جنگ افغانستان، طولانیترین جنگ در تاریخ آمریکا
نیکولای بابکین(Nikolay Bobkin)
https://www.fondsk.ru/news/2018/02/08/afganistan-samaja-dlinnaja-vojna-v-istorii-ameriki-45568.html
ا. م. شیری
https://eb1384.wordpress.com/2018/02/17/
۲٨بهمن- دلو ۱٣۹۶
رندال شرایور معاون وزیر دفاع در مسئله امنیت منطقه آسیا و اقیانوس آرام طی سخنرانی ۶ فوریه خود در مقابل کمیسیون امور خارجی مجلس سنا اظهار داشت، که هزینه ایالات متحده آمریکا در جنگ افغانستان در سال ۲٠۱۸، ۴۵ میلیارد دلار خواهد بود. دستیار رئیس پنتاگون نتوانست جزئیات هزینه را توضیح دهد. تردید سناتورها به درخواست دولت ترامپ به این میزان بودجه برای پایان دادن به جنگ افغانستان که از۱۷ سال پیش شروع شده، اتفاقی نبود.
بعنوان مثال، سناتور راند پل تصریح نمود، که میلیاردها «به سادگی به چاله ریخته میشود»، اما افغانیها تاکنون نمیتوانند «از خود دفاع کنند». راند پل اضافه کرد: «من فکر میکنم… امنیت ملی ما در واقعیت امر به تناسب اینکه که ما در آنجا چگونه هزینه میکنیم و به ماندنمان ادامه میدهیم، خطرناکتر میشود… ما [در افغانستان» در وضعیت غیرممکن قرار گرفتهایم».
در هر صورت، در کنگره امریکا درک نمیکنند که مبلغ بودجه درخواستی دولت در رابطه با افغانستان با تحقق «راهبرد جدید» اعلام شده از سوی رئیس جمهور ترامپ در ماه اوت سال گذشته چه نسبتی دارد. نظرات اظهار شده در کمیسیون بینالمللی [مجلس] سنا ناامیدهای رو به رشد از نتایج حضور چندین ساله آمریکا در افغانستان را انعکاس میدهد.
سناتور جوزف مرکلی میپرسد، چرا «طالبان» «اکنون از زمانی که آمریکاییها در سال ۲٠٠۱ به این کشور حمله کردند، اراضی بیشتری را کنترل میکند»؟ این یک سؤال بحق است. چرا؟ شاید به این دلیل که «میلیاردها به چاله ریخته میشود»؟
به باور جوزف مرکلی، امتناع دونالد ترامپ از مذاکره با طالبان با خواست پایان جنگ انطباق ندارد. حتی باب کراکر جمهوریخواه، رئیس کمیسیون امور بینالملل مجلس سنا، متمایل به دولت، با استناد به میزان بالای تلفات نیروهای امنیتی، گسترش فساد در افغانستان و وابستگی این کشور به کمکهای خارجی به مسئله افغانستان با شک و تردید مینگرد.
جون سالیوان، معاون وزیر خارجه نیز که در جلسه استماع سنا حضور داشت، ضمن تأئید این واقعیت که این طولانیترین جنگ در تاریخ آمریکاست، فقدان جایگزینهای نظامی برای حل و فصل مناقشه افغانستان را رد نکرد. برغم این، بر ضرورت ادامه دفاع از منافع امنیتی آمریکا در افغانستان تأکید نمود. بنا به اظهارات وی، ایالات متحده آمریکا از دولت افغانستان در مبارزه با طالبان پشتیبانی میکند. با این حال، جون سالیوان بعنوان مسئول راهبرد جدید کاخ سفید در رابطه با افغانستان نتوانست ارزیابی خود از تعداد مخالفان مسلح کابل را ارائه دهد. همچنین، معلوم شد ر. شرایور، معاون وزیر دفاع نیز اطلاع ندارد که در حال حاضر چه تعداد از شبهنظامیان «طالبان» به عملیات نظامی بر علیه نیروهای دولتی دست میزنند. با این وجود، این جماعت «راهبرد جدید» در افغانستان را تدوین میکنند.
مقامات رسمی آمریکا آشکارا نمیخواهند توجه قانونگذاران را به واقعیت امر جلب کنند. در همین حال، کاخ سفید از ارزیابی فرمانده نیروهای آمریکایی در افغانستان، ژنرال جون نیکلسون که معترف است «هیچ راهی برای خروج از این مناقشه وجود ندارد»، آگاه است. بگفته ژنرال، پس از کاهش تعداد نیروهای مسلح خارجی در افغانستان «جای خالی آنها را دشمن پر کرد».
امروز آمریکاییها حتی در کابل احساس امنیت نمیکنند. امواج بزرگ حملات تروریستی شورشیان پایتخت را به لرزه در آورده است. کابل بحدی خطرناک است، که دیپلوماتها و سربازان امریکایی از حرکت در راهها منع شدهاند. انها مجبورند برای طی دو مایل فاصله فرودگاه تا قرارگاه آمریکا از بالگرد استفاده کنند. پس از همه این سالها، پس از صرف تریلیونها دلار و ۲۴٠٠ کشته در افغانستان، آمریکاییها در کابل به محاصره درآمدهاند، ولی «طالبان» تقریبا نیمی از کشور را کنترل میکند.
در همین حال مأموران دولت آمریکا به بزک کردن اوضاع با عبارات کهنه و بیمایه ادامه میدهند. استراتژی افغانی باصطلاح جدید ترامپ هیچ چیز تازهای در بر ندارد.
