یاشار سهندی عید، گرانی، تعیین دستمزدها، خط رفاه

عید، گرانی، تعیین دستمزدها، خط رفاه

یاشار سهندی

تیتر اول روزنامه همشهری ( روزنامه متعلق به شهرداری تهران) در روز شنبه ١٢ اسفند این چنین بود. “بازار رنگ خرید عید گرفت”و این نوشته با یک عکس از انبوهی جمعیت در بازار تهران تزیین شده بود و و همه چیز حکایت از این داشت که گویا جمعیتی فارغ بال و با آرامش کامل در حال خرید شب عید هستند. این اما یک تبلیغ دروغین از آنچه واقعا در جامعه در جریان است میباشد. بازار تهران شلوغ است اما این انبوه جمعیت دست خالی به خانه برمیگردند. با وجود آنکه قیمتها ( در صورت تک فروشی) با آنچه در محلات دیگر تهران عرضه میشود یک سوم کمتر است اما با این وجود کسی یارای خریدن اجناس را ندارد. دوستی که کارش این است به این بازار مراجعه کند و خرید “کلی” کند و بعد آن را به صورت دستفروشی عرضه کند و از این طریق امرار معاش کند نیز ناتوان از خرید و فروش شده است میگوید:” قیمتها چنان بالا رفته است که سرمایه من کفاف نمیدهد مثل سابق جنس را جور کنم. با پول قبلی یک چهارم جنسها را میتونم بخرم، از طرفی موندم چند بفروشم. همه مثل من دست خالی برمیگردند. مامورهای شهرداری کم بودند این گرانی قور بالا قوز شده اگر اینبار جنسهام ببرند دیگه چیزی ندارم که جبران کنم. بازار شلوغ است اما کسی چیزی نمی تواند بخرد یا نمی فروشند میگویند امروز به تو این قیمت را بدیم فردا خودمان دوبرابر باید بخریم من نمیدانم آخرش چی میشود. احمدی نژاد…. تو مملکت! حالا از کجا خرج زن و بچه ام را جور کنم؟ نمیدونی چه خبره! مردم ریختن بازار اما هیچکی توان خرید ندارد. زنهای محله ما چهارتا، چهار تا با هم میرند بازار یک چیزی مثل جوراب را جینی میخرند بعد بین خودشان تقسیم میکنند تا ارزان برایشان در بیایید…. مشتریها من یکی مثل تو چقدر مگه میتونی بخری؟ همه وضعمان بدتر از همدیگر، تو سیر کردن شکم مان موندیم آنوقت کی تو فکر رخت و لباسه… از وقتی هم که چندماه قبل طرفهای بازار تظاهرات شده گَُله گُله مامور ایستادند با باطوم و اسپری فلفل. از ترسشانه بی پدرها، …. حاجی بازاری که خیالش نیست هر چه جنسش بمونه نفع میبره اما من بدبخت موندم چکار کنم…. “

این روزها اس ام اسی به طور وسیع منتشر شده که از مردم خواسته شده که خرید آجیل ( پسته و بادام و تخمه…) را بخاطر اینکه مردم فقیر توان تهیه آنرا ندارند( پسته کیلوی ٦٠هزار تومان!) تحریم شود. دولت از سوی دیگر بخشنامه کرده که از ٣٥ هزار تومان بیشتر کسی حق فروش ندارد! به قولی پسته از طلا هم گرانتر شده. خرید لباس و کفش نو اما مهم ترین نشانه خرید شب عید است. برای تهیه فقط یک پیراهن ساده مردانه با بدترین جنس ١٥ هزار تومان باید پرداخت و یک پیراهن خوب و مناسب ٨٠ هزار تومان قیمت دارد. تا حالا ندیده بودیم که با وانت در کنار خیابان کسی پیراهن بفروشد این هم پدیده جدیدی است که امسال رایج شده است. تهیه یک دست لباس کامل (البته بدون کت و کاپشن فصل!) با کفش با کمترین قیمت ( والبته با نازلترین کیفیت) چیزی نزدیک به دویست هزار تومان هزینه برمیدارد. و همین اقلام برای زنان با یک مانتو اجباری به سیصد هزار تومان هم میرسد.دیگر به لباس کودکان اشاره نمیکنم که قیمتهای واقع سرسام آور است اگر بخواهیم به میوه و شیرینی گوشت و برنج و… دیگر مایحتاج این روزها اشاره کنیم دست کم سه میلیون پول لازم است داشته باشید تا “آبروداری” کرده باشید. اگر همینها را توجه کنیم مشخص میگردد که چقدر رسانه های حکومت در دروغ پردازی مهارت عجیبی دارند. گویا در اسلام “تقیه” که همان دروغ گفتن میباشد واجب است!

