در تحکیم رژیم اسلامی سرمایه در ایران در مقابل کارگران ایستاده اند. بگیر و ببند، احضار و تهدید و بازداشت فعالین کارگری- اجتماعی در جامعه کردستان، گواهی بر این واقعیت و تاییدی بر ترس حکومت اسلامی از رشد و گسترش اعتراض اجتماعی کارگران و آزادیخواهان می باشد که در چنین مراسم هائی بروز اجتماعی پیدا می کنند.
این کشمکش جدالی طبقاتی- اجتماعی، مابین رژیم اسلامی و گرایشات راست و چپ در جنبش کارگری و در بطن مبارزات سیاسی- اجتماعی که بدان اشاره کره ام، واقعی، جدی و ملموس در جامعه ایران و کردستان می باشد. حکومت اسلامی علیرغم هر تهدید و شدت عمل سرکوبگرانه و دامن زدن به ایجاد فضای امنیتی و رعب و وحشت و گسیل موتور سواران و لباس شخصی ها و مانور دادن، در طول حاکمیت سیاسی اش تاکنون راه بجائی نبرده و نخواهد برد. چون ریشه در واقعیت اجتماعی دارد. این تهدیدی جدی است برای بقای حاکمیتش!
تجارب گذشته را باید بکار گرفت
باید تاکید کرد که وجود و تقابل گرایشات و سنت توده ایستی و کارگر کارگری و رادیکال سوسیالیستی که اشاره شده است، واقعی است. نباید غافل بود. برگزاری مراسم های بزرگداشت روزهای اول مه و ۸ مارس بطور علنی در مراکز شهرها در کردستان بویژه از سال ۱۳۶۵ تاکنون، چون ستنی ملموس واجتماعی است. سرکوبگران اسلامی با تمامی امکانشان همیشه تلاش کرده و می کنند از برگزاری چنین مراسم هائی به هر شیوه ممکن جلوگیری کنند اما موفق نشده اند!
برای نمونه ” بزرگداشت مراسم های اول مه درشهرهای کردستان در سال ۱۳۹۵ که به نسبت ۳-۴ سال قبل تر، متمرکزتر، سازمان یافته تر و هدفمندتر، با دوری جستن از رفتن به کوه و دشت و صحرا و صرفا اکتفاء کردن به محل کار، بویژه در شهرهای سنند ج، مریوان و سقز، از طرف تشکل های کارگری سندیکای خبازان در دفاتر و مراکز این شهرها و عیلرغم حضمر سنگین نیروهای امنیتی– انتظامی و تاکید بر مفاد رادیکال قطعنامه مشترک خبازان سنندج و مریوان. و در مرکز شهر سنندج روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ – ۱ ماه مه ۲۰۱۶، از طرف انجمن کارگرا ن ساختمانی در خیابان سیروس در قلب شهر سنندج با شرکت فعالین برابری طلب و کمونیست .سخنرانی در محل تجمع و راهپیمائی طرح شعرهای – کارگر. اتحاد. اتحاد. کارگر زندانی آزاد باید گردد. زندانی سیاسی ازاد باید گردد. کار. مسکن. آزادی. نان. مسکن. آزادی و … برگزار گردید که نه تنها ویژگی خاص مراسم های یزرگداشت اول مه، بلکه می توان گفت جوانه های شرایط جدیدی در برجسته شدن جایگاه و موقعیت کارگران و تشکل های شان و ایفای نقش جدیدی تر، در کردستان ” می باشد. که از طرف تشکل های کارگری موجود و علنی برگزار گردید. و …امسال نیز باید این سنت و روش را ادامه داد و از رفتن به کوه و دشت وصحرا، خودداری کرد!از آن . تجارب بسیار گرانبها و تحمیل کردن خود به سرکوبگران اسلامی سرمایه داری بود، باید درس گرفت!
نقطه تاکید فعالین و رهبران کارگری- اجتماعی چه باید باشد؟
قطعا نهادهای امنیتی- انتظامی طبق سنت معمول سرکوبگرانه شان تلاش می کنند حکومت نظامی اعلان نشده برای ایجاد فضای رعب و وحشت در ادامه سیاست تاکنونیشان دست به بگیر و ببند و احضار و اخطار به فعالین خواهند کرد تا بلکه بتوانند از برگزاری مراسم اول ماه روز جهانی کارگر بویژه در مراکز شهرها در کردستان ، ممانعت بعمل آورند. باید تلاش مرتجعین را با برنامه ریزی خنثی نمود. این کار ممکن است، همچنانکه سالهای قبل ممکن شد. تلاش جمعی و متحدانه و بدور از فرقه گرایی رهبران و پیشروان کارگری- اجتماعی برابری طلب میتواند این امر را یکبار دیگر ثابت کنند. جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی در ایران و کردستان جنبشی زنده، بالقوه و حتی بعضا بالفعل می باشد. ممانعت بعمل آوردن از ابراز وجود آن غیر ممکن است. برگزاری مراسم های سال گدشته در قلب شهر های سنندج، مریوان و سقز نمونه بسیار بارز این ادعا می باشند.