دیدگاه رابرت مالی، رئیس و مدیر کل گروه بحران بینالمللی را مورد بررسی قرار میدهیم. نقطهنظرات او سزاوار توجه است. او در سالهای ۲٠۱۵- ۲٠۱۶ در مقام دستیار مخصوص رئیس جمهور آمریکا و همآهنگکننده سیاست کاخ سفید در خاورمیانه، شمال آفریقا و خلیج فارس خدمت میکرد. مالی عقیده دارد، که در سال ۲٠۱۸ جنگ در افغانستان گسترش خواهد یافت. راهبرد جدید آمریکا در افغانستان عبارت است از تشدید مبارزه با «طالبان»، اعزام نیروهای نظامی باز هم بیشتر، بمبارانهای هوایی هر چه گستردهتر، انجام عملیات تهاجمی در مقیاس بسیار بزرگ بواسطه نیروی زمینی ارتش افغانستان.
استراتژی ترامپ منحصرا نظامی است. این گزینه در واقع ادامه سیاست دولت اوباما میباشد که بر حل مناقشه افغانستان از طریق نظامی تأکید میکرد. آمریکا اکنون در افغانستان در حدود ۱۴ هزار نفر نیرو دارد و تصمیم گرفته برای تقویت واحدهای ارتش خود ٣ هزار نظامی دیگر به این کشور اعزام نماید. این تصمیم آمریکا نمیتواند دلیلی برای باور به این باشد که طالبان که از سال ۲٠٠۱ بمبارزه مشغول است و حتی در شرایط حضور ۱٠٠ هزار نظامی آمریکایی در افغانستان توان رزمی خود را حفظ کرد، در زیر فشار چنین نیرویی تکان بخورد.
ایده انجام عملیات تهاجمی گسترده توسط واحدهای نیروی زمینی ارتش افغانستان دارای نقص آشکار است. در افغانستان جبهه دائمی وجود ندارد. شورشیان با تکیه بر حمایت جمعیت بومی به مبارزه مسلحانه ادامه میدهند. پشتیبانی آمریکا شاید بتواند روحیه سربازان افغان را بطور موقت بالا ببرد، اما نمیتواند باعث تغییر در روند جنگ بشود. هدف واشینگتن عبارت است از تداوم حضور نظامی آمریکا در افغانستان، نه ایجاد شرایط امن برای زندگی این کشور.
آنچه که به گسترش بمبارانهای هوایی گسترده آمریکا مربوط میشود، این است که این بخش راهبرد آمریکا، البته، قابل اجرا است. آمریکاییها حملات هوایی به «طالبان» را مدام گسترش میدهند. مثلا، ۶ فوریه بمبافکنهای استراتژیک ب- ۵۲، توسط بمب هدایتشونده ۲۴ بار طالبانیها مواضع را بمباران کردند. این حملات هوایی را پنتاگون بیسابقه نامید. در این حملات «وسایط نقلیه سرقتی از ارتش ملی افغانستان» هدف قرار گرفت. در ضمن، شواهد زیادی دال بر این وجود دارد، که دستههای «طالبان» امروز بسیار بهتر و بیشتر از زمان آغاز حمله آمریکا به افغانستان تسلیح و تجهیز شدهاند.
و در خاتمه در باره چند رقم مرتبط با بودجه افغانستان آمریکا در سال ۲٠۱۸: از گزارش معاون وزیر دفاع به کنگره چنین استنباط میشود، که هزینه سالانه نگهداری هر سرباز آمریکایی در خاک افغانستان به ۵- ۶ میلیون دلار بالغ میشود. اما جمع کل کمک مالی به کابل به ۷۸٠ میلیون دلار نمیرسد. با توجه به این شکل توزیع بودجه، صحبت از چشمپوشی آمریکا از راه حل نظامی معضل افغانستان بیمورد است.
پینوشت
اغلب مفسران و تحلیلگران، از جمله همین پروفسور نیکولای بابکین، اگر چه اخبار و اطلاعات منتشره را با دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند و ارقام و آمارها را بدرستی یادآور میشوند، اما، کمتر به ریشه و منشا مسائل، مشکلات و حوادث میپردازند. مثلا، جنگ ایالات متحده آمریکا بر علیه افغانستان بیدفاع که بدنبال حادثه خودساخته ۱۱ سپتامبر نیویورک و واشینگتن تحت پوشش مبارزه با همان تروریسم خودساخته آمریکا شروع شد، دو دلیل عمده داشت:
۱ــ اشغال افغانستان در اصل بنا به سفارش سلاطین جهانی مواد مخدر بعنوان نزدیکترین متحد بزرگترین بانکهای جهان که خود آنها نیز تحت تابعیت دولت در سایه میباشند، بمنظور اختصاص افغانستان به مرکز کشت و تولید بخش اصلی مواد مخدر جهان صورت گرفت؛
۲ــ تلاش برای حضور نظامی دائمی آمریکا در افغانستان با هدف مداخله و ایجاد بیثباتی و ناامنی در کشورهای همجوار افغانستان، از جمله، ایران، چین، روسیه.
تدوین «استراتژی جدید» برای افغانستان و تخصیص بودجههای کلان برای مبارزه با طالبان و تروریسم و امثالهم فقط مصرف تبلیغاتی دارد.
مترجم
در همین رابطه، رجوع شود به پیوندهای زیر:
مافیای جهانی مواد مخدر و بانکها (در دو بخش)
بخش اول:
http://eb1384.wordpress.com/2013/03/18/
بخش دوم:
http://www.ayenda.org/Mafiae%20Jahani%20Mawad%20Mokhader%20wa%20Bank%20ha(E.Shiri).pdf/