جنگ جهانی سوریه ٨ ساله شد!
جمال کمانگر
همزمان با اشغال عفرین توسط فاشیسم اسلامی حاکم بر ترکیه و سقوط غوطه شرقی بدست رژیم اسد و همپیمانانش، جنگ داخلی سوریه وارد هشتمین سال شد. از مارس ٢٠١١ که اعتراضات مردمی سوریه برای بهبود شرایط زندگی شان شروع شده بود و به تبعیت از “بهار عربی” امید به بهبود زندگی و کرامت انسانی محرکه اولیه اعتراضاتی بود که توسط رژیم جنایتکار بشار اسد بی رحمانه سرکوب شد.
طولی نکشید که سوریه به میدان نبردی در مقیاس جهانی تبدیل شد. بحران و جنگ داخلی سوریه به محلی برای تسویه حسابهای تاریخی و هژمونیک گذشته و آینده خاورمیانه و جهان تبدیل شده است. نبردی که در آن پیشرفته ترین سلاح ها از طرف قدرتهای جهانی و منطقه ای مورد آزمایش قرار گرفته است. دخالت نظامی دیوانه وار از طرف بلوک های ارتجاعی در حال جریان است. کشورهای دخیل در سوریه با پول و اسلحه دهها هزار مزدور محلی را برای پیش برد اهداف سیاسی شان اجیر کرده اند. این کشور به میدان تاخت و تاز دار و دسته های باند سیاهی و ارتشهای خصوصی تبدیل شده است. تمام جریانات اسلامی، سلفی و القاعده و ناسیونالیستی توسط ترکیه، قطر، عربستان، روسیه، آمریکا، جمهوری اسلامی و ناتو تجهیز و به جان مردم بخت برگشته سوریه انداخته شده اند. تراژدی جنگ جهانی سوریه اثرات مخربی بر زندگی میلیونها نفر از زنان، مردان و کودکان آن کشور گذاشته است. زخمی که چندین نسل دیگر التیام نخواهد یافت!
عروج داعش در سال ٢٠١٤ مستقیما نتیجه دخالتگری آمریکا و ناتو در منطقه بود که در جنگ اول خلیج، حمله به افغانستان، جنگ دوم خلیج (که منجر به سرنگونی رژیم صدام حسین شد)، از هم پاشاندن لیبی و یمن شد. هر چند دخالت روسیه و جمهوری اسلامی و مزدوران محلی شان در سوریه، عراق، یمن به چند سال اخیر برمیگردد اما در نابودی و کشتار صدها هزار نفر از مردم بی دفاع سوریه و یمن شریک جرم هستند. شکست داعش به قیمت ویرانی موصل و رقه و کوبانی و دهها شهرک دیگر، تنها گوشه ای از جنگ و کشمکش دیوانه واری است که چندین دهه است گریبان مردم خاورمیانه را گرفته است. اگر وضعیت به همین روال پیش برود سوریه آخرین دومینوی این کشتار و ویرانی در خاورمیانه نخواهد بود!
عراق بعد از اشغال نظامی توسط آمریکا و ناتو، تمام فابریک جامعه از هم پاشیده شده است. متاسفانه نفرت قومی و مذهبی هویت بخش وسیعی از جامعه است. به یمن نگاه کنید! ائتلاف ارتجاعی عربستان از یک طرف و حمایت جمهوری اسلامی از طرف دیگر جان هزاران نفر را از فقیرترین کشور خاورمیانه (یمن) گرفته است. بیش از ٢٢ میلیون نفر از جمعیت این کشور فقر زده و جنگ زده به کمکهای سازمان ملل برای ادامه حیات وابسته هستند. کمی آن طرف تر لیبی در سایه “دخالت بشر دوستانه” ناتو و آمریکا به میدان برده داری مدرن تبدیل شده است. جنگ سالاران و گانگسترهای نظامی مقدرات و ثروت آن کشور را در چنگ خود دارند. چند شبه حکومت در شرق و غرب لیبی توسط کارتلهای سرمایه سرپا نگه داشته شده اند. مصر بعد از عروج اخوان المسلمین تن به دیکتاتوری عبدلالفتاح السیسی داده است. السیسی و دولتش به بهانه مبارزه با تروریسم اسلامی صدای هر حرکت اعتراضی را در نطقه خفه کرده اند. صحرای سینا به جولانگاه داعشیها و ارتش مصر تبدیل شده است. ترکیه تحت رهبری اردوغان و اسلامیستها پیوندشان با نژاد پرستی ترک مستحکم تر شده است و فاشیسم اسلامی در آن کشور در حال عروج است. مسئله فلسطین و اسرائیل کماکان لاینحل باقی مانده است و سیاست شهرک سازی ها توسط دولت فاشیست اسرائیل به سرعت در حال اجراست و چشم اندازی برای صلح عادلانه بر اساس مرزهای ١٩٦٧ وجود ندارد. جمهوری اسلامی روی بشکه باروت نفرت مردم آزادیخواه ایران قرار دارد. جرقه ای کوچک برای شعله ور شدن آن کافی است تا سر افعی اسلام سیاسی از بدنش جدا شود. حل عادلانه مسئله کرد یکی از پیش شرطهای زندگی مسالمت آمیز در خاورمیانه است!
مردم سوریه در حالی هفت سال از کابوس جنگ و دخالت نظامی خارجی در کشورشان را پشت سر گذاشته اند که تاکنون بیش از ٥٠٠ هزار نفر کشته شده اند. صدها هزار معلول جنگی هستند. بیش از یک میلیون کودک بی سرپرست، ٤.5 میلیون پناهنده در کشورهای مجاور و ٦.5 میلیون نفر داخل سوریه آواره هستند. کمتر شهر و روستا و ساختار اقتصادی در آن کشور سالم مانده است. تکرار این آمارها برای نشان دادن عمق فاجعه ای است که دست ساز بشر قرن و بیست و یکمی است. تاجران سلاح تحت نام دمکراسی و سازمان ملل میزان فروش را چند صد برابر کرده اند. از زمانی که ترامپ سر کار آمده است عربستان سعودی بیش از ١٠٠ میلیارد دلار اسلحه خریده است.
بحران سوریه بحدی پیچیده و چند لایه است که تلاش برای شکل دادن به صف مستقل غیر ممکن به نظر میرسد. عقب ماندگی و قهقرایی که به جامعه تحمیل شده است کمتر اثری از ترقیخواهی در جامعه جنگ زده سوریه را بجا گذاشته است. برای نمونه غوطه شرقی بین سه نیروی سلفی و تروریست احرار الشام، فیلق الرحمان، جبهه النصره تقسیم شده بود. این سه نیروی باند سیاهی از سال ٢٠١٣ تاکنون مردم این منطقه را به گروگان گرفته اند.
کانتون های شمال سوریه تنها مناطقی هستند که عموما با فداکاری مردمانشان درجه ای از آزادیخواهی و مدنیت را در دل سناریو سیاه سوریه نمایندگی میکنند. همزیستی مسالمت آمیزی که در چند سال اخیر در کانتونهای جزیره، کوبانی وعفرین به نمایش گذاشته شده است تنها نوری است که در انتهای تونل وحشت و کشتار سوریه دیده میشود. البته همین درجه از دخالتگری مردم در سرنوشت خود نه تنها خوشایند دولتهای مرتجع منطقه نیست، بلکه خرده احزاب و جریاناتی که در بلوک بندیهای منطقه ای جای گرفته اند نیز دل خوشی از آن ندارند.
***