علی امید-ت سانسور در قرن بیست و یکم بوسیله سایتهای سیاسی

سانسور در قرن بیست و یکم بوسیله سایتهای سیاسی
مارکس زمانی که روند گذر از یک رادیکال نظری به یک رادیکال سیاسی —که از کارگرانی نظیر وایتلینگ پیراهن دوز آموخته بود — را طی کرده بود، در مورد سانسور سازمانهای سیاسی، دولتی و حکومتی چنین نوشت: “قوانینی که ملاک اصلی خود را نه اعمال به معنای دقیق کلمه بلکه اعتقاد شخصی فرد عمل کننده قرار میدهند، چیزی جز جواز ایجابی بی قانونی نیستند”.
” فقط تا جایی که خود را بروز میدهم و وارد قلم و واقعیت میشوم………………. با این همه، قانونی که داشتن جهت گیری را مجازات میکند، نه تنها به خاطر آنچه انجام میدهم بلکه جدا از اعمالم مرا برای آنچه میاندیشم مجازات میکند. بنابراین قانونی آزارنده که وجودم را مورد تهدید قرار میدهد، به شرافت شهروند توهین میکند! پس قانونی که علیه عقیده شخصی است قانون حکومت برای شهروندان نیست، بلکه قانون یک حزب برضد یک حزب دیگر است. قانونی که جهت گیری را مجازات میکند، برابری شهروندان را در پیشگاه قانون از میان میبرد.”
اینجا قانون به عنوان قانونی ضدعقیده تفسیر میشود که بر عقیده ای نادرست و دیدگاهی غیراخلاقی و مادی از حکومت اتکا میکند. اینجاست که دستورالعمل سانسور، “سانسورچی را به جای خداوند به مقام قاضی قلب انسان منصوب میکند”
مارکس در رابطه با سانسور
ترجمه: حسن مرتضوی
تمام”سیاستمداران( چپ و راست) “استادان دانشگاه” “مارکسیست ها” و “روزنامه نگاران” تمام آنها که از مارکس میگویند حتی نگاهی به آثار این محقق و اندیشه ساز بشری نینداختند.! تمام این سایت های چپ ها که خودرا”مارکسیست لنینیست” و “سوسیالیست” مینامند و میدانند حتی در حد برابری شهروندی نیمه اول قرن نوزدهم جهت گیری ندارند چه رسد به جهت گیری طبقاتی و اعمال اینها طبق نقل قول های بالا در حد حکومتیان اول قرن نوزده است!
ما مطلب “شرکت واحد، نیروی کار،برکناری فرد اسالو(با اسناد) را تقریبا به همه سایت های داخل و خصوصا سایت های خارج کشور و احزاب و سازمانهای سیاسی چپ ارسال کردیم. اکثریت عظیم گردانندگان این سایت ها به ویژه احزاب عمدا از درج آن خودداری نمودند. ما ابتدا وظیفه خود میدانیم از حس مسئولیت و زحمات مسئولین سایت های کمونیستهای انقلابی، امید، جنبش کارگری و مجله هفته تشکر کنیم.
در این میان نوع عملکرد سایت آزادی بیان شگفت انگیز بود. ما پس از ارسال به این سایت اتوماتیک ای میلی دریافت کردیم که رسید نامه را به اطلاع ما رساند. متاسفانه روز بعد مطلب یاد شده با نام برگرفته از دیگر سایتها منعکس شد که خواننده را به سایت امید رجوع میداد. آیا شما دوستان توجیهی برای این عملکرد خود دارید؟
ما از آن دسته از احزاب و کسانی که مطلب ما را سانسور کردند انتظار نداریم به این نامه جواب دهند، بلکه از آنها میخواهیم علنا از عملکرد خود دفاع کنند. اگر عملکرد شما در حالی که هنوز در اپوزیسیون هستید چنین است، به هنگام قدرت گیری چه انتظاری باید از شما داشته باشیم، زندان یا تیرباران؟! آیا سانسور ایده های انسان و انسانها، همان حذف فیزیکی آنها نیست، اما به صورتی نرم؟
علی امید-ت