رهبر کارگری و انتخاب ضد کارگری
کمونیست هفتگی میپرسد؟
هفته گذشته پیوستن رسمی منصور اسانلو یکی از رهبران کارگری سرشناس در ایران به جنبش بورژوا-ارتجاعی سبزاعلام شد. این واقعه عکس العملهای وسیع و متفاوتی را دامن زده است. ارزیابی شما از این واقعه چیست؟درسهای آن برای جنبش کارگری چیست؟
رحمان حسین زاده:
بدوا و صرفنظر از اینکه چه ارزیابی از این واقعه و جایگاه سیاسی و جنبشی اسانلو و اقدام اخیر او داشته باشیم، از زوایه منفعت جنبش طبقه کارگر پیوستن اسانلو به جنبش ارتجاعی سبز لطمه ای به جنبش کارگری و جای تاسف عمیق است. به این دلیل ساده که یک رهبر کارگری سرشناس هر چند رفرمیست و سندیکالیست به شاخه ای از جنبش بورژوایی تا مغز استخوان ضد کارگری پیوسته است و به این اعتبار به انتخاب و عملکرد ضد کارگری دست زده است. اسانلو با خروجش از کشور میتوانست در ادامه تاریخ مبارزاتی خود در داخل کشور، در همان بستر و سنت رفرمیستی و سندیکالیستی جنبش خود باقی بماند و احترامش را در صفوف طبقه کارگر حفظ کند.متاسفانه چنین نکرد. تفاوت پایه ای جنبش ما،جنبش سوسیالیستی کارگری با جنبش رفرمیستی و سندیکالیستی که اسانلو از چهرهای شاخص آن است، ذره ای از این واقعیت نمیکاهد که دود انتخاب ضد کارگری او به چشم کل جنبش طبقه کارگر با همه گرایشات مبارز درون آن میرود. در این شرایط موقعیت ابژکتیو اسانلوی امروز با اسانلوی چند ماه قبل و پیش از خروج ازایران تفاوت جدی کرده است. در مسیر فعالیت سیاسی و اجتماعی، جریانات، رهبران و فعالین سیاسی اعم از کارگری، بورژوایی، سوسیالیست، رفرمیست، سندیکالیست، فمینیست یا کمونیست و … در تند پیچهای سیاسی انتخابها و عملکردهای جدیدی از خود نشان میدهند. انتخاب و عملکرد ضد کارگری کنونی اسانلواز این نوع است. پیوستن اسانلو و انتخاب کنونی او را با روانکاوی مالیخولیایی کارگر کارگریهای عقب مانده حول “نیات و اخلاقیات و شرافت و خیانت و خود باختگی و کاراکتر شخصی” او نمیشود توضیح داد، همانطور که این عملکرد جدید او را صاف و ساده ادامه طبیعی رفرمیست بودن و سندیکالیست بودن او نباید فرض گرفت. بسیاری فعال رفرمیست و سندیکالیست هم اکنون در ایران و یا در خارج فعالیت دارند و از جمله در سندیکای واحد به چنین انتخاب ضد کارگری دست نزده اند. فاکتورهای متنوع و پیچیده ای در بروز این واقعه دخیل است. بررسی این پدیده را در چارچوب تنگ و محدود جدل با محافل کارگر پناه قلابی و چپ غیر کارگری نباید ادامه داد، گامی آنورتر بر درسهای مهم این پدیده برای جنبش طبقه کارگر ایران باید فوکوس کرد. در این فرصت محدود به سر خط چند درس مهم اشاره میکنم و در فرصت و مناسبت دیگری جامعتر باید به آن پرداخت.
