امپریالیسم
و از هیچ چیزی ساختن
دکتر جورج واشنگتن کارور (1943 – 1860) پزشک و گیاهشناس آمریکایی که خود فرزند یک برده بود با تلاشی خستگی ناپذیر توانست به دهقانان فقیر در جنوب (آمریکا) بیاموزد که چگونه میتوانند با گیاهان ارزانی که خود میکاشتند، غذاهایی درست کنند که همه مواد مورد نیاز بدن را تاًمین کند. او به دلیل زحماتش بود که به مردی “که از هیچ چیزی ساخت” معروف شد. البته کسان دیگری بودند که به دلیل تواناییشان در ساخت چیزی، با این عنوان معروف شدند.
ولی هیچ کس به توانایی1 امپریالیستها نیست. امپریالیستها توانستند از یک نئاندرتال، رهبر انقلاب بسازند.
خمینی توسط قاتلان زحمتکشان دنیا (امپریالیستها) به عنوان رهبر انقلاب انتخاب شد. البته کاندیداهای دیگری بودند که سعی کردند قابلیت خود را نشان دهند ولی در مورد موجی انقلابی که سراسر سرزمین را فراگرفته بود قاتلی باید انتخاب میشد که نه تنها توانایی جنایت و سرکوب تودهها را داشت بلکه با یک ایدئولوژی وارد عرصه سیاست میشد که نه تنها این جنایت را عملی میکرد بلکه قادر به فریب تودهها هم بود. در این موقعیت حساس سیاسی، نیاز کاندیداها نبود که تعیین کننده بود بلکه نیاز امپریالیستها بود.
اکنون تودهها دیگر خمینی جنایتکار و رژیمی که به تودهها تحمیل کرد را میشناسند ولی آیا امپریالیسم، این دشمن اصلی را میشناسند؟.
در اینحاست که باید با تمام توان در شناسایی این سیستم به تودهها عمل کرد. سیستمی که از طریق انقیاد تودهها به زیر کنترل اقتصادی سرمایهداران و نوکران رسمیـ سیاسی (دولتمردان) اهمیت و ارزشی برای چیزی قائل نیست مگر سودآوری و انباشت ثروت. سیستمی انحصاری، گندیده و در حال احتضار که برای بقایش در دو جنگ بزرگ جهانی اول و دوم، میلیونها زحمتکش را بکام نابودی کشاند و هر روز در عمل میکشاند. سیستمی که در کشورهای تحت ستم، هر روز نئاندرتالی را بقدرت رسانده و میلیونها انسان را در چنگال غارت و خون نگهمیدارد.
اکنون که در سرزمین به خون کشیده شده ما، فریاد زحمتکشان از این همه ظلم و ستم در هر گوشه دنیا شنیده میشود، کودک یک نئاندرتال دیگر به نام رضا پهلوی2 نیز به عرصه انتخابات رهبر آینده به میدان آمده و چنین میگوید:
“من به مردم ایران می گویم آگر غرب تصمیم به کمک به ما بگیرد، عالی است. امیدوارم اینکار را بکنند ولی بگذارید روی آن حساب نکنیم. ما فقط میتوانیم روی خود حساب کنیم و تنها میتوانیم امیدوار باشیم این بار خارجیها درک کنند که باید با مردم ایران کار کنند و این رژیم در حال زوال است. هر اصراری برای حفظ شرایط موجود، به معنای واقعی کلمه، سیلی به صورت مردم ایران است. هنوز بر گفتگو با این رژیم اصرار می شود. تا کی می خواهید بر این اصرار کنید“
کسی که پدرش را همین خارجیها (بخوان امپریالیسم) بر مسند قدرت نشانده و بعد از37 سال غارت و چپاول سرزمین، بدلیل ظلم وستم بیحد و به میدان آمدن تودهها او را از آن سرزمین بیرون انداختند، حال ریاکارانه برای تودهها دلسوزی میکند.
او فقط نئاندرتال دیگری است که آمادگی خود را برای بخون کشاندن تودهها به امپریالیسم اعلان میکند، همین و بس، زیرا امثال او وظیفه دیگری ندارند. امپریالیستها گرسنهتر از هر زمان هستند زیرا افزایش بیکارها و فقر در یک طرف و ساختن هلاکتبارترین سلاحها در طرف دیگر، از این گرسنگی خبر داده و از لاطلائات امپریالیستها در مورد حقوق بشر و صلح خبر میدهد.
مرگ بر امپریالیسم
و بر تمام نمایندگانش در هر شکلی که باشند.
عبداله باوی
12 فوریه 2018
1ـ منظور از توانایی امپریالیسم، داشتن آن شرایط برای انجام عملی است و نه یکسانی اهداف آن با توانایی دلسوزان زحمتکشان.
2ـ مصاحبه با خبرگزاری رویترز 14 دی