جنگ قدرت و انتخابات
شباهنگ راد
پایانی در اختلافات فیمابین سران نظام جمهوری اسلامی نیست. نصایح و پند و اندرز “رهبر” هم، کارآیی خود را از دست داده است و فاقد اعتبار در میان مسئولین نظام میباشد. علیرغم نصایح و گوشزدهای «خامنهای» پیرامون پنهانکاری اختلافات درونی در انظار عمومی، باز هم تنش در درون نظام بالا گرفت و گردنکشیها برای کسب اهرمهای دولتی وارد مرحلهی تازهای شد.
حدوداً چهار ماهی به انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است و بههمین دلیل هر یک از جناحها با تمام قوا به میدان آمدهاند و دارند پروندهی بالا کشیدنهای جناحهای مخالف را رو میکنند تا برای دار و دستههای خود، وقتِ بیشتری بخرند. در چنین چهارچوبه و سیاستی بود که در ماه گذشته و در صحن علنی مجلس، جناحی از وابستهگان به نظام، به افشاگری علیهی جناح دیگری از حکومتیان پرداخته است؛ رو کردنها و افشاگریهایی که بنوبهی خود باعث گردیده است، تا همهی دلسوزان نظام را به واکنش وادارد!!
حقیقتاً که اوضاع بالائیها بیش از اندازه خراب است و دارند پاچهی یکدیگر را میگیرند و مردم هم از دست سران حکومت بیش از اندازه کلافهاند. تهیهی نان و آب به مسئلهی اساسی و پایهایشان تبدیل گشته است. کنترلی بر شدتیابی فقر میلیونها انسان ندار نیست و سران نظام هم میدانند که بروز هر اختلاف و دعوایی در میان بالائیها، زمینههای بروز نارضایتی مردم و اعتراضات خیابانی – علنی را فراهم خواهد نمود. بر همین اساس، همهی اصرارشان بر پنهانکاری جنگ بالائیهاست و تلاششان بر آن است تا مبادا بیش از این، سر و صدا، و دعواهای “خانوادهگی” – بالائیها -، به گوش “نامحرمان” – و پائینیها – برسد. عمیقاً بر این باوراند که آشکار نمودن اختلافات درونی در میان مردم و جامعه، کیان نظام را به مخاطرهی جدی خواهد انداخت. علناً دارند میگویند که علنی شدن اختلافات مسئولان نگران کننده است؛ دارند میگویند که مبادا جنگ قدرتمداران به خیابانها و میادین و تجمعات کشیده شود؛ دارند میگویند که جنگ “نرم” دیگری و اینبار به رهبری باندهای “منحرف” یعنی دولتیان در راه است؛ چرا که فراموش نه کردهاند در دوران انتخابات ریاست جمهوری گذشته، چه بر سرشان آمده است. بر همین اساس هشدارها و هوشیاریهایشان چندین برابر شده است و تاکید جناحی از حاکمیت – لاریجانی و دار و دستههایاش – بر آن است که: “موجی سهمگینتر و خطرناکتر از 88 در 92 خواهیم داشت و یاران رهبر و انقلاب آمادگی کامل داشته باشند”.
