جهانگیر محمود ویسی و محمد عبدی پورپیرامون موضع سه تن از دوستان در مورد سندیکای واحد

پیرامون موضع سه تن از دوستان در مورد سندیکای واحد
ضمن تشکر از دوستان کورش بخشنده،فواد فتحی،یدالله صمدی به دلیل ارائه مطلبشان به صورت مکتوب،موضوعیت بحث¬شان را مورد گفت¬وگو قرار می¬دهیم.
دوستان بحثشان را اینگونه شروع می¬کنند:”قبل از وارد شدن به بحث و جدا از درست یا نادرست بودن تصمیم هیئت مدیره سندیكای شركت واحد –كه بیشتر رنگ و بوی سیاسی داشت- روی سخن بیشتر به كسانی است كه در حمایت از این بیانیه قلم فرسایی كردند و فریاد حمایت ازبه اصطلاح “خرد جمعی” سر دادند و اعلام داشتند كه مخالفت با این بیانیه،موضع گیری علیه سندیكاست!! پرسید، در پرتو به كار بردن اینگونه بحثها به كجا رسیدند؟ (چه از لحاظ عملی و چه فكری)، بیلان كار آن عده ای كه با این تزها فعالیت جنبش كارگری را “یك گام به پیش” قلمداد كردند، چیست؟ كدام بار سنگین را از روی شانه های كارگران –كه در این روزها بیش از هرزمان دیگر سنگینی می كند- برداشته اند؟ كدام “سنت پیشرو” را در فرهنگ مبارزاتی طبقه كارگر در ایران نهادینه كردند؟ و از همه مهم تر به كدام”چه باید كرد؟” در جنبش كارگری پاسخ داده اند!؟ حداقل برای مخاطبین این دست از نوشته ها برداشتی جز، سوء استفاده از این بیانیه نداشت به گونه ای كه از خودِبیانیه سندیكای شركت واحد مبهم تر بودند. بگذریم…”
ابتدا باید متذکر شویم که این برداشت دوستان ما که می گویند”جدا از درست یا نادرست بودن تصمیم هیئت مدیره سندیکا ی شرکت واحد…” از بیخ و بن نادرست و نقض غرض است. مسئله این است که تمام این مناقشات و از جمله انگیزه اصلی یادداشت سه دوست مورد نظر بیانیه هیئت مدیره مبنی بر عزل اسانلو از ریاست هیئت مدیره بوده و با هیچ درجه ای از بی تفاوتی نمی توان گفت که “جدا از تصمیم درست یا نادرست” ….مسئله این است که دوستان تصمیم هیئت مدیره را نادرست ارزیابی کرده اند و به همین خاطر زحمت چنین نقدی را متحمل شده اند . در نتیجه نخستین استنتاج ایشان از لحاظ ساختار مفهومی متناقض است.
اما دوستان گرامی توجه شمارا به وظایف کمیته هماهنگی در رابطه با وظیفه این تشکل و اعضایش فرا می¬خوانیم: در اساسنامه کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری آمده است” در همین رابطه و در راستای اصل پایه ای آزادی ایجاد هرگونه تشکل مستقل و طبقاتی کارگران، ما نیز به عنوان جمعی از کارگران و فعالان کارگری” کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری” را ایجاد کرد ه ایم تا ضمن یاری به شکل گیری انواع تشکل های آزاد، مستقل و طبقاتی کارگران، از راه های گوناگون و استقبال از تشکل یابی آنان، به سهم خویش، در ایجاد ارتباط و هماهنگی های لازم میان تشکل های موجود، جهت یکپارچگی و وحدت جنبش کارگری و دستیابی به اهداف مندرج در ماده‌ی 4 این اساسنامه تلاش و فعالیت نمائیم.
