اسرار جنگ سوریه: عامل آمریکایی
دمیتری مینین
(Dmitriy Minin)
https://www.fondsk.ru/news/2017/08/15/tajny-sirijskoj-vojny-amerikanskij-faktor-44492.html
ا. م. شیری
https://eb1384.wordpress.com/2017/08/19/
۲۷ /۵/ ۱٣۹۶
اطلاعات مربوط به موضع آمریکا در مورد درگیریهای سوریه بسیار متناقض است.
از یک سو، خبرهای منتشره حاکی از این است، که آمریکاییها گویا به حمایت از مخالفان در جنوب سوریه پایان دادهاند. حتی عملیات سازمان «سیا» در این کشور متوقف شده، تا جایی که ارتش آزاد سوریه که تحت تابعیت سازمان «سیا» میباشد، بیتأثیر شده و به مبارزه با نیروهای تحت نظارت پنتاگون بنام نیروهای دموکراتیک کرد سوریه دست زده و ترامپ، ظاهرا، جانب پنتاگون را گرفته است. در همین حال، تیلرسون، وزیر خارجه میگوید، که تغویض رژیم در سوریه ممکن است خطرناک باشد. در مصاحبه دیگری او اظهار داشت، که بشار اسد و روسیه باید در روند بازسازی سیاسی سوریه مشارکت نمایند. ایالات متحده آمریکا، همچنین موافقت نمود که به دو منطقه از چهار منطقه کاهش تنش به ابتکار مسکو به پیوندد.
اما، از سوی دیگر، از واشینگتن کمافیسابق اظهاراتی مبنی بر نبود جا برای اسد در آینده سوریه به گوش میرسد و همچنان او را تهدید میکنند. بنظر نمیرسد آمریکاییها برای خروج از ۱٠ پایگاه نظامی خود که در خاک سوریه ایجاد کردهاند، تدارک میبینند. حمل محمولههای نظامی به آنها افزایش مییابد، به تعداد نظامیان آمریکایی اضافه میشود. حضور ناوگان دریایی آمریکا در آبهای مجاور گسترش مییابد. ۷ اوت گزارشاتی در باره حمله هوایی آمریکا و شلیک موشکهای هیمارس به مواضع شبهنظامیان عراقی طرفدار سوریه در جنوب گذرگاه مرزی التنف انتشار یافت. قبل از این تصور میشد، که نظامیان آمریکایی بطور کلی آنجا را ترک کردهاند. ۴٠ نفر کشته و ۳٠ نفر زخمی شد. همزمان با هجوم آمریکا، شبهنظامیان داعش ممنوعه در روسیه به این مواضع حمله کردند.
(جای تصویر)
همه اینها نشان میدهند، که تاکتیک آمریکاییها در سوریه، احتمالا، تغییر یافته، اما استراتژی آنها همان است که بود و به مفهوم تأمین سلطه آمریکا در منطقه فوقالعاده با اهمیت خاورمیانه و بیرون کردن همه رقبای ژئوپلیتیک از آنجا میباشد.
جفری ساکس، اقتصاددان و تحلیلگر سیاسی مشهور، مشاور دبیر کل سازمان ملل متحد اعتقاد دارد، که «هدف اقدامات تحت مدیریت آمریکا برای ساقط کردن اسد در راستای دفاع از خلق سوریه نیست». آنها فقط «جنگهای وکالتی بر علیه ایران و روسیه میباشند، که در خاک سوریه بمثابه میدان نبرد جریان دارد».
مشاور سیاسی ارشد فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا، نادر اسکویی تصریح میکند، که هدف سیاسی اولیه آمریکا در سوریه مرتبط با شکست داعش، «اساسا برآورده شده است». خطر اصلی برای پرسنل ارتش و منافع آمریکا در سوریه در دوره آتی، به اعتقاد او، عبارت است از «نیروهای تحت مدیریت ایران» و تلاش تهران برای ایجاد پل با دمشق از طریق عراق. برای مقابله با این، لازم است آمریکا همراه با «متحدان سنی» خود «صحرای بادیه (جنوب سوریه) و دره فرات (شرق کشور)» را کنترل نماید. عامل مشکلساز در اینجا موضع روسیه است. مشاور آمریکایی پیشنهاد میکند که، یا باید «به مهار ایران» و یا حداقل به قطع حمایت از ایران جلب شود.
واشینگتن پست نیز با اشاره به منبعی در کاخ سفید مینویسد، که دولت اقدام خود در دوره بعد از آزادسازی رقه را با این تصور که منطق مبارزه در مرحله بعدی، آمریکا را به رویارویی مستقیم با «نیروهای دولتی و طرفدار ایران» رهنمون خواهد شد، برنامهریزی میکند. جنوب و شرق سوریه را هم بعنوان منطقه اصلی درگیریهای آینده میبیند. ضربات زمانهای اخیر به ارتش اسد و «شبهنظامیان طرفدار ایران» فقط هشداری بود دایر بر اینکه «اگر آنها رو در روی منافع آمریکا و متحدانش قرار بگیرند»، چه بر سرشان خواهد آمد. بنا به گزارش این روزنامه، محتوای این استراتژی، که افزایش مداخلات آمریکا و همچنین، رویارویی مستقیم با روسیه و ایران را در برمیگیرد، در کاخ سفید و پنتاگون مذاکره میشود. در همین حال، بدون اینکه «کسی» با خود استراتژی و اهداف آن «مخالف باشد»، موفقیتآمیزترین راههای «عملیاتی کردن» آن بحث میشود.
در کاخ سفید باور ندارند، که موضع پنتاگون مسالمتآمیزتر است: گویا، بخش نظامی بطور مستقل و بدون کسب تکلیف از دولت، به اهداف ایرانی و هوایی دولتی در سوریه آتش میگشاید. بهانه برای تشدید عملیان جنگی علیه سوریه میتواند، از جمله، طرح اتهامات دورهایی در زمانهای اخیر، مبنی بر استفاده دمشق از سلاح شیمیایی قرار گیرد. بعناون مثال، واشینگتن تایمز در این باره استدلال میکند، که «برخلاف اوباما»، که کاربرد سلاح شیمیایی در سوریه را بعنوان خط قرمز خود تعیین کرد و سپس بدست فراموشی سپرد، ترامپ «از جنس بمراتب سختتری ساخته شده است». اگر آمریکا دست به اقدام بزند، «فقط تعداد معدودی شگفتزده خواهد شد».
(جای تصویر)
شلیک «تاماهاوکهای» آمریکایی به سوریه
در اقدامات اخیر آمریکاییها، از جمله، تشدید حمایت از شبهنظامیان کرد در شمال، سمت و سوی بالکانیزه کردن سوریه و تجزیه آن به طرفهای متخاصم با یکدیگر بوضوح دیده میشود. تشکیل روژآوا درست رونوشت طرح کوزوو بوده و پایگاههای آمریکایی در روژآوا کاملا شبیه پایگاه بونداستیل در ناحیه کوزوو میباشد.
(جای تصویر)
«مشاوران» آمریکایی در شمال سوریه
صالح مسلم، رهبر حزب کردی اتحاد دموکراتیک در منطقه که در معرض توجه آمریکاییها قرار گرفته، دیگر در این باره سخن میگوید، که رقه بعد از آزادی از اشغال داعش به مجموعه ساختار کردی ملحق خواهد شد. صالح مسلم، که ابتدا به مصالحه با دمشق تمایل داشت، تحت تأثیر آمریکاییها سازشناپذیرتر میشود. با درگیر شده در جنگ چندین ماهه برای آزادسازی رقه، رهبران کرد ارتش دولتی را بدون توضیح اینکه به چه نحوی میتوانست مانع آنها بشود، مقصر آن اعلام میکنند. آمریکاییها در تلاشها برای خاموش کردن نارضایتی جمعیت عرب سوریه از طریق تحبیب بیش از حد کردها، گامهای بلندی در جهت عامل دینی برمیدارند. تا جایی که مشاوران آمریکایی، همه جمعیت سنی کشور را به اتحاد در اطراف کردهای سنی فرامیخوانند. در عراق نیز از تاکتیک مشابهی استفاده میکنند، اما کردها در جامعه سوریه هیچگاه بمثابه طرفداران ویژه اسلام شمرده نشده و مسئله ملی برای آنها همواره در جایگاه اول قرار داشته است.
(جای تصویر)
پلیس آینده عربهای رقه در دوره آموزشی آمریکایی در حال ادای احترام به شیوه خاص کردها. واکنش عربهای «تحت نظارت» به آنها چگونه خواهد بود؟
در مجموع «عامل کردی» در استراتژی سوری آمریکا خطر جدیدی میآفریند. نه فقط دمشق و آنکارا، حتی بخش قابل ملاحظهایی از مخالفان سوریه به هیچوجه نمیتوانند با تشکیل روژآوا، بویژه در محدوده جغرافیای فعلی موافق باشند. واشینگتن با یک معضل جدی رو در رو خواهد شد: آیا به تعهدات در مقابل کردهای تحت قیمومیت خود به بهای از دست دادن طولانی مدت چنین متحد استراتژیک، مانند ترکیه پایبند خواهد بود؟ سازمان «سیا» این مسئله را بروشنی در مقابل خود قرار داده، اما، با واگذاری موضع خود در سوریه به مبارزه دستگاهی، بازی را در این کشور مدیریت نمیکند. ژنرالها نیز فکر خاصی به عاقبت سیاسی نمیکنند، آنها به وضعیت نظامی فعلی توجه دارند. کردها- رزمندگان خوبی هستند؟ آری. آنها نتایج مشخصی در پی میآورند؟ آری. و به اندازه کافی. نظامیان آمریکایی این مسئله را که عوارض جانبی اضافی بدنبال خواهد داشت، با این تصور که مسئولیت پیامدها نه به عهده آنها، بلکه، به عهده وزارت خارجه و سازمان «سیا» خواهد بود، نادیده میگیرند. سرنوشت متحدان فعلی نیز آنها را چندان نگران نمیکند. تمام نظرسنجیها در خاورمیانه گواه آن است، که بیش از همه آمریکاییها را بخاطر ناپایداریشان مزمت میکنند.
کردها به وعدههایی که به آنها داده میشود، باور میکنند. اما بناحق! در آینده یأس تلخی منتظر آنهاست. ترکیه- پایه و اساس جبهه جنوب ناتو میباشد. برای حفظ آن واشینگتن اعتبار خودش را هم فدا میکند. بنظر میرسد کردها میبایست از خواری، از آن که آنچه آمریکایی بر سر محبوب سابق خود- ارتش آزاد سوریه آوردند، احتیاط میکردند، اما، چشمانداز تحقق آرمان ملی، احتمالا، چشمهای آنها را بسته است.