– نکته بسیار بر جسته ای که لازم است از آن دوری جست. سال 1396 عده ای از تحت تاثیر تبلیغات تشکل ضد کارگری خانه کارگر در سنندج، قرار گرفته بودند . متوهم شده و بدنبال فراخوان آن رفته بودند. که نوعی نشان از خود نمائی گرایش ” قانون گرائی و امکان گرائی- سنت توده ایستی ” است. و … ممکن است امسال نیز چنین تشکل ضد کارگری دست به چنین کاری بزند. نباید متوهم شد. ماهیت آن روشن است. باید سیاست و سنتش را طرد و منزوی کرد.
– قطعا لازم است که بر اتحاد و همبستگی و سنت اجتماعی طبقاتی و علیه هرگونه انزوا طلبی و گوشه گیری به هر بهانه واهی از جمله برگزاری مراسم در محل کار، در چنین روزی، تاکید کرد.
– لازم است و باید تلاش کرد مراسم اول مه با تاکید بر برگزاری آن در مراکز اصلی شهرها، و یا به هر شیوه و شکل ممکن برگزار شود. – اساسی ترین تجارب تحرکات انجام شده در سالهای قبل در کردستان و بویژه درسال ۱۳۹۵ را باید مبنای کار متحدانه در همبستگی سیاسی- طبقاتی و اجتماعی قرار داد.
–لازم است فعالین، سازماندهندگان اصلی قبل ازهر چیزی از هرگونه تنگ نظری، فرقه گرائی و بهانه تراشیهائی که مانع سازماندهی در ابعاد سراسری است، دوری جوست. بعنوان امری بسیار اساسی و روزی جهانی بدان نگریسته شود. برای توسعه و و گسترش سازماندهی این روز در دیگر شهرها در ابعاد جامعه کردستان ضرورت دارد به شکل دقیق برنامه ریزی نمود.
در تمامی شهرها محافل وسیعی از فعالین آزادیخواه و برابری طلب بطور پراکنده وجود دارند. لازم است این محافل بشیوه شبکه ای وسیع بهم بافته شوند تا مطالبات یکدستی طرح و در دستور قرار داده شود و مراسم ها در ابعاد هر چه وسیعتر و در شکل اجتماعی بروز پیدا کند.. با شرکت کردن هر چه بیشتر مردم در مراسم اول مه، تجمع ها باشکوهتر و هراس و وحشت رژیم هر چه بیشتر خواهد شد .
– امید است بر این مبنا تاکنون در رابطه با بزرگداشت این روز چون سنت همیشگی سال های قبل، فعالین و سازماندهندگان با همدیگر تماس و هماهنگی ایجاد کرده بر مبنای اتحاد و همبستگی طبقاتی – اجتماعی قبل از هر چیز کمیته برگزاری مراسم اول ماه مه را تشکیل داده و بررسی چگونگی گرامیداشت این روز را به هر شیوه و شکل ممکن انجام داده باشند.
– باید اعلام کرد در این روز کار تعطیل است، قاطعا با گرایش کارگر کارگری ” کارگر گرائی و سنت . گرایش توده ایستی ” که تلاش می کند در محل کار مراسم جشن برگزار شود مرزبندی کرد. – بعنوان آلترناتیو ممکن، لازم است از هم اکنون برنامه ریزی و سازماندهی کرد. محلات مسکونی متفاوت را مد نظر گرفت و طبق برنامه آذین بندی چندین محله مسکونی در چنین روزی دردستور قرار داده شود. کل ساکنین محل را مطلع و دعوت کنید رقص و شادی همراه با طرح مطالبات. این نمایش قدرت و همبستگی برای سرکوبگران غیر قابل کنترل می باشد.
برگزاری مراسم و تجمع در روز اول ماه مه مستقیما حکومت اسلامی و قوانین استثمارگرانه وضد کارگری را نشانه می گیرد و به چالش می کشد. باید به تمامی قوانین تبعیض آمیز و ضد انسانی به فقر و فلاکت تحمیل شده و بویژه: دستمزد ۴ برابر زیر خط فقر نه گفت و خواهان دستمزد بر مبنای 5 میلیون تومان، باز گشائی تمامی مراکز کاری- تولیدی و به حد ظرفیت رسانیدن ، بازگشت به کار تمامی اخراج شدگان (بیکار شدگان) ایجاد مراکز کاری، تامین بیمه بیکاری مکفی و بیمه های اجتماعی و درمانی و خاتمه دادن به کشتار کارگران کولبر، از مطالبات فوری و حیاتی گردید. و بر اجرای آن پافشاری کرد!
27 اسفند ماه 1396- 18 مارس 2018 esmail.waisi@gmail.com
***