البته نظام پیشاپیش، تدارک قلع و قمع نمودن مخالفتها و اعتراضاتی همچون بعد از اعلان انتخابات ریاست جمهوری 88 را دیده است. پیشاپیش و هر یک از جناحها و بهمنظور تطهیر ماهیت کثیف خود دارند، علل جنگ و دعواهای درونیشانرا در دفاع از منافعی مردمی توضیح میدهند!! دارند دروغ میگویند و هدفشان انحراف افکار عمومی و تأمین منافعی جناحهای خودیست و اصلاً و ابداً جنگشان – و علیرغم اختلافات صوری -، بر سر برسمیت شناختن حقوق پایمال شدهی انسانی و تأمین زندهگانی میلیونها انسان ندار نیست؛ بحثشان بر سر کنار زدن جناحهای رقیب از دم و دستگاههای دولتیست. در حقیقت بالا کشیدن اموال عمومی و همچنین سرکوب اعتراضات مردمی، بهمثابهی جواز ورود هر یک از آنان به ارکانهای کلیدی نظام تلقی گشته و بدون حمل چنین نگاه و عملکردی، قادر به”رشد و ترقی” در مناسبات و روابط سرمایهداری وابسته نبوده و نیستند. با این اوصاف بی جهت دارند پُز دفاع از منافعی مردمی را میگیرند، و مسلم استکه تودههای محروم، هیچیک از عناصر و جناحهای حکومتی – دولتی را در صف خود قلمداد ننموده و همهی آنانرا، حامی طبقهی بالائیها به حساب آورده و میآورند. خطابها و خطابههای سران حکومت بنوبهی خود گویای این مدعاست و مردم هم، عملاً و در این چندین دهه و بهعینه لمس نمودهاند که بالائیهای علیرغم ظاهرسازیهای عوامفریبانه، طرف آنان نیستند؛ به تجربه دریافتهاند که تفاوتِ منافعی آنان با منافعی میلیونها کارگر و زحمتکش از زمین تا آسمان است؛ به این درجه از ادراک رسیدهاند که دو طبقهی کاملاً مجزا از هماند و وجود و حاکمیت بالائیها، چیزی جز، تخریب جامعه و نفی منافعی پائینیها نیست؛ دیدهاند که جنگ بالائیها کمکی به اوضاع بد معیشتیشان نمیکند و علل، در زیادهخواهی این جناح، نسبت به جناح دیگر حکومتی- دولتیست
به هر حال و فارغ از ماهیت جنگ قدرت در درون نظام، دو موضوع در اینمیان مبرهن است، اوّل اینکه، در ابعادی وسیعتر و گستردهتر از گذشته، بر تنفر، انزجار و نارضایتی مردم نسبت به نظام جمهوری اسلامی افزوده گردیده است، و دوّم اینکه، دامنهی اختلافات درون حاکمیت، تنگ و تنگتر شده است تا جائیکه «احمدینژاد» منتحب “رهبر” هم به صفوف مخالفین “ولایت فقیه” پیوسته است و طرفداران “رهبر”، نام وی را در لیست “جریان انحرافی”، “سیاه” و “شعبان بیمخ”ها گنجاندهاند و دارند دولتیانرا به عناصر “معلومالحال “ی که از فرامین و دستورات روشن و صریح «خامنهای» سر پیچی مینمایند، به جامعه معرفی میکنند!!
جامعهی بالائیها در چنین فضائی بسر میبرد و مسلماً علنی شدن اختلافات جدید در درون نظام، نه همزمان و با پخش نوار مابین «فاضل لاریجانی» و «سعید مرتضوی» در صحن علنی مجلس، بلکه به بر کناری «حیدر مصلحی» وزیر اطلاعات از جانب «احمدینژاد» و ابقای آن توسط «خامنهای»، و همچنین به اختلافات طول و دراز قوهی مقننه با قوهی مجریه بر میگردد. مضافاً اینکه نافرمانی و عدم اجرای فرامین مجلس از جانب دولتیان و همچنین انتخاب و جابهجایی طرفداران دولت و مخالفت نمایندهگان با سیاستهای دولت باعث گردیده است تا «احمدینژاد»، بارها و بارها مورد بازخواست و مواخذهی جناحهای رقیب قرار گیرد و در این رابطه، یکی دیگری را، به تخطی از قانون اساسی و سوءمدیریت و نافرمانی از فرامین “ولی فقیه” متهم نماید!!