١- جدال طبقه کارگر و بورژوازی و تناسب قوای به شدت نامساعد:
تحولات اخیر مربوط به سندیکای واحد و چهره شاخص آن اسانلو را در متن جدال سخت جنبش طبقه کارگر ایران با بورژوازی مستبد و متکی به کار ارزان و هیئت حاکمه هار آن باید گذاشت. نبرد یک دهه اخیرجنبش کارگری و یکی از تشکلهای موجود آن سندیکای واحد در شرایط بسیار دشواری پیگیری شده است. بورژوازی هار و هیئت حاکمه اولترا ضد کارگری با اتکا به سرکوب و انواع ترفندها قدم به قدم عرصه را بر جنبش کارگری و به طور مشخص بر تشکلهای کارگری و سندیکاهای موجود تنگ کرده است. زندانی شدن طولانی مدت اسانلو و دیگر رهبران سندیکای واحد و تعداد وسیعی از فعالین جنبش کارگری تنها نمودی از تعرض گسترده و کمر شکن بر طبقه ما است. تعرض معیشتی اقتصادی و تحمیل زندگی چهار بار زیر خط فقر عقب گرد بزرگی به جنبش کارگری و تشکلهای موجود و زندگی و مبارزه طبقه کارگر و بخشی از رهبران وفعالین آن وارد کرده است. در این تناسب قوای نامساعد سندیکاهای موجود کارگری، سندیکای واحد و هفت تپه و دیگر نهادها و شبکه های کارگری موجود در تحقق مطالبات خود ناکام مانده و سرکوب شده اند. جدال اخیر هیئت مدیره سندیکای واحد و اسانلو و نهایتا تصمیم اخیر اسانلو بخشا از این تناسب قوای نامساعد تاثیر گرفته است. رهبری سندیکای واحد بر این بستر در مقابل انتخاب جدید قرار گرفته اند. در این میان متاسفانه اسانلو انتخاب ضد کارگری خود را اعلام کرد. این لطمه ای بود که بخشا حاصل کارکرد ضد انسانی و ضد کارگری جمهوری اسلامی و بورژوازی در ایران است. در یک تناسب قوای نسبتا مساعدتر اسانلو و سندیکای واحد برای مطالبات صنفی خود کار میکردند، اختلاف نظر و سازشکاری و جناح بندی چپ و راست مثل نرم معمول درون هر سندیکایی وجود داشت، اما در سطح کنونی تفرقه و بن بست و ناکامی و انتخابهای جدید حاد در مقابلشان قرار نداشت. این تناسب قوای به شدت نامساعد تحمیل شده توسط دولت بورژوایی بر جنبش کارگری و رهبران و فعالین کارگری یک عامل مهم در تحمیل بن بستها، تفرقه ها و ناکامیهاو عقب گردها و نهایتا انتخاب ضد کارگری اخیر اسانلو بود که جلو چشم ما اتفاق افتاد.
درنتیجه تشدید تلاش هدفمند گرایش کمونیستی طبقه کارگر برای تغییر تناسب قوای سخت کنونی به نفع کارگرو مبارزات کارگری اولین درس مهم وقایع اخیر است و یک نتیجه فوری آن میتواند پایان دادن به عقب گرد تحمیلی به تشکلهای موجود و رهبران کارگری باشد.
٢-کم قدرتی تحرک سوسیالیستی کارگری:
یک وجه مهم تناسب قوای نامساعد کنونی و پیامدهای سخت آن برای تشکلها و فعالین کارگری، کم قدرتی و عدم ابراز وجود قدرتمند اجتماعی تحرک سوسیالیستی کارگری است. اگر در جریان مبارزات جاری این چند ساله گرایش سوسیالیستی طبقه کارگرمیتوانست، اتحاد وسیعتر شبکه رهبران کمونیست در رشته ها و مراکز کارگری ایجاد میکرد، میتوانست الگوی سازمانیابی توده ای خود، مجامع عمومی و جنبش مجمع عمومی و شوراهای کارگری را جاری میکرد، میتوانست به تحزب کمونیستی کارگری خود متکی میشد و پایه های حزب کمونیستی خود را محکم میکرد، میتوانست در مبارزات اقتصادی کارگران دخالتگر تر و هم بسته تر با دیگر مراکز کارگری عمل میکرد، قاعدتا تناسب قوای بهبود یافته تر را میتوانستیم شاهد باشیم. در چنین حالتی این درجه از عقب نشینی بر جنبش طبقه ما و بر سندیکاهای موجود هم وارد نمیشد و مهمتر تشکلهای موجود کارگری و رهبران وفعالین آن احساس قوت قلب دیگری میکردند و به چنین عقب گردهایی تن نمیدادند. در شرایط وجود فشار قدرتمند جنبش سوسیالیستی کارگری با دخالتگری و نقد و اتحاد و تشکل و تحزبش در مبارزات کارگری، قابل تصور است که تشکلهای موجود کارگری به این روز نیافتند، و اسانلوهم به آسانی به جبهه ضد کارگری نپیوندد. پر کردن این خلاء درسی است که گرایش کمونیستی طبقه کارگر، رهبران و فعالین کمونیست کارگران و حزب کمونیستی مثل ما باید به آن جواب دهد. این یکی از درسهای این واقعه است.
