دوستان و دشمنان این انقلاب
ناصر اصغری
ایران اینروزها شاهد اتفاقات سرنوشت سازی است. توده مردمی که یک بار در سال ١٣٥٧ به میدان آمدند و برای مطالبه آزادی و رفاه یکی از هارترین رژیمها را به زانو در آوردند، بار دیگر با قدرت به خیابان آمده و جنایتکارانی را که با توطئه انقلابشان را شکست دادند، به چالش کشیدهاند. برای کسانی که در جوانی در آن انقلاب شرکت کردند و روزانه در خیابان دست به ابتکارات جدیدی میزدند و حکومت تا دندان مسلح پهلوی را شکست داند، احساس زیبای غیرقابل توصیف آزادی برای مدت کوتاهی هم که شد، هیچوقت فراموش نخواهد شد. این نسل اکنون با نسل جوانتری، که اتفاقات آن سالها را از زبان والدینشان شنیدهاند، و بالاخره جنگش را با جمهوری اسلامی شروع کرده است، بار دیگر وارد میدان شده اند و مطالبات آن انقلاب را که برای ٤٠ سال به تعویق افتادند را مطالبه می کنیم. من از آن نسلم.
این انقلاب هم، مثل هر انقلاب دیگری، دوستان و دشمنان خودش را دارد. دوستان این انقلاب به راحتی قابل شناسائیاند. اما دشمنانش را بعضا نمیتوان به راحتی تشخیص داد. باید اعمال، رهنمود و توصیههای آنها را شاهد دوری و نزدیکی، دوستی و دشمنیشان، با انقلاب گرفت.
دوستان انقلاب
دوستان انقلاب تمام کارگران، مردم آزاده در خیابان، زنان و جوانانی هستند که جمهوری اسلامی نزدیک به چهار دهه است زندگیشان را تباه کرده است. مردمی که از ابتدائیترین حق و حقوق، مثل آزادی پوشش هم محروم شدهاند. از شادی و آزادی آنچه را که دوست دارند بخورند هم محروم شدهاند. زنانی که قانونا نصف مرد تعریف شده و مثل احشام ملک مرد حساب میشوند و بطور سیستماتیک مورد اذیت و آزار جنسی اسلامی قرار گرفتهاند. کارگرانی که روز بروز شاهد فقیرتر شدن بوده اند. دستمزدشان کفاف نصف ماه هزینه زندگی شان را هم نمیدهد. بعضا ماهها دستمزدشان پرداخت نمیشود. یا بطور کلی بیمه ندارند و یا هم هیچ تناسبی با کاری که میکنند ندارد.
خلاصه انقلابی که راه افتاده است دهها و صدها میلیون دوست در ایران و در سطح جهان دارد که سالها منتظر یک چنین روزهای بودند.
دشمنان انقلاب
این انقلاب اما دشمنان رنگارنگ و متعددی هم دارد که بعضا مستقیما رودر روی انقلاب ایستاده و شمشیر میکشند و بعضا هم باید نیاتشان را با کمی خراشیدن سطح متوجه شد. از سرکوبگران اسلامی در ایران که بگذریم، با دولتهای حامی این رژیم، مثل پوتین، چین، اسد، رژیم عراق، حزب الله لبنان و کثافتهای اینتیپی هم که دشمنان مستقیم و بدون اما و اگر انقلاب تودههای به پاخاسته هستند، طرفیم. اینها را می شود به راحتی و بدون تفسیر و تحلیل شناخت. کمپ ترامپ هم، که شامل پس مانده های دولت ساواک شاهنشاهی، قوم پرستان و مجاهدین است و ظاهرا نفعی در سرنگونی جمهوری اسلامی دارند، دشمنان تودههای مردم و دشمن انقلاب پیش رو برای خلاصی از شر رژیم اسلامی هم هستند.
بخشی هم هستند که یا سوراخ دعا را گم کرده اند و یا رذیلانه دارند آدرس اشتباه میدهند که انقلاب را عقیم کنند. اگر متوجه قضیه نیستند، عنوان “دشمن انقلاب” حقشان نیست. در بهترین حالت دوستان نادان انقلاب هستند. اما آنهایی که سعی دارند با حیله انقلاب تودههای خشمگین را به بیراه بکشانند، کسانی هستند که مردم را به اعتراض از طریق “راههای قانونی” فرامی خوانند. فراخوان “نافرمانی مدنی” میدهند. خواهان “آشتی ملی” هستند. انقلابیون را از “تخریب اموال عمومی” برحذر میدارند. نگران “غیرمسالمت آمیز” بودن اعتراضات هستند. کسانی که آیه یأس میخوانند و به این بهانه که “کارگران در این انقلاب شرکت نکردهاند” میخواهند اعتراضات تمام شوند. آنان که در مبارزه برای آرمانشان شکست خوردند و دائم دیگران را یاد شکست خود میاندازند که آنها هم مثل خودشان “وارد یک کار بی آینده” نشوند.
رژیمیها
رژیمیها باند و جناح و فرقههای زیادی هستند. از باند خامنهای و دفتر رفسنجانی و روحانی و منتظری گرفته تا باندهای احمدینژاد و برادران لاریجانی و خاتمی و موسوی و کروبی، تا مهاجرانی و ابراهیم نبوی و گنجی و عباس عبدی و سعید حجاریان، تا فرخ نگهدار و سروش تا آنهایی که در بیبیسی جا خوش کردهاند، همگی دشمنان این انقلاب هستند و از کسی هم پنهان نمیکنند. اینها نفع شخصی در سرپا ماندن این حکومت دارند و بخش عمدهای از عمرشان را در خیابانها دنبال شکار مخالفین رژیم اسلامی بوده و مستقیما برایش دههها آدم شکنجه و کشتهاند. وقتی که این رژیم سرنگون شد، آنها اولین محاکمه شوندگان خواهند بود.
دولتهای مدافع و محافظ رژیم اسلامی
رقابت بین دولتهای قلدر و آدمکش در سطح بین المللی و در منطقه، رژیمهای مختلفی را تحت پوشش دولتهای امپریالیستی قرار داده است. حکومت اسلامی در تقسیم بندی امروز دنیا، در کمپ دم و دستگاه پوتین است. از طرف پکن هم بطور روتینی حمایت میشود. اینها حاضرند هر کاری بکنند که رژیم اسلامی تضعیف نشود. برای اینها آنچه که مهم است، منافع خودشان است. امروز جمهوری اسلامی مهمترین بازیگر تیمشان در خاورمیانه است. تضعیف جمهوری اسلامی، تضعیف موقعیتشان در منطقه، در برابر رقبای بین المللیشان خواهد بود.
رژیم اسد در سوریه و دست نشاندههای اسلامی در عراق و حزبالله و دستههای آدمکش دیگر در یمن و فلسطین و افغانستان هم، وجود خود را عمدتا مدیون سرکوبهای مستقیم و کمکهای مالی هنگفت رژیم اسلامی هستند. اینها حاضر به هر کثافتی برای این رژیم هستند و خوب میدانند که تضعیف و سرنگونی رژیم اسلامی، ناقوس مرگ آنها را هم به صدا درخواهد آورد.
طرفداران “راههای قانونی”
کسانی که جلو افتاده اند و موعظه مطالبه کردن از طریق “راههای قانونی” هستند، بدون شک دشمنان مردم و دشمنان این انقلابند. فرضی را که اینها میخواهند تلقین و تزریق کنند اینست که مردمی که در خیابان هستند یکهو هوس کرده به خیابان بیایند و بگویند که فقیر و ندار هستند. آن کدام آدم شریفی است که نداند رژیم اسلامی از سال ١٣٦٠ تا بحال یکریز در حال به خاک و خون کشیدن آدمهایی است که خواهان حقوق ابتدائی، از جمله کار، نان، مسکن، آزادی بیان، آزادی تحزب، پرداخت به موقع دستمزدها، آزادی اجتماعات، آزادی پوشش، بیمه و غیره بودهاند؟ کدام قانون؟! همه قوانین اصلی و جانبی این رژیم و تبصرههایشان دستورالعملهایی برای سرکوب مطالبات مردم هستند. کسانی که موعظه مضحک “راه قانونی” می کنند، یا خودشان مسخرهاند، یا دیگران را مسخره کردهاند.
طرفداران “نافرمانی مدنی”
موعظه کنندگان “نافرمانی مدنی” فرضشان این است که اعتراض و در خیابان بودن غیرمدنی است. اینها بر “مسالمت آمیز” بودن اعتراضات زیادی ناشیانه تأکید می کنند. اما در فرمول در “نافرمانی مدنی” تأکید بر “مدنی” بودن آن است، نه بر “نافرمانی”! خود انقلاب نافرمانی است؛ اما اینها میخواهند ضدیتشان را با انقلاب با فرمولی فریبنده به جامعه حقنه کنند. بخشی از خود بدنه این رژیم، نزدیک به بیست سال است که از رهبر و شورای نگهبان و خبرگان و دیگر تصمیم گیرندگان این رژیم میخواهند که آنها را هم شریک برابر خود در چپاول بکنند تا برایشان بهتر آدم بکشند؛ اما جواب سر بالا گرفتهاند. چرا اعتراض، مقاومت و انقلاب بر علیه ظلم و چپاول و آدمکشی غیرمدنی است؟
اینها میخواهند مردم خشمگین از این وضعیت را به بست نشینی آقا و امام زادهها بفرستند. آقا و امام زادههایی که خود هدف این انقلاب شده اند.
دوستداران “آشتی ملی”
دشمنان انقلاب گاها فرمولهای مضحکی را اختراع میکنند. یکی از این فرمولها “آشتی ملی” است. واقعا آشتی ملی با کی؟ با دشمنی که زندگی در یک جامعه ٨٠ میلیونی را سیاه و تباه کرده؟ دستمزدها را نمیپردازند، زنان را برده مردان کردهاند، جوانان را از ناامیدی به دامن اعتیاد و یاس انداختهاند. این انقلاب نیست که باید با ضدانقلاب آشتی کند. این انقلاب میخواهد با خونریزان در این جامعه تسویه حساب کند. انقلاب بداند که موعظه کنندگان “آشتی ملی”، اگر تا بحال مستقیما در کشت و کشتار تودهها دست نداشته باشند، جیرهخواران مستقیم رژیمیها هستند. اینها دشمنان انقلابند، و فرمولشان زیادی مسخره است.
آنهایی که نگران “اموال عمومی” شدند
با حمله انقلاب به بانکها، پاسگاهها، مقرهای بسیجی ها، ماشینهای دولتی، امام زاده ها و دیگر سمبلهای رژیم، بعضیها نگران تخریب “اموال مردم و عمومی” شدند. مردمی که زندگی شان تباه شده و از خشمی که در آنها جمع شده و با وجود دیدن تفنگ در دست پاسداران این رژیم، به آنها با دست خالی حمله میکنند، میدانند که هیچ سمبلی از این رژیم مال آنها نیست. تمام بانکها و پاسگاهها و خوردروهایی که این چند روز در آتش خشم تودههای انقلابی به آتش کشیده شدهاند، به اندازه یک قلم از اختلاس و دزدی یکی از سران رژیم هم نمیباشد.
اینها بعضا میگویند که حملات اینچنینی بهانه دست سرکوبگران میدهد که به اعتراض مردم حمله کنند! اما یک لحظه به این فکر نمیکنند که جمهوری اسلامی در این مدت نزدیک به ٤٠ سال حکومتش، هیچگونه لزومی به بهانهای برای سرکوب و به خون کشیدن مردمی که مطالباتشان را در قریب به اتفاق موارد بسیار مسالمت آمیز هم مطرح کردند، احساس نکرد. برای به خانه فرستادن مردم انقلابی، اینها باید کمی بیشتر به خودشان فشار بیاورند. بهانههایشان زیادی ناشیانه است.
“کارگران در انقلاب شرکت نکردهاند”
برای شرکت نکردن در انقلاب، حقیقتا بهانه خیلی زیاد است. طرف یا سردرد دارد، یا لباس مناسب برای هوای بیرون ندارد، یا حالت تهوع دارد، یا هم اسهال حال است. اما یکی از بهانههای زیادی ناشیانه که بدجوری بیسوادی سیاسی طرف را هم – که همیشه خودشان را رهبر تودهها هم میدانند – برجسته میکند، مطرح کردن این نکته است که “کارگران در انقلاب شرکت نکردهاند” و یا حزبی که ایشان برای رهبری انقلاب مد نظر دارند در میدان نیست؛ پس زنده باد خانه نشینی! اینها ظاهرا طرفداران انقلابند، اما از خانه نشینی تودهها بیشتر از شرکتشان در انقلاب لذت برده و ذوقزده میشوند. بعضی از اینها شکست خوردگانی هستند دائم دیگران را یاد شکست خود میاندازند که آنها هم مثل خودشان “وارد یک کار بیآینده” نشوند. همه اینها، شاید هم بدون اینکه واقعا متوجه باشند، جزو صف دشمنان انقلاب هستند.
انقلاب اما کار خودش را میکند. همه آنهایی که با آن دشمنی میورزند را از سر راه جارو خواهد کرد و منتظر هیچ فرمول از پیشی هم نمیماند. انقلاب راه پیشروی تاریخ است. موتور محرکه آن است. آن کس که جلوی این موتور بایستد، با توفانی غیرقابل مهار شدن روبروست.
٧ ژانویه ٢٠١٨