از نظر ما، مناسب ترین ساختار برای تشکل‌های کارگری، ساختار شورایی است. اما بر این باوریم که انواع دیگر تشکل های کارگری، مانند سندیکاها، کمیته ها، انجمن ها، و… مشروط بر این که مستفل بوده و با اتکا به نیروی کارگران تشکیل شده باشند نیز می توانند در راستای یکپارچگی و وحدت جنبش کارگری مشارکت نموده با ساز و کار آن همراه وهم ‌سوگردند”
از آنجایی که وظیفه هر عضو از کمیته هماهنگی در هر جایی که باشند؛کمک به ایجاد و به سر انجام رساندن آن رسالت است در نتیجه بسیاری از دوستان کمیته هماهنگی با دیگر هم طبقه-ایهایشان در جهان در طول سالیان اخیر به یاری سندیکای واحد و دوستانشان شتافته اند.ودر موقع خودنیز در قبال حرکات غیر کارگری بسیاری از سندیکاها وسندیکالیزم و رفرمیسم ایستاده اند و خواهیم ایستاد. ما به این مفهوم فعالیت تشکیلاتی باور داریم که دفاع از سندیکای واحد به عنوان یک تشکل مستقل کارگری به معنای دفاع از سندیکالیسم و رفرمیسم نیست. کسانی که آگاهانه یا ناآگاهانه این دو مولفه را مخدوش می کنند اگر ریگی در کفش نداشته باشند در خوش بینانه ترین شرایط دچار تجاهل العارف شده اند!به یاد آورید نقدهای جدی ما را که از جریانات موسوم به “لغو کارمزدی” صورت گرفت.اما با توجه به استقلال سندیکای واحد که با سندیکالیزم ورفرمیست فاصله عمیق،در شرایط ویژه‎ی ایران دارد ما و دیگر دوستان دلسوز جنبش کارگری به دفاع قاطع از دست آوردهای مثبت آنپرداخته‎ایم.بیشتر اعضای کمیته هماهنگی،در کمیته دفاع ازرضا شهابی که یکی از اعضای بر جسته آن سندیکاست حضور داشته واکنون نیز عضو آن کمیته هستند.در این مدت دوستان کمیته هماهنگی نسبت به سندیکای واحد بی تفاوت نبوده وتا حد امکان و مستمر طی این چند سال و در این مدت رابطه ارگانیک داشته و خواهد داشت.پیرامون مسائل ومشکلات این سندیکا مشارکت داشته و به مانند بقیه و خارج از گود به نوشته های انتزاعی و ذهنی و غیر طبقاتی و سکتاریستی و پروغرب نپرداخته‎ایم. و مهم تر این که هرگز مخالفان خود را با اتهامات سخیف پلیسی و امنیتی مورد یورش هماهنگ و سازماندهی شده قرار نداده ایم.دلیل اتخاذ دفاع قاطع کمیته هماهنگی و سایر دوستان،اطلاع دقیق،از وضعیت و کارکردهای سندیکای واحد واسانلو بوده است.رسالت کمیته هماهنگی وسایر دوستان هم طبقه ای کمک به این تشکل عظیم و با سابقه می‎باشد.بسی جای خوشحالی است که توانسته‎ایم با هم فکری دوستان و هم طبقه‎ای¬های جهانی به این دوستان کمک و در تقویت و ارتقاءسطح جنبش کارگری موثر باشیم.این حرکت واحساس همدردی وتقویت همدیگر و همسویی و هم کاریهای مستمر وزنده وپویا است،که می‎تواند برای پیشروی‎های آینده موءثر باشد.اتحاد کارگری تنها در نوشته ها و جملات پر طمطراق ویا با اتحادهای من درآوردی شبه کارگری و جدا ازکارگران و فحاشی به کارگران مبارز و اتحادهای کاغذی ایجاد نمی‎گردد.کمیته هماهنگی و دوستان واقعی آنها زمینه مساعد این توافق کارگری را آغاز کرده‎اند. این موضع کمیته وسایر دوستان در حمایت از تصمیم سندیکای واحدموجب دلگرمی کارگران سندیکا، تقویت روحیه همبستگی ضد سرمایه‎داری آنها و ما شده است.این حرکت و یک گام به پیش را در نزد کارگران سندیکای واحد وبقیه دوستان را بزودی و به قاطعیت و عینیت خواهید دید.کسانی که این پیشروی را به مسخره گرفته اند و از آن تحت عناوین کذایی “در نکوهش ترور شخصیت رهبر کارگری” مرثیه خوانده اند همانهایی هستند که زمانی نه چندان دور با نظریه های من درآوردی و غیر کارگری به طور کلی طبقه کارگر را از متن تشکیلات سیاسی خود بیرون گذاشته اند و حالا به صورت موسمی “کارگر کارگری” و “کارگر پناه” شده اند!