از سوی دیگر شاهد هستیم که مزدوران حکومت که در واقع تکمیل کننده کار رسانه های حکومتی هستند در باب افزایش دستمزد کارگران مسخره بازی راه انداختند که “بله، با یک میلیون هشتصد هم کارگر فقط زنده میماند اما چاره ای نیست فقط باید بیست درصد بیشتر شود یعنی ٤٦٠ هزار تومان پایه حقوق در نظر گرفته شود و دولت هم لطف کند کمک هزینه برای کارگران در نظر گیرد تا کارفرما متضرر نشود!” و کارفرما البته این حق را برایش خودش قائل است که اگر احساس کرد متضرر میشود یا کارگران را اخراج کند و یا اعتصاب کند و کارخانه را ببندد. همه اشک تمساح ریختنهای مزدوران شوراهای اسلامی و خانه کارگر برای این است که وقت را بکشند تا سال به آخر برسد و روز آخر سال اعلام کنند که بیست درصد به حقوقها اضافه گردیده و خدا بزرگ است بعد از تعطیلات دیگر کار از کار گذشته و کارگر مجبور به تمکین است!اما خوشبختانه درچند ساله گذشته طبقه کارگر بیکار ننشسته و همه تقلاها و نمایشات مسخره مزدوران رژیم برای این است که خود را میداندار نشان دهند. تعیین حداقل دستمزد با رقم مشخص از سوی کارگران کاشان در سالهای گذشته شروع شد و این اقدام مهمی بود که دستمزدها را به تورم گره نزدند بلکه بر اساس نیازشان تعیین کردند و همین باعث شده که امسال شاهد باشیم که این مزدوران با جدول و آمار ثابت کنند یک میلیون هشتصد هزار تومان هم کم است و مجبور شدند و تا آنجا کوتاه بیایند که با یک فعال کارگری فلزکار و مکانیک هم مصاحبه ترتیب دادند تا از دهان او از “حرکت به حق کارگران” در طومار نویسی یادآوری کرده باشند( به مصاحبه مازیار گیلانی نژاد با ایلنا مراجعه کنید). در سال گذشته طومار اعتراضی کارگران به سی هزار امضا رسید و کارگران سازمان ده این حرکت در حرکتی اعتراضی دیگر نایب رئیس مجلس را وادار کردند که به اعتراض آنها گوش کند و وزیر کار را به جلسه بکشانند و به او اعتراض کنند. اینها همه جلوه های کوچکی از قدرت طبقه کارگر است اما یک چیزمهم است که همین اعتراضات و حتی اعتراضاتی که در سطح دینای مجازی صورت میگیرد بسیار مهم و حیاتی هستند. شاید در کوتاه مدت و فوری دستمزدها آنگونه که کارگران میخواهند تعیین نشود اما بهرحال اینها مقدمات یک جنبش مهم بر سر دستمزد میباشد. اگر نخواهیم مانند مبصرین بدعنق که مثلا طومار نویسی را بی ثمر و غیرکارگری و بورژوایی تفسیر میکنند باشیم باید تلاش بسیار کرد این حرکتها را بزرگ کرد و جلو چشم جامعه گرفت. باید بیانیه های مانند کمیته پیگیری و اتحادیه آزاد در سطح وسیعی منتشر گردد. اگر ملکه انگلیس معده اش دچار التهاب شده میشود خبر بی بی سی، اگر پاپ که صدای کلنگ گورش به گوش میرسد واستعفا داده میشود خبریک رسانه های بورژوازی، اگر دختران موسوی تحت آزار و اذیت ماموران اطلاعات قرار میگیرند تا چند روز خبر اول رسانه های راست میشود آنوقت میتوان به قدرت طبقه کارگر پی برد که هیچکدام از این رسانه ها را ندارند اما با اعتراض شان که از سوی به سُخره گرفته میشود، و فقط ظاهرا در دنیای مجازی این اعتراضات وجود دارد و با همین اعتراضات در دنیای واقعی حکومت را وادار کردند به طور موقت هم شده رضا شهابی و بهنام ابراهیم زاده آزاد کند. پس میشود و باید تعیین دستمزد از سوی کارگران را به حکومت تحمیل کرد و خبرش را در جامعه خبر اول کرد. اگر در مقابل افزایش دستمزد بورژوازی مقاومت میکند، چون شاهرگ حیاتش به همین بسته است اما با وسعت پیدا کردن این جنبش چاره ای جز کوتاه آمدن ندارد. باید وادار شان که پایه حقوق بر اساس خط رفاه باشد این شعار اصلی ما کارگران است. “شب عید” باید یکی از خاطره انگیزترین لحظات زندگی همه آدمها باشد و این ممکن نیست مگر اینکه مردم در رفاه کامل باشند و برای یکبار هم شده دغدغه هزینه را نداشته باشند و این تنها راهش تعیین خط رفاه به مبنای تعیین پایه دستمزدها ممکن است