در حقیقت و اینها، ظواهر امر و همچنین موضوعاتیست که در هفتههای اخیر و بویژه از جانب قوای سه گانهی نظام مطرح گردیده است. امّا، علت اصلی چنین وضعیتی، به اوضاع بحرانی جهان سرمایهداری و به تبعی آن، به سیاستهای چپاولگرایانه و اشتهای بی در و پیکر حامیان نظام وابستهی جمهوری اسلامی و همچنین به وضعیت بد اقتصادی میلیونها انسان محروم بر میگردد. علت حقیقی در آن است که هر یک از جناحها در تلاشاند تا بهمنظور تداوم غارت و چپاولگری به نفع جناحهای خودی، جای پای خود را در ارکانهای نظام، هر چه بیشتر محکمتر نمایند. در بستر چنین واقعیاتیست که با تمام قوا به میدان آمدهاند و در صدد تصاحب هر چه بیشتر کرسیهای مجلس و همچنین ریاست جمهوری در دروهی آتی میباشند. به بیانی دیگر دعوایشان، چیزی جز نقش داشتن هر چه بیشتر در قدرت دولتی و سمتوسو دادن سرمایههای مملکتی به جیب باندهای خودی نیست. دغدغهی سران نظام نه بر سر مبارزه و یا مخالفت با غارت اموال عمومی بلکه در علنی نمودن آنها در میان مردم، و همچنین نافرمانی از نصایح و پند و اندرزهای “رهبر” جمهوری اسلامیست. بیهوده نبوده و نیست که روزنامهها و سایتهای طرفدار «خامنهای»، دو طرف درگیر را، به خیانتکاران نظام معرفی نمودهاند و همچنین در سایت خبر آنلاین وابسته به «علی لاریجانی» میخوانیم که: “جریان انحرافی در پاکترین و مهمترین و حساسترین دُور از تاریخ نظام، برگ دیگری از خباثت سناریوی براندازی علیه نظام با هدف ضربه زدن به ولایت و رهبری را انجام داد” و در ادامه و همجنین در حملهی با مُهر و نعلین هواداران «احمدینژاد» به «لاریجانی» در قم میآید که “اینان بدون پشتوانه و چراغ سبز طراحان و عاملان اصلی آن در دولت کاری خود سر انجام ندادهاند و آنگونه که در اخبار آمده است مستنداتی از این اقدام زشت طراحی شده بود”.
یکموضوع را میتوان اعلام نمود مبنی بر اینکه هر زمان جنگ مابین بالائیها شدت میگیرد، زمینه برای ابراز نارضایتی مردمی فراهم میگردد و بالبطع و در صورت سیطرهی سیاستهای درست و سالم، به نفع اعتراضات مردمی تمام خواهد شد. در هر صورت و خارج از چگونهگی راه و روش هدفمندی، و غیر هدفمندی منافعی مردمی، جامعهی ایران در انتظار تنش وسیعتر و حادتر از گذشته، هم مابین بالائیها با بالائیها، و هم مابین پائینیها با بالائیهاست؛ یک موضوع را میتوان تاکید نمود که اگر روز و روزگاری گفته و نصایحی “رهبر”، حجتی برای جناحهای رقیب حکومتی بود، این روزها دارد سخن از بی اعتباری آن در میان مسئولین دولتی و حکومتی بهمیان میآید؛ سخن از آن استکه بخشی از دولت و دولتیان در مقابل “رهبری” به صف شدهاند و رئیس مجلس هم گوش شنوایی خود را از فرامین “رهبری” – پیرامون علنی نکردن اختلافات مسئولین نظام در میان مردم -، از دست داده است؛ سخن از آن استکه “منحرفان” – یعنی دولتیان -، بازی خطرناکی را آغاز نمودهاند و جریان حاکم بر دولت دارد آنرا مدیریت میکند؛ سخن از آن استکه دولتیان در فکر سازماندهی و تصاحب جایگاه ریاست جمهوری در دروهی آتیاند؛ سخن از آن بهمیان میآید که بداخلاقیهای قم، مصداق صریح خیانت است و همچنین دارد سخن از آن بهمیان میآید که به هیچکس اجازهی قلدر بازی داده نمیشود و تاکید دار و دستههای رنگارنگ “رهبر” بر آن استکه دوران شعبان بیمخها گذشته است و همه موظف و ملزم به اطاعت بیچون و چرا از “ولی فقیه”اند!!