٣-نقش رفرمیسم و سندیکالیسم در انتخاب جدید اسانلو:
واضح است اسانلو فعال سیاسی رفرمیست و فعال کارگری سندیکالیست است.رفرمیسم و سندیکالیسم جریان بورژوایی در جنبش طبقه کارگر هستند. فصل مشترک و نزدیکی این گرایش بورژوایی محافظه کار در درون طبقه کارگر با گرایش و جنبش لخت و عریان بورژوایی حتما در تند پیچی که اسانلو با آن روبرو شد، تسهیل کننده پیوستن او به جریان بورژوایی ضد کارگری بوده است. به بیان دیگر در چارچوب رفرمیسم و سندیکالیسم شرایط برای انتخاب سیاست راست و ضد کارگری مساعدتر است. اما با استنتاج از این پدیده، طبیعی جلوه دادن انتخاب ضد کارگری اسانلو با توجیه “عاقبت رفرمیسم و سندیکالیسم همین است” به دو لحاظ اشتباه است. اولا: آوانس بزرگی به اسانلو است که انتخاب ضد کارگری خود را در پوشش “سندیکالیسم” توجیه کند. اسانلو در این مرحله عملا انتخابی کرده است که درست در مقابل فعالیتهای سندیکالیستی تاکنونی او در دفاع از منافع صنفی و تشکل کارگران است و مسئولیت این عملکرد ضد کارگری را باید به عهده بگیرد و جوابگو باشد. دوما نباید این چراغ سبز را به سندیکالیسم درطبقه کارگرداد، که انتخابهای راست و ضد کارگری سرنوشت محتوم آن و اجتناب ناپذیر است. به ویژه در ایران تحت حاکمیت استبداد خشن بورژوازی که مجال فعالیت به سندیکالیسم را هم نمیدهد، جریان رفرمیست و سندیکالیست درون طبقه کارگر هم توانسته و میتوانند نقش مثبتی ایفا کنند و با جناحهای رسمی بورژوازی در پوزسیون و اپوزسیون مرز و تفاوتهای روشنی در جهت منافع صنفی و اقتصادی کارگر داشته باشد. به علاوه جریان سوسیالیستی طبقه کارگر و تحزب کمونیستی کارگری هر جا که حضور دارد و به مثابه نیروی فعاله قصد تاثیرگذاری جدی را دارد و از جمله جامعه ایران یک مورد آن است، با روشن بینی طبقاتی و با استانداردهای رادیکال کارگری که جاری میکند، میتواند و باید خط قرمزهای سیاسی، طبقاتی و اجتماعی ای را ناظر کند، که انتخاب سیاست ضد کارگری و راست توسط سندیکالیسم و فعالین آن بسیار دشوار شود. باید سندیکالیسم را متعهد به چارچوبهایی کرد، که به آسانی نتواند از آن عبور کند و در صورت عبور از آن با بازخواست طبقاتی روبرو شود. در جریان مبارزات طبقه کارگر بورژوازی میخواهد رفرمیسم و سندیکالیسم درون طبقه کارگر را به دنبال خود بکشد و از جنبش طبقه ما نیرو بگیرد، کمونیسم دخالتگر و فعال، با قدرت خود نه تنها باید منانع این کار شود، بلکه میتواند سندیکالیسم را به دنبال خود بکشد. این جزوی از جدال طبقاتی ما با بورژوازی است. در نتیجه سرنوشت محتوم رفرمیسم و سندیکالیسم در میان کارگران چرخیدن به طرف سیاستها و انتخابهای ضد کارگری نیست. جنبش سوسیالیستی کارگری باید مسیر دیگری را به گرایش سندیکالیستی نشان دهد. کمونیسم طبقه کارگر در جنبش کارگری ایران لازمست از هم اکنون این استاندارد را در مقابل گرایش رفرمیست و سندیکالیست درون طبقه کارگرقرار دهد. نقد شفاف و کمونیستی و بدون تخفیف انتخاب ضد کارگری اخیر اسانلو میتواند درس مهمی در راستای جاانداختن این استاندارد و ارتقای خود آگاهی طبقاتی کارگران و تحکیم پرنسیب بالای حفظ منافع کارگری باشد.
٧ ١اسفند ١٣٩١
٧ مارس ٢٠١٣
***