موقعیت جمهوری اسلامی و جدل های غیر قابل کنترل جناح ها
علی مطهری
اوضاع بشدت بحرانی ایران بار دیگر و اینبار بیش از هر زمانی عمق شکاف و بحران حکومتی را به نمایش گذاشت. جمهوری اسلامی در منگنه داخلی و بین المللی، در حال سپری کردن بدترین دوران حیاتش قرار دارد. تداوم وضعیت فعلی برای دراز مدت ممکن نیست. بن بست اقتصادی امروز، روند زمین گیر شدن رژیم را تسریع کرده است. اوج گیری بی سابقه کشمکش ها و اختلافات دولت و مجلس و تقابل بالاترین مقام های جمهوراسلامی طی هفته های گذشته به جای کشید که پرونده دزدی و فساد همدیگر در مقابل هم گرفتند و هر چیزی که از دهنشان در آمد، بطرف هم پرت کردند. احمدی نژاد نوار مکالمه ای فاضل لاریجانی و سعید مرتضوی را در صحن علنی مجلس پخش کرد که به فساد مالی برادر رئیس مجلس اشاره داشت و برادران لاریجانی برای زهرچشم گرفتن از احمدی نژاد اقدام به دستگیری مرتضوی کردند، سپس جناح احمدی در جواب به طرف مقابل، حمله به لاریجانی را هنگام سخنرانی در قم سازمان دادند و رسانه های جمهوری اسلامی در ابعاد وسیعی آنرا منعکس کردند و دیروز هفت نفر از حمله کنندگان به علی لاریجانی را دستگیر کرده اند و ماجرا ادامه دارد و… همه این ماجراها تنها چند روز بعد از نشست احمدی نژاد و علی لاریجانی با خامنه ای و توافق دولت و مجلس، جهت همکاری و عبور نظام تا مضحکه انتخابات ریاست جمهوری شروع شد و هنوز ادامه دارد. تا کنون تلاش های متعدد خامنه ای برای ایجاد تعادل که گاها تهدید را نیز جهت اثر بخش کردن کلامش، چاشنی آن کرده است. بیش از چند صباحی دوام نیاورده و با بن بست بحران حکومتی روبرو شده است و در نتیجه کشمکش جناحهای حکومت ابعاد وسیع تر و خشن تری نیز بخود گرفته است. موقعیت نابسامان ایران، بحران جهانی و تحولات منطقه جمهوری اسلامی را وارد مرحله جدیدی از حیات سیاسی خود کرده است و آنرا در ضعیف ترین حلقه از حیات ننگین سیاسی اش قرار داده است. تپش قلب سران نظام بالا رفته است و بالای ها قادر به کنترول خود نیستند، و هیچ کدام از جناح های در گیر نیز جوابی برای این بحران، فلج اقتصادی و فلاکت و تباهی که به کارگران و مردم ایران تحمیل کرده اند ندارند. بالای ها از ترس پائینی ها هم دیگر را گاز میگیرند و هر کدام دیگری را مقصر گرانی و فقر و بیکاری روز افزون کارگران و مردم محروم معرفی میکنند.
دعواهای حکومتی بازتاب شرایط نگران کننده داخلی، تحولات منطقه خاورمیانه، فشار تحریم های اقتصادی و انزوای بین المللی است. پیچیدگی اوضاع و دامنه و گسترش بحران موجب شده که دسته بندی های درون رژیم در هیچ عرصه ای نتوانند به حداقلی از توافق، برای حل موقت این و یا آن مشکل از مشکلات عدیده ای که جامعه را به تباهی کشانده، دست یابند، و موجب آن شده که هر بخش در مورد بحران سیاسی و اقتصادی، مذاکره با امریکا، تاثیرات تحریم ها، سقوط نرخ ریال در مقابل ارز خارجی، هدفمند کردن یارانه ها، بیکاری، فقر و گرانی روز افزون و… نگاه و راه حل خود را داشته باشد. این نشان از بن بستی است که دورنمای توافق مقطعی و مرحله ای را نیز از جانیان حکومت اسلامی سرمایه سلب نموده و ترس از فروپاشی نظام را به کابوسی برای خامنه ای تبدیل نموده است. معماران و سازندگان جمهوری اسلامی در داخل و خارج حکومت تمام تلاش خود را برای نجات حکومت بکار بسته اند تا بلکه بن بست کنونی را بشکنند، ولی اوضاع بیش از آن بحرانی و نامتعارف است که جمهوری اسلامی به آسانی ظرفیت مهار آن را داشته باشد. این در هم تنیدگی و این مشکلات چند بعدی که رژیم با آن دست و پنجه نرم میکند، همه را بجان هم انداخته و هر کس و هر جناح منفت نظام را در راه حل خود خلاصه میکند، و برای دسترسی بیشتر به سود ناشی از کار ارزان و کارگر خاموش و دزدی و چپاول ثروت جامعه دارند سر هم دیگر را زیر آب میکنند و رهبر که در هر حالت منفعتش دست نخورده و محفوظ سر جایش باقی میماند، بهتر خطر این تقابل افسار گسیخته را میبیند و درک میکند. خامنه ای میداند این گردباد شدید در بالا میتواند با توفان قدرتمند پائینی ها، یعنی کارگران و مردم محروم جامعه روبرو شود و قبل از همه خودش طعمه آن شود. نه تنها منفعتش بلکه هیچ چیز را سر جای خودش باقی نگذارد. به همین دلیل و با توجه به درک موقعیت فعلی تلاش میکند تا از سر گذراندن مضحکه انتخابات ریاست جمهوری از شدت کشمکشهای مجلس و دولت بکاهد، ولی فرامین رهبر چه زمانی که از فرط نگرانی با چاشنی تهدید همراه بوده و چه وقتی که نشست و گفتگو با جناح های در گیر را به مصلحت نظامشان تشخیص داد است، نتوانسته است بیش از چند روز دوام بیاورد. مضحکه انتخاباتی نیزقادر به ایجاد تغییر در روند عمیق تر شدن بحران اقتصادی و بحران حکومتی نخواهد شد.
