سيف خدايارى-نكاتى درباره انتخابات ” نمايندگان ” شهر و روستا

نكاتى درباره انتخابات ” نمايندگان ” شهر و روستا

سيف خدايارى

همزمان با مضحكه انتخابات رياست جمهورى، پنجمين دوره انتخابات ” نمايندگان ” شهر ور روستا برگزار مى شود. با توجه به اينكه اين معركه” انتخاباتى” در سايه مضحكه انتخابات رياست جمهورى قرار گرفته است، از سوى جامعه، فعالين اجتماعى و احزاب سياسى كمتر به آن پرداخته شده است. تمركز عمده جريانات سياسى، تقابل با مضحكه انتخاباتى رياست جمهورى است، اما اين معركه نيز در تعريف رابطه مردم با جمهورى اسلامى اهميت مهمى دارد و لازم است نكاتى پيرامون آن گفته شود.

شايد نيازى به تكرار ندارد كه در چارچوب جمهورى اسلامى، انتخابى در كار نيست.  به بيان بهتر، آنچه در اين نظام ” نماينده” خوانده مى شود، نه نماينده مردم، بلكه نماينده جمهورى اسلامى و حافظ منافع طبقه حاكم است. اين تعريف از رابطه” نمايندگان” در انتخابات رياست جمهورى و نمايندگان مجلس تا حدود زيادى روشن است، اما در مورد شوراى شهر و روستا، كه گستره بيشترى دارد و قريب به دويست هزار نفر را در بر مى گيرد و به جز كلان شهرها از حساسيت زيادى برخوردار نيست، هنوز تعريف روشنى از رابطه ” نمايندگان” شهر و روستا در رابطه مردم و جمهورى اسلامى وجود ندارد.

انقلاب ٥٧ عليرغم چيره شدن ضدانقلاب اسلامى بر آن و سلاخى آرمانهاى آن انقلاب كه تعرض طبقات فرودست به رژيم سرمايه دارى سلطنتى بود، نمى توانست بدون ” مشاركت” مردم در زيست سياسى- اجتماعى كاملاً سركوب شود. دو سال پس از انقلاب ٥٧ بارزترين كشمكش در جامعه،كشمكش ميان چپ و راست بر سر آرمانهاى انقلاب ٥٧ بود. در اين دوران ، تمايل به شورا يا مشاركت جامعه در امور اجتماعى و حتى شكل گيرى شوراهاى مردمى در جاهاييكه توازن قوا به نفع انقلابيون راستين و نيروهاى چپ بود، و نيز بر بستر سياسى چپ در سطح بين المللى جمهورى اسلامى را وادار كرد كه در قانون اساسى خود، جايى براى شوراها- البته به شكل شوراهاى اسلامى شهر و روستا- بگنجاند. با اين وجود جمهورى اسلامى كه هنوز پايه هاى قدرت را محكم نكرده بود و تعرض يا خطر تعرض توده هاى پايينى را در مقابل خود مى ديد، به مدت دو دهه شوراهاى شهر و روستا را به محاق برد و اولين دوره انتخابات شهر و روستا در اسفند ١٣٧٧ برگزار شد.

جمهورى اسلامى اما با سركوب وحشيانه جامعه و تلاش براى زدودن هرگونه دخالت مردم در سرنوشت خويش، در اين دو دهه به نظامى ديوانسالار و روابط سياسى نابرابر تبديل شده بود، كه مردم بويژه مردم مناطق حاشيه اى و طبقات محروم جامعه براى بديهى ترين نيازهاى خود از قبيل جاده، برق، بهداشت، مخابرات، مدرسه و …در هزارتوى روابط پيچيده ادارى، وعده هاى بى پايان، سردواندن هاى دايمى گير مى كردند و جامعه در وضعيت انفجار اجتماعى و جمهورى اسلامى در معرض اعتراضات توده اى قرار داشت. شوراهاى شهر و روستا براى كاهش اين تنش ها ، اما به شكلى عوامفريبانه ” مشاركت” مردم در تصميمات محل ناميده شد. تجربه چهار دوره از شوراها ، مثل تجربه مردم در هر شكلى از رابطه با حاكميت، نشان داده است، كه آنچه در شوراهاى شهر و روستا ديده مى شود، شكلى ديگر از اعمال حاكميت نظام جمهورى اسلامى و سلب اراده جمعى مردم است. در كلان شهرها و مناطق پرجمعيت، شورا چيزى جز يك باند مافيايى براى غارت سرمايه هاى اجتماعى و تسهيل دزديها، رانت خواريها و كسب امتياز نيست. در مناطق روستايى و كم جمعيت، عليرغم اينكه دامنه غارت و چپاول محدود است، اما شوراها خصلت اراده زدايى از مردم را حفظ كرده است و نيز به تناسب محدود بودن دامنه دزديها، به اهرم فشار نهادهاى قدرت بر مردم فقير و زحمتكش تبديل شده است.

افزون بر اين،جمهورى اسلامى، انتخابات اين دوره شوراى اسلامى شهر و روستا را عمداً با مضحكه انتخابات رياست جمهورى همزمان كرده است و همه مى دانند كه اين تاكتيكى شيادانه براى پر كردن” صحنه” است. مردم آگاه ، توده هاى محروم و زحمتكش و طبقه كارگر بايد اين ترفند مكارانه را بشناسند و همانگونه كه اعتبارى براى مضحكه انتخاباتى رياست جمهورى قائل نيستند، در دام انتخاب شوراهاى شهر و روستا نيفتند. هر چند پرونده جنايات، فسادهاى ميلياردى، شيادى و فريب نامزدهاى شوراى شهر و روستا به اندازه نامزدهاى رياست جمهورى سنگين و قطور نيست، حاضر شدن پاى صندوقهاى انتخاباتى، مهر تأييد بر نظام دروغ و تبعيض و نابرابرى است . مردم به تجربه ياد گرفته اند كه آنچه توانسته است گرهى از مشكلات آنها باز كند، نه نهاد دروغين شوراى شهر و روستا، بلكه مقاومت، جان سختى و اعمال اراده خود بر نهادهاى مختلف قدرت بوده است. نبايد لحظه اى ترديد كرد. انتخابات شوراى شهر و روستا را با همان درجه از بى اعتبارى مضحكه رياست جمهورى طرد كنيد.