در حقیقت دنیای بالائیها، اینروزها چنین شکل و شمایلی را بهخود گرفته است و هر روزه داریم تنش تازه، و همچنین “بداخلاقی”های بیشتری را از سوی مسئولین نظام مشاهده میکنیم. استیضاحها و بگیر و به بندهای مدافعین نظام هم از جانب باندهای رقیب کارساز نیست و هر یک در پی اعمال سیاستهای جناحهای خودی علیهی جناح دیگریست. فساد سراپای جامعه را در بر گرفته است و هر یک از جناحها و آنهم به وسعت ایران، سرمایه اندوختهاند و در فکر انباشتن بیش ار ایناند. در عوص تودهی کارگر، فاقد پائینترین امکانات کاری و معیشتیست. حقوقهایشان ناچیز است و پرداخت آنهم به موقع نیست و بهموازات آنها، گرانی کمرشانرا خم نموده است. نه تنها نفت را بر سر سفرهی مردم نبُردند بلکه نان را هم، از سفرهی تهی آنان گرفتهاند. با این تفاصیل چگونه میتوان به مدافعین چنین نظامهایی اطمینان نمود و تضادهای آنانرا در چهارچوبهی منافعی مردمی توضیح داد؟ چگونه میتوان اختلافات درونی آنانرا بهعنوان بحشی از تضاد خود با حاکمان سرمایه تلقی و ماهیت واقعی جنگ و دعواهایشانرا لاپوشانی نمود؟
به تجربه دریافته شده استکه جنگ مابین حاکمان، جنگ مردم نیست. جنگشان برای انتخابات است و انتخابات آنان هم، انتخابات مردم نیست. انتخابات در چنین نظامهایی بهمعنای انتصاب وابستهگان به طبقهی سرمایهداری وابستهی ایران است و مردم در چنین دوران و شعبدهبازیهایی، هیچ نقشی به غیر از گرم نگه داشتن تنور انتصابات رژیم جمهوری اسلامی، بر عهده – نداشته و – نهخواهند داشت. تاکنون رأیشان به حساب نیآمده و در آینده هم به حساب نهخواهد آمد. کاندیداهایشان هم، کاندیداهای از فیلتر رد شدهی نظام است و هیچیک از آنان، سخنگو و مدافعی مردم نبوده و نهخواهند بود. گواه تاریخ و ثمرهی کاندیداهای رژیم جمهوری اسلامی نه تنها خلاف چنین حکم و استدلالی را بهنمایش نمیگذارد، بلکه مبین این واقعیات استکه هیچیک از عنصر وابسته به نظام، در تخالف با منفعت سرمایهداران و طبقات حاکم به صف نه شدهاند. نتایج و عملکردهای تاکنونی انتخابات و عناصر بیرون آمده از آنهم دارد، این حقیقت روشن را در مقابلمان قرار میدهد که کار و بار منتخبین نظام، تخریب هر چه بیشتر زندهگانی مردم و غارت اموال عمومی جامعه است.
بنابر این و با وجود چنین تجارب تلخ و خسرانسازی، و با وجود نتایج سراسر منفی و خانهخراب انتخابات، میبایست با تمام توان، زمینهی گرم نگه داشتن تنور انتخابات ریاست جمهوری آتی را برای جناحهای متفاوت رژیم، محدود و مسدود ساخت، و وارد بازیهای جناحی و جنگ قدرت آنان نه شد، و مهمتر از همهی اینها، اجازه داد تا سران حکومت، بیش از این، همدیگر را بدرند. نه باند «احمدینژاد» سوختهی رهبری در آینده برای مردم و مملکت مفید خواهد بود و نه لاریجانی رئیس مجلس و دل چرکین بیت رهبری، در تخالف با منافعی طبقهی سرمایهداری وابسته به میدان – آمده و – خواهد آمد. کارکرد و ماهیت همهی اینان کاملاً روشن است و از جانب مردم، طرد شدهاند و همچنین نافرمانی و بداخلاقیهایشان باعث گردیده است تا بیت رهبری و نظام در پی افراد گوش بهفرمان و خادمی همچون «حداد عادل»، «علیاکبر ولایتی» و محمدباقر قالیباف» و امثالهم در این دوره از تاریخ حیات رژیم جمهوری اسلامی باشند. ناگفته نهماند که حلقهی انتخابی نظام نسبت به قبل هم، تنگ و تنگتر شده است و بیهوده نیست که بعضاً وابستهگان به نظام دارند بر شعار “انتخابات آزاد” و دخالت دادن “گرایشات متفاوت” سخن بهمیان میآورند. امّا چه کسیست که نداند شعار انتخابات آزاد و دخالت دادن گرایشات متفاوت، چیزی جز به بازی گرفتن باندهای متفاوت نظام امپریالیستی در ایران نیست؟
4 مارس 2013
14 اسفند 1391