اقتصاد ایران به حالت نیمه فلج درآمده بخش مهمی از مراکز تولیدی تعطیل و یا به حالت نیمه تعطیل در آمده است و بیکاری بطور بیسابقه ای گسترش یافته است. کارگران و مردم فاقد سرمایه با فلاکت اقتصادی روبرو هستند. گسترش بیسابقه بحران اقتصادی کارگران و مردم کم درآمد را از دسترسی به بخشی از کالاهای ضروری و مورد استفاده روزانه محروم کرده است. بیکاری، گرانی سر سام آور، فقر و تباهی که رژیم به کارگران و جامعه تحمیل کرده است، روز به روز افزایش مییابد. مردم دورنمای برای گشایش و اندک بهبودی در زندگی خود نمی بینند، سران رژیم نیز از ریز و درشت مشغول سرکیسه کردن بیشتر مردم و دزدی و چپاول اموال جامعه هستند. حکومت اسلامی برای تحمیل ریاضت اقتصادی و ارعاب مردم، اعدام و دستگیری بیشتری را به دستور رانده است. این شرایط نمیتواند دوام بیاورد. چرا که رژیم در شرایطی نیست که قدرت خود را به رخ مردم بکشد و تعرض به جامعه را سازمان بدهد. رژیم تنها در سایه بهره بری از تحریم های اقتصادی، و خلاء یک نیروی رادیکال جرئت یافته، که وحشت خود را از فروپاشی نظام اسلامی سرمایه را با تهدید و تعرض به جامعه و اعدام و زندان پنهان نماید. کارد به استخوان مردم رسیده، و هیچ بعید نیست انفجاری روی دهد بدون اینکه قابل کنترل باشد. اوضاع کنونی، جامعه ایران را آبستن حوادث نموده است. لااقل میتواند یکی از احتمالات آتی در شرایط امروز باشد، اما حوادثی که معلوم نیست مردم را به کدام سمت هدایت میکنند و چه افقی را پیش روی آنها قرار میدهد. مردم میخواهند سایه شوم این بختک را از سر راه خود کنار بزنند، اما هر بار در خلاء یک آلترناتیو کمونیستی و رادیکال، بخشی از بورژوازی آنها را به زیر پرچم خود کشیده و مردم را بخود متوهم و مبارزات مردم را به شکست کشانیده است. این خلاء هنوز وجود دارد و اگر کمونیست ها نتواند در فاصله معینی بخشی از جامعه را متوجه پرچم رادیکال و افق کمونیستی و متفاوت خود از سایر جریانات بورژوا نماید. بعید نیست بار دیگر جریانات بورژوا، مردم را مجددا زیر پرچم خود بسیج نمایند.
شرایط سیاسی امروز ایران چشم انداز تلاطمات و سر ریز شدن امواج اعتراضات مردم به جان آمده را به یک احتمال قوی تبدیل نموده است. مشکل این است که هنوز کارگران و مردم به آلترناتیو رادیکال و نسبتا قدرتمندی را که پرچم متمایز خود را در مقابل جامعه گرفته باشد دسترس ندارند، تا جهت سرنگونی انقلابی و بدون تخفیف جمهوری اسلامی سرمایه به آن تکیه کنند. مردم در دوره های قبل و در غیاب آلترناتیو کمونیستی، مبارزاتشان توسط جناح های از رژیم با شکست روبرو شده است، و امروز نیز علیرغم شکست های که جریانات بورژوا به مردم تحمیل کرده اند، بعید نیست مجددا به تبلیغات امریکا وغرب و احزاب ناسیونالیست و جریانات پروغرب متوهم شوند، و برای رهای از بختک اسلامی که ٣٤ سال است یک جهنم واقعی را به جامعه تحمیل کرده است به زیر پرچمش بروند. یک وظیفه کمونیستها بویژه در شرایط امروز ایران، مقابله با توهماتی است که امریکا و غرب و جریانات پروغرب به آن دامن زده اند و همچنین آگاه، متشکل و متحد کردن صفوف طبقه کارگر و آماده کردن مردم برای اینکه از قدرت واقعی برای مقابله با رژیم برخوردار شوند، برای اینکه بار دیگر قربانی توهمات خود نشوند و قدرت مقابله با ارگانهای سرکوبگر رژیم را داشته باشند، و برای اینکه کارگران و مردم ایران این لاشه متعفن را بگور بسپارند. حزب حکمتیست، فعالین کمونیست و رهبران کارکری باید تلاش نمایند که کارگران و مردم آزادیخواه ایران را متوجه مخاطرات و عقب گردی نمایند که دارند به جامعه ایران تحمیل میکنند. باید تلاش برای قرار گرفتن در راس اعتراضات و مبارزات اجتماعی و ایجاد اعتماد بنفس در میان کارگران و مردم معترض جهت کنار زدن جمهوری اسلامی به نیروی متشکل خود را به عنوان وظیفه مبرم این دوره در تلاطمات احتمالی جامعه ایران در دستور قرار دهند. کلید موفقیت مردم در شرایط امروز ایران، متشکل شدن طبقه کارگر و تبدیل شدن کمونیستها به یک نیروی قابل دسترس برای کارگران و مردم معترض ایران است.
http://hekmatist.org/index.php
2013/02/14