دوستان عزیز ما باید بدانند در امر مبارزه مستمر وپیگیر قطعا شاهد حرکت جهش وار نیز خواهیم بود.حرکت جهشی چیزی خارج از حرکت دیالکتیکی تاریخی نیست.سعی خواهیم کرد برای دفاع از منافع طبقاتی نهایت تلاش خود را بنمائیم.اما تصمیمات و سیاست‎های مخالفین تصمیم سندیکا از بی خبری و عدم رابطه ارگانیک آنها با سندیکا بود.و هم چنین چشم پوشیدن از بسیاری چیزهای دیگر..اگر از پیشروی سندیکا، حرکات اسانلو بی خبرند و حرکاتش را درک نمی¬کنند گناه ما نیست.علتش عدم دغدغه آنها نسبت به مسائل کارگری است.آیا می¬شود از سندیکایی به این عظمت که پشت سر آن هزاران انسان زندانی، از کار بیکارو اخراج شده است بی تفاوت بود؟
دوستان عزیز به راستی شما در این شرایط بسیار بغرنج و پیچیده پیشروی را در چه¬ می¬دانید؟ پناه بردن به رسانه های امپریالیستی همچون تی وی میهن و رها “موج سبز ” * – دلالان سرمایه سالار – که به درست در بیانیه کمیته هماهنگی نقد شده – یا اتکا به نیروی طبقه کارگر. فروش منافع طبقاتی به مباحث سرمایه پسند حقوق بشری و سنگر گرفتن ارسال گزارش پشت سایت پرو غرب هرانا یا اتکا به نیروهای مترقی داخل طبقه؟به جای اتحاد با این تشکل عظیم که جزو رسالت ماست و سمت و سو دادن آن به سوی کار کردهای بهتر که وظیفه ماست خود را مبرا دانسته و به هیچ می¬انگارید.اما وظیفه هر لحظه اعضای کمیته هماهنگی کمک به ابن گونه تشکل¬هاست.آنها از هم طبقه¬اهایشان، همفکری و همکاری طلبیده¬اند.و اعضای فعال کمیته هماهنگی و سایر دوستان متعهد که بی خبر و بی ارتباط از وضعیت سندیکا نبوده¬اند دست اتحاد را فشرده¬ و تا آخرین گامهای رو به پیشروی در کنار آنها بوده و خواهیم ماند.‎
دوستان منتقد ما در پاراگراف پایین¬تر می‎گویند “از موضوعاتی كه این اشخاص به درستی –اگر چنین عملی صورت گرفته باشد- به كسانی اشاره كرده اند كه با حمله به سندیكای شركت واحد به آنها تهمت وافتراهای پلیسی و… زده اند، سرزنش و عمل صورت گرفته را به تندی محكوم واین كار را به دور از اخلاق می دانند. كه به راستی نیز چنین است.”
آیا اگر به راستی نظر شما چنین است! و شما صادقانه در محکوم کردن تهمت های پلیسی به فعالان پیشتاز سندیکای واحد احساس کمترین مسئولیتی داشتید چرا تا کنون هیچ موضعی نگرفته اید.؟؟چرا در قبال آن همه توهین‎ و تهمت‎ها و اراجیف تا کنونی نسبت به مدافعان سندیکا و سندیکا بی تفاوت مانده اید و مانند شاهدان بی عمل فقط سکوت را پیشه کرده اید؟حالا به طور سطحی و تنها برای دفاع از مخالفین سندیکا و محکوم کردن به آنها اشاره می‎کنید. راستی چنین بی تفاوتی و این بی خیالی نسبت به بخش واقعی جنبش کارگری را چگونه توجیه می‎کنید؟کسی خود را کمک کننده به ایجاد تشکل‎های کارگری بداند اما در قبال توهین به نمایندگان موجود و ماندگار در ایران سکوت را به حمایت ترجیح دهند وبا ذره‎بینی بسیار قوی به دنبال پیدا کردن راهی برای نفی تصمیم سندیکای واحد باشندتا همبستگی‎شان با مخالفین تداعی شود.آن موقعه هم بگویند”کاری با درست یا نادرست بودن تصمیم سندیکا را ندارند.! ” این شیوه برخورد تازه‎ای نسبت به کارکرد مبارزه طبقاتی نیست .طی سالیان متمادی وقتی ما نقد نیروهای رسمی سرمایه‎داری جهانی امثال سولیداریتی سنتر امپریالیستی ونقش مخربشان را در جنبش‎های کارگری افشا می‎کردیم با سکوت یا توهین بعضی¬ها مواجه بودیم.گویا امپریالیسم برای آنها خوابهای خوش و طلایی تدارک ندیده باشد.!به جای همگامی با سکوت و بی تفاوتی،به جای تقویت روحیه با توهین و تهمت روبرو شدیم.این دور زدن‎های الکی دیگر فایده ندارد.دیگر هیچ دلیل کافی برای ناقدان و مخالفین سندیکای واحد در اخراج اسانلو از هیئت مدیره باقی نمانده است.سندیکا دلیل کافی برای اخراج او از ریاست هیئت مدیره را در اساسنامه وقراردادهایشان دارند.حداقلش و بسیار ساده خروجش از ایران دلیلی کافی و حتی بی مدرک برای اخراجش از هیئت مدیره کنونی است.این همه دفاع ناشیانه حکایت از تقابل با جنبش واقعی واز پایین طبقه کارگر است .اما سندیکا تا کنون برای اخراجش در عضویت از سندیکا حکمی نداده است.تنها اخراجش از ریاست هیئت مدیره می‎باشد.البته دوستان اقای اسانلو با هیچ ذره‎بین یا دستگاههای مختلف نظری دیگری نمی‎توانند در خارج از کشور او را به ریاست بر گردانند،اما در آینده و اکنون می‎توانند با کمک دوستان کارخانه فحش سازی و با کمک هم طبقه‎ایهایش هیئت مدیره سندیکای فرضی و یا دولتهای فرضی، احزاب فرضی و سر سخت کارگری را باز سازی تا شاید لخ والسای دیگری بر گرده کارگران سوار شود.
باز هم دوستان ما نیز بی تفاوت نبوده وبا دور زدن عجیبی و با آوردن فاکتی از دوستان به طور غیر مستقیم نه رو درو به مای کارگر بی سیاست القا نمودند که ما هم مراجعه به مخالفین و موافقین شما کردیم،اما متاسفانه دلیلی برای اخراج اسانلو را نیافتیم.حتی به اساسنامه مراجعه و هیچ عمل خلاف کارگری از اسانلو را نیافتیم به جایش به آنهایی که گفته بودند،سکوت نگاه فرصت طلبانه و اپورتنیستی است جانانه تاخته و با این مقاله حالیشان کردیم.سکوت در مواقع بسیار حساس چیز خوبی است!؟ادم باید محافظه¬کار و تجربه گرای خوبی باشد.به این می¬گویند وحدت طبقاتی!
اما چیز دیگری که به این بحث وزنه¬ای خاص داده بود این است که کارگر جماعت باید بی سیاست باشد.
دوستان می¬گویند: ” قبل از وارد شدن به بحث و جدا از درست یا نادرست بودن تصمیم هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد _که بیشتر رنگ و بوی سیاسی داشت_روی سخن بیشتر به کسانی است که در حمایت از این بیانیه قلم فرسایی کردند و فریاد حمایت از به اصطلاح خرد جمعی سر دادند…..”
البته این شاید تز جدید و نو ظهوری باشد که کارگر جماعت نباید سیاست، و اصلا نباید بوی سیاست را حس کند زیرا ممکن است برای کسب قدرت سیاسی دست به اقدامهایی بزند. شاید برای اینکه هر کسی بتواند به راحتی گولش بزند و او را سر کیسه کند.به شما دوستان عزیز باید بگوئیم قطعا این عمل با سیاستی کارگری توام بوده و حداقلش هم این است قلم فرسایان به جای حمایت از یک نفر که شما بعدها خواهید شناخت،از هیئت مدیره کنونی وکارگران هم طبقه¬ای دفاع کرده-اند.زیرا احساس همدردی مشترک با هم طبقه¬ای¬هایمان داریم،وجدان بیدار این حکم را برای ما صادره نموده،جرم ما همین است و با دل،همه فحاشی¬های دوستان و دشمنانمان را پذیرا هستیم.درآخر این جمله نیز بی مصما نخواهد بود:رهنمایی کی توانی ای که خود ره را ندانی؟
این نکته البته ناگفته ماند. دوستان نویسنده بیانیه در حمایت از آقای اسانلو در برخورد با مقاله ی محمد عبدی پور که سکوت چند تشکل کارگری را “سئوال برانگیز” دانسته به کشف جدیدی نائل آمده اند و در مقابل کلمه “سئوال برانگیز” یک پرانتز گشاد باز کرداه اند و نوشته اند(مشکوک) و البته توضیح داده اند این کشف خود آنان است و نتیجه گرفته اند که مقاله ی عبدی پور نیز مخالفان خود را “مشکوک” خوانده است و خواسته اند بگویند که این همان کمپین کثیفی است که مخالفان هیئت مدیره سندیکا سازماندهی کرده اند. براستی این کشف باید در تاریخ ادبیات و لغت شناسی ثبت شود. ما هر چه به تمام لغت نامه ها و فرهنگ های فارسی و عربی مراجعه کردیم جائی ندیدیم که کلمه “سئوال برانگیز” به معنای “مشکوک” باشند؟ دوستان خود همان پنداری می کنند و این از صداقت یک یا سه فعال کارگری فرسنگ ها دور است.این تذکر از آنرو مهم است که در نظر داشته باشیم که این دوستان به تازگی تصمیم گرفته اند وارد بحث های کارگری شوند و خوب است که خشت اول را کج بر ندارند تا ساختمانشان نیز تا ثریا کج نرود.‎
جهانگیر محمود ویسی و محمد عبدی پور، از اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

*برای اطلاع از موقعیت و جایگاه کنونی آقای اسانلو به لینک زیر مراجعه